نویسنده: دبی لین الیاس
گری جونز با دنیای طراحی لباس غریبه نیست. جونز که در اوایل کار خود با سیرک برادران رینگلینگ قبل از ورود به تئاتر و سینما کار کرده بود، همه آنها را دیده و طراحی کرده است. یا داشت؟همکاری با هنرمند تحسین شده آلمانی Michael Kutsche، که ابتدا به عنوان طراح کاراکتر در هیئت مدیره OZ آورده شد تا اینکه توسط کارگردان سام ریمی برای طراحی لباس جادوگران از او درخواست شد.جونز و کارکنانش متشکل از 60 مشتری، خیاط و سایر منسوجات بیش از 2000 لباس شخصی طراحی و خلق کردند.نه تنها برای مدیران، بلکه برای ساکنان اوز، از مانچکینز گرفته تا کوادلینگها، تینکرها، شهروندان شهر زمرد و البته وینکیها. شگفتانگیزتر کردن این شاهکار این است که اما برای نگهبانان وینکی، هیچ دو لباسی یکسان نیستند.
معتقد به تحقیقات گسترده به عنوان وسیله ای برای ایجاد پایه ای برای طراحی OZ THE GREAT AND POVERFUL،جونز نه تنها به تصاویر اصلی کتاب که توسط W.W. دنزلو در سال 1900، اما همچنین سنگ های محک اولین کاپلمن را نیز در خود جای دادتصاویر 1944 که خود بر اساس فیلم کلاسیک MGM محصول 1939 ساخته شده اند،جادوگر شهر از. جونز با کاوش در تاریخ و طراحی مد از دهه 1880 تا اوایل دهه 1920 و 30، عمق و بینش بیشتری به دست آورد، به ویژه هنگامی که نوبت به خلق لباس اسکار دیگز جیمز فرانکو با نام مستعار جادوگر شهر اوز می رسید.
در پایان روز،لباسهای همه بازیکنان، منعکس کننده دیدگاه تاریخی و ادبی بهعلاوه مد فانتزی و طراحی فوقالعاده است.. با تم متمایز آرت دکو، بهویژه با راشل وایز اوانورا، نه تنها استفاده دقیق از مهرههای زمرد و سیاه، بلکه ساختاری معماری برای لباسهای او وجود دارد که او را از «شهروند متوسط» و از گلیندای میشل ویلیامز متمایز میکند. که در طول فیلم سه لباس سفید متفاوت می پوشد. جونز با توصیف شهر زمردی و سبز اوانورا به عنوان 'سبز جیوه ای'، مراقب بود که جنبه های روشن و تاریک نه تنها هر جادوگر/خواهر، بلکه بین آنها را تشخیص دهد. جالب اینجاست که اگرچه در ابتدا، لباسهای اوانورا و میلا کونیس و تئودورا برشهای مشابهی دارند، اما «احساسها» یا هالههای بسیار متفاوتی در آنها دارند و به ایجاد لحن احساسی شخصیتها و داستان کمک میکنند.
وقتی نوبت به طراحی لباس برای شهروندان در هر سرزمین اوزیان می رسید، طراحی خاص و عمدی بود. برای Munchkins و Quadlings، به اصطلاح، «یقهکار آبی»، رنگهای روشن، شاد و طراحی فانتزی برای «قصابها، نانواها و شمعدانسازان» است. طراحی لباس تینکرز تجسم نوبت بیستم استهفتمآهنگران قرن قدیمی غرب، پینه دوز با رنگ های قهوه ای، برنزه، لکه های سیاه و استفاده از چرم و پنبه های محکم. آن شخصیتهای درون شهر زمرد، البته بیش از چند رنگ سبز دارند، اما همچنین از احساس بیخیالیتری به حساسیت «دکمهبندیشده» والاستریت با رنگهای غنی و اشباع جواهر نشاندهنده پول، قدرت میرسند. تنها لباسی که باید در کل بازیگران تکرار شود این است که برای وینکی ها و کل نیروهای نگهبان حدود 50 نفره که به طرز چشمگیری با پارچه پشمی براق الهام گرفته از پروس، دکمه های برنجی، لباس نظامی کامل با پرهای 18 تا 20 اینچی پوشیده شده اند. کلاه قد کلاه که قبلاً بین 6/6 تا 7 اینچ ایستاده بود، برای سام رایمی مهم بود تا احساسی واقعاً با ابهت و قدرتمند ایجاد کند.
من این فرصت را داشتم که نه تنها به برخی از خلاقیت های لباس از نزدیک نگاه کنم، بلکه با طراح لباس گری جونز به گفتگوی روشنگر بنشینم.لذتی از ابتدا تا انتها، همانطور که به سرعت در این مصاحبه اختصاصی 1:1 فهمیدم، جونز بسیار گشاده رو، راحت، خوش برخورد، سرگرم کننده و آگاه است، البته ناظر است.او به سرعت متوجه ادای احترام من به جادوگران، اوانورا و تئودورا، جواهرات زمرد و یاقوت شد. . . . .
این یک لذت بصری مطلق است که این لباسهای خارقالعاده را نه تنها روی صفحه نمایش، بلکه از نزدیک و شخصی مشاهده کنید. من شخصا اوانورا را می خواهملباس!
من خوشحالم! خیلی خوشحالم. همه آنها مورد علاقه هستند واقعا انتخابش سخته
این ازدواج، این مشارکت، شما و طراح همکار مایکل کوتچه، اگر نتیجه نهایی نشانه ای باشد، باید بهشت بوده است.
الهی است واقعا فوق العاده است. من فکر می کنم ما هرگز نمی توانستیم یکی را بدون دیگری داشته باشیم. این همان احساسی است که در تمام مدت وجود داشت.نقاشیها، تصاویر و سیلوئتهایی که جرقهای را در بینش سام [ریمی] ایجاد کردند، واقعاً نتیجه دادند.
من به طور خلاصه با سام در مورد چشم انداز و جلوه های بصری صحبت کردم. من چیزهای زیادی در طراحی تولید، از جمله لباسها، میبینم، و بسیاری از آنها به تصویرهای کتاب اصلی 1900-1901 برمیگردد. افراد زیادی به فیلم 1939 توجه دارند، اما من چیزهای زیادی در لباس و طراحی Munchkins، The Scarecrows، the Winkies می بینم که از منبع اصلی گرفته شده است. آیا شما و مایکل به نقاشیهای اصلی کتابهای باوم نگاه کردید؟
من کردم. اما باید بگویم، و نمیتوانم بهجای مایکل، طراحیهای اصلی صحبت کنم، اگرچه سام آنها را دید، اما او نمیخواست نقاشیهایی «مثل» برای حس فیلم باشد. آنها بیش از حد برای او تاریخ و دوره برای او بسیار صحیح بودند. من فکر می کنم منصفانه است که این را بگویم.
سپس کاری که انجام دادید این نیست که لباسهایی را «مانند» تصاویر اولیه یا حتی فیلم 1939 بسازید، بلکه عناصر را به زیبایی درون طرحهای خود ثبت کنید.
و من فکر می کنم اینجاست که همکاری با مایکل واقعا شگفت انگیز بوده است. نتیجه تعجب آور نبود، اما ازدواج شاد و شاد بود.زمانی که شروع کردیم به گوشت دادن به چیزها و من تخصصم را آوردم که قطعاً لباس دوزی و دورهمی است، وقتی سوار شدم نتیجه داد زیراما توانستیم این دو جهان را با هم ازدواج کنیم و بخشی از واقعیت آن را به شکل ها و ساختگی ها بیاوریم.
صحبت از ساختگی، کهچیزی است که من همیشه دوستش دارم اولین کار من در نوجوانی در یک پارچه فروشی بود و همه لباسهایم را خودم درست میکردم، بنابراین با پارچهها هماهنگ هستم و همیشه به پارچهها، پنبههای مختلف، ابریشمها، بافتها، بافتها، طرحها توجه میکنم.
اوه این فوق العاده است این باحال نیست؟ من هم همینطور.
در گذشته، مناز کاترین مارتین پرسیدهام که آیا واقعاً پارچههایی بافته شده یا رنگشده با مشخصات خاصی برای یک لباس خاص دارد یا خیر.در مورد اینکه دیگر از نظر زمانی و اقتصادی عملی نیست، بسیار علنی بوده است. با OZ، تولیدات بسیار نفیس، بسیار متنوع هستند. شما نگینی ساده، پنبه، و سپس مهره های نفیس و پارچه های رنگین کمانی خود را دارید. چگونه این پارچه های خاص را پیدا و انتخاب می کنید یا پارچه ها را طراحی کردید؟
باید بگویم که بخشی از آن برگرفته از سابقه تئاتر من است. همچنین، این یک واقعیت است که چیزهای خاصی می چسبند، چیزهای خاصی از بین می روند. در بیشتر موارد،این [تصمیم گیری های پارچه] بسیار بریده و خشک شده اند، اما من همیشه دوست دارم فکر کنم 'از چه چیز دیگری می توانیم این را درست کنیم'. که نمی کندبه این معنی نیست که شما انجام می دهید، اما شما را در مسیری با ایده های مختلف شروع می کند.
و همچنین باید نحوه آن را در نظر بگیریدقرار است به دوربین نگاه کند که بسیار متفاوت از ظاهر روی صحنه است.
کاملا. کاملا.
من به لباس پردار جینجر راجرز فکر می کنم... خوب به نظر می رسید، اما جنبه کاربردی آن باعث ایجاد مشکلاتی شد.
'مشهورها'!! [با خنده] بله، و پرها هنوز آزاردهنده هستند! [با خنده] هیچ سوالی در مورد آن وجود ندارد! آنها سخت هستند و شما را داغ می کنند و در اطراف پرواز می کنند!
شما در OZ پرهای بسیار 'رام' داشتید.
ما آنها را برای ما ساخته بودیم. ما آنها را ساختیم - بدیهی است که حیوانات آنها را ساخته اند، پرندگان - اما آنها برای ما ساخته شده و برای ما در پنسیلوانیا توسط یک بانوی پر فوق العاده ای که ما کشف کردیم، که قبلا در منهتن بود و البته به مزرعه ای رفته بود، رنگ شد. او می تواند خود را 'چیدن' کند. [با خنده] اما ما این کار را برایمان انجام دادیم و معلوم شد که منبع واقعاً فوق العاده ای است.یکی از چیزهایی که متوجه شدم با گلیندا اتفاق افتاد، بدون اینکه بدانم، لباس پایانی او را از داخل ساختیم.. اینطور فکر نمی شد اما این چیزی است که هست. رنگ وجود دارد و سپس در بالای آن همه لایههایی هستند که میتوانستید آن را 'بیرون' کنید.این فقط یک کیسمت کوچک است، واقعا، اما آنچگونه به آنجا رسیدیم
آیا به نظر شما بلندپروازانه ترین پروژه ای است که روی آن کار کرده اید؟
بله، و عمدتاً به این دلیل که دیگر فیلمهای بزرگی که من بازی کردهام، یا دارای لباسهای اضافی مدرن بودهاند یا بازیگران پسزمینه دورهمی، اما عموماً اکثر آنها همیشه ارتشها هستند، بنابراین یک دسته کامل از یک ارتش و یک گروه کامل است. یکی دیگر.ما اساساً 2000 هنرمند پس زمینه داشتیم. آنها نیز به صورت گروهی تقسیم می شوند. 200 خانم، 200 مرد در یک مدل لباس. و سپس 200 و 200 دیگر در دیگری. اما، همه آنها ساختگی جدید هستند و هستندتکرار نشدهیچ کدام از آنها تکرار نمی شوند به جز نگهبانان وینکی که به تنهایی مشکل ساز بودند زیرا 6.6 اینچ و بلندتر بودند. [خنده] راهی برای دور زدنش وجود نداشت!
من میخواهم بدانم که چگونه انتخاب بازیگران آن تعداد از افراد قد بلندتر را پیدا کردft بازیکنان بسکتبال
دقیقا! اولین فکر من این بود که کسی را بیابم که همه بسکتبالیست ها را بشناسد، اما اینطور نشد. اما، چه هیجان انگیزی بودند! بسیاری از آنها ورزشکار بودند. همه [بازیگران] ما هر روز صبح می آمدند. ما هرگز مجبور نبودیم افراد را جایگزین کنیم.هر روز می آمدند. برخی از آنها لس آنجلنو بودند اما عمدتاً از منطقه دیترویت بودند. این یک چیز خارق العاده بود. معمولاً میزان ترک تحصیل در هنرمندان پس زمینه بسیار زیاد است.
شمابعد از این همه دهه با لباس پوشیدن غریبه نیستم. در حالی که اکنون عقب نشسته اید و فکر می کنید، بزرگترین هدیه ای که طراحی و لباس پوشیدن به شما می دهد چیست؟
بزرگترین هدیه زمانی است که منمن در اتاق لباس، که مکان مورد علاقه من است، ایستاده ام، و می بینم که یک بازیگر یا یک بازیگر شروع به درک این موضوع می کند که قرار است چه کسی باشند.شما می توانید دقیقه ای که تغییر می کند بگویید. آنها چیزها را به عنوان یک شخصیت لمس می کنند و نه به عنوان خودشان و نه حتی آنطور که آنها «فکر می کردند» شخصیت. این می تواند کار کند، این می تواند باشد. 'البته من کلاه بر سر می گذارم زیرا تعادل را برقرار می کند.' وقتی آن تغییر را می بینید، هیجان انگیز است، فقط هیجان انگیز است. من واقعا عاشق هنرپیشه ها و هنرپیشه ها هستم. و به هیچ وجه منظورم این نیست. من عاشق کاری هستم که انجام می دهند.من دوست دارم ببینم آنها درگیر می شوند و دوست دارم کمک کنم تا آن شخص زنده شود. در اتاق تزیینات زیاد اتفاق می افتد. حتی افرادی که میآیند و فکر میکنند 'من جادوگر شیطان خواهم شد'، و منظورم از نگرش نیست، اما شما آنها را میبینید [فکر میکنند]، 'اوه، شاید او نباید سیاه یا سفید سفید باشد. ' اما این هدیه واقعی است که من دریافت می کنم.
آی تیخندهدار است که میگویید در مورد اتاق لباس و تماشای بازیگران هنگام پوشیدن لباسها، زیرا تماشای جیمز فرانکو، تماشای او در طول سالها در چنین نقشهای متنوع - با تیشرت و شلوار دویدن که در سنگ گیر کرده است، سپس یک نابغه شیدایی با تی شرت گنگیبیمارستان عمومی- و اکنون او را در اینجا می بینیم که اسکار دیگز با نام مستعار اوز این کت و شلوار سه تکه را پوشیده است که بسیار متحول کننده است، حتی وقتی کت و شلوار در سکانس آغازین پاره می شود، دیگز به دستیارش می گوید: 'تو باید این را درست کنی.' به او رفتاری می دهد که ما انجام می دهیمft معمولا ببینید. و آن کت و شلواری که برای فرانکو طراحی کردید بسیار کلاسیک است.
خوشحالم که دوستش دارید و خوشحالم که این را می بینید. این نیت بود. در طول دوره آماده سازی، بارها و بارها بودیم که از اینجا در Western Costume شروع کردیم، جایی که همه می گفتند: 'جیمز قرار است چند لباس داشته باشد؟' و من می گویم: 'ما در حال حاضر روی آن کار می کنیم.' در نهایت من و سام [ریمی] داشتیم با هم صحبت میکردیم و سام گفت: «در مورد او، در مورد اسکار چه فکری میکنی؟» کلاه و چیزهای شعبده باز را به او نشان دادم. و او گفت: 'در مورد جیمز چه کنیم؟' گفتم،من فکر میکنم که او برای تمام مقاصد فشرده در کل فیلم، همین چیز را دارد.»گفت: «یک لباس؟ واقعا؟» گفتم: «میکنم. فکر نمیکنم بخواهیم به این فکر کنیم که او آن را از کجا آورده، چه کسی آن را برایش آورده است، اگر او را از شهر خارج کردهاند، زیرا او یک شعبده باز ناموفق است که آن را ساخته است. من فکر نمی کنم که ما هیچ کدام از اینها را بخواهیم. گاهی اوقات بسیار تمیز و بسیار 'بالا' خواهد بود. گاهی از آب در آن بیرون می آید و خشک می شود.» سام با آن همراه شد و در نهایت – میدانم که انجام داد – واقعاً متوجه شد که این حرکت خوبی بود.
کاری که همچنین انجام می دهد این است که به ما اجازه می دهد یک قوس عاطفی بزرگ را در جیمز ببینیمعملکردی که معمولاً نمیتوانیم ببینیم. ما عموماً او را گستاخ و پر سر و صدا و متکبر و دیوانه می بینیم. اما در اینجا شما چهره متکبر، شارلاتان را داریدنما fs و کت و شلواری که به نظر می رسد، اما پس از آن که او خود را فروتن می کند، کت و شلوار تغییر می کند. ظاهر تمیزتر، تیزتر می شود، اما اینطور استهنوز همون چیزه
او را در ذهن ما روی زمین نگه می دارد.
بازی Oscar/Oz یکی از بهترین کارهای من استجیمز را از نظر گستره اجرا و احساساتش دیدهام و فکر میکنم حضور او در یک لباس در آن نقش داشته است.
من خوشحالم.شمامن را با آنچه شما می گویید بسیار خوشحال می کنید زیرا من این کار را انجام دادمنمی خواهم پیچیده شوممی توانید فکر کنید، 'خب، این زندگی را آسان می کند.' اما نشد. با این وجود،آن را تمیز نگه می دارد، آن را مرتب نگه می دارد و مناز اینکه چنین احساسی داری هیجان زده امو اینکه متوجه آن شدید و سپس در پایان صنوبر کوچک با [جلیقه] سبز، شما فقط آن را بخرید. به درد نخورد
کار زیبا و زیبا، گری! من به طور کامل پیش بینی می کنم که سال آینده مابه وقت اسکار، نام تو را خواهم شنید.
امیدوارم. خیلی خوشحالم که [لباس ها] را دوست دارید.من نتوانستمبرای فیلم خوشحال تر نباش ما سخت روی آن کار کردیم!
#
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB