نویسنده: دبی لین الیاسFlyboys_2

زمانی بود که سپتامبر و شروع پاییز چنین هیجانی را برای من به ارمغان آورد. بازگشت به مدرسه (بله مردم، من در واقع مدرسه را دوست داشتم)، لباس های جدید (البته گاهی اوقات زشتی که مادرم می خرید)، تغییر فصل، تردی هوا، گرمای شاخ و برگ های پاییزی و البته، انبوهی از فیلم های شایسته اسکار منتشر شده. مهم نیست چقدر روز بد، معلم بد، کارفرمای نالایق یا بد، یا لباس شرم آور، همیشه شادی و هیجان اکران های بزرگ فیلم پاییز وجود داشت. متأسفانه، زمان‌ها، آنها تغییراتی هستند و هرگز بیشتر از تعداد زیادی از فیلم‌های «اکران بزرگ» ناامیدکننده پاییزی هستند. آخرین قربانی - FLYBOYS.

مدتها بود که (حداقل توسط من) به دلیل دقت و رمانتیسم ادعایی آن در مورد جنگ جهانی اول و آن مگس پران داوطلب آمریکایی معروف به اسکادریل لافایت، در پایان این فیلم اشک ریختم – و نه از وحشت جنگ، اما بلکه ترس از طرح ضعیف، بازیگری افتضاح و کارگردانی فاجعه بار.

FLYBOYS که از کامپیوتری که 'چشم در آسمان' تولید شده است، در اصل داستان چیزی است که چهره نبرد را برای همیشه تغییر می دهد - هواپیما. در سال 1917، جنگ تن به تن هنوز راه جنگ بین انگلیس، فرانسه و آلمان است. تنش ها بالاست. میدان‌های جنگ مملو از خون مردان جوانی است که برای «جنگی برای پایان دادن به همه جنگ‌ها» می‌جنگند. (آه، 20-20 گذشته. اگر فقط می دانستند که آینده برای بشریت چه خواهد بود.) اما، جزر و مد به لطف یک سلاح جدید - هواپیما در شرف تغییر است. لافایت اسکادریل با هدایت یک اسکادران از 38 داوطلب مشتاق، وارد مرز جدید نبرد هوایی می شود که با ماشین های پرنده زهوار و مقوایی خود به آسمان می روند.

بلین رالینگ، یوجین اسکینر و ویلیام جنسن، با شجاعت معمولی آمریکایی، نمی توانند منتظر ورود ایالات متحده به عرصه اروپا باشند. آنها که مصمم هستند برای خود نامی دست و پا کنند و هیجان هجوم پیروزی و ستایش میلیون‌ها زن جوان را احساس کنند، داوطلب می‌شوند تا برای فرانسه به عنوان بخشی از لافایت اسکادریل بجنگند. با ملاقات با رید کسیدی، پرواز ناراضی و دوردست آمریکایی، پر از نمک و سرکه، پسرها در دعوای سگ‌ها با آلمانی‌ها و مهم‌تر از همه، زمانی که یک زپلین آلمانی می‌گیرند، عاشقانه می‌شوند. زخمی از نبرد و خسته از نبرد، در پایان هر مبارزه، آنها به یک قصر راحت با تختی نرم، چند سیگار خوب و بطری‌های خوب شراب کنیاک فرانسوی، و خواندن آهنگ‌های جنگی نامرغوب و قابل شناسایی به عقب برمی‌گردند. و آنهایی که به اندازه کافی به آن پرتاب می شوند، غم انگیزی آنها در بین نبردها است، در حالی که آنها در مورد وجود ناخوشایند خود در ایالات متحده بحث می کنند که اگرچه هرگز توسعه نیافته است، به نظر می رسد انگیزه ای برای هر یک برای اینکه بخواهد کسی باشد.

Flyboys_3

جیمز فرانکو، مردی که به سراغش می رود، در نقش بلین رالینگ های بی احترام و خشمگین به آسمان می رود. فرانکو که عموماً در قطعات دوره‌ای محکم است، در اینجا کوتاهی می‌کند و حس اجرای سقوط آزاد را بدون بهره‌مندی از یک فیلمنامه یا شخصیت‌های گروه می‌دهد.

یک تگزاسی با لهجه جنوبی معیوب که مانند هواپیمایی که داخل و خارج می‌شود، می‌آید و می‌رود، این نقص او را در طول فیلم دنبال می‌کند و از چیزی که می‌توانست حداقل یک اجرای دلپذیرتر باشد، کم می‌کند. ژان رنو کهنه کار در نقش کاپیتان تنو، رهبر اسکادران، بدون شک قوی‌ترین عملکرد فیلم است. استعدادهای عبدالسالیس به عنوان مگس خوار سیاه تنها، یوجین اسکینر به هدر می رود. در نقشی که می‌توانست به خوبی توسعه یافته باشد، نویسندگان آن شخصیت را به گونه‌ای که معمولی و مانند هر سرباز دیگری می‌پوشاندند. این نیست و نباید از روی دست رد شود. یکی از مک‌دونالد مورد علاقه‌ام برای مدت طولانی، یکی از برجسته‌ترین کلانتر دتوایلر است. مک دونالد با حضور در همه چیز، از «ایندیانا جونز جوان» تا «عنصر پنجم»، هرگز ناامید کننده نیست و خوشبختانه برای شکل گیری در اینجا وفادار می ماند. کاستینگ با فیلیپ وینچستر در نقش فلای بوی ویلیام جنسن انتخاب خوبی داشت. وینچستر در کمدی جاناتان فریکز 2004 با قطع کردن «ایرچاپ» خود در کمدی «Thanderbirds»، بلوغ مشتاقانه‌ای متناسب با شخصیت او و مردان لافایت اسکادریل فراهم می‌کند.

مشکلات این فیلم از فیلمنامه شروع می شود. نوشته شده توسط کاتب کهنه کار دیوید اس وارد و بلیک تی ایوانز و فیل سیرز، تازه واردان، بر اساس یک داستان واقعی زندگی، ما یک هجوم هولناک داریم – چیزی که هرگز از وارد انتظارش را نداشتم. و ایوانز که به خاطر فیلم‌برداری غالباً سرسبزش در فیلم‌های تلویزیونی مانند 'Au Pair' شناخته می‌شود، نمی‌تواند دقت بصری خود را به کلام نوشتاری یا گفتاری ترجمه کند - اگرچه من اعتبار زیادی برای مفهوم داستانی که این فیلم بر اساس آن ساخته شده است به او می‌دهم. اگر تا به حال یک خط یا صحنه برجسته در هر فیلم جنگی ساخته شده باشد، در درجه N کلیشه شده باشد، در اینجا خواهید دید که تا حد مرگ به هم ریخته است. و عاشقانه بودن هواپيماها؟ پیچ در پیچ، غذاخوری و بستر کردن پناهندگان واقعاً به عنوان یک برداشت عاشقانه از هیچ چیز به نظر نمی رسد - به ویژه با توجه به فضای سیاسی فعلی جهان نه فقط در حال حاضر، بلکه در آن زمان. قلب وجود ندارد. هیچ روحی برای شخصیت ها وجود ندارد. حس 'پرواز به داخل، پرواز بیرون' در فیلم ها نفوذ می کند و منجر به ناتوانی در ارتباط با هر شخصیت یا فیلم به عنوان یک کل می شود.

Flyboys_1

و سپس کارگردان تونی بیل وجود دارد. پادشاهی در میان کارگردانی سریال های تلویزیونی (اگرچه، من او را برای رقص کثیف - برنامه تلویزیونی می بخشم)، بزرگی مورد انتظار یا پیش بینی شده FLYBOYS ممکن است برای او بیش از حد ثابت شده باشد. در حالی که من تلاش‌های اولیه و تمایل او برای ساختن کپی‌هایی از ماشین‌های پرنده هواپیمای پایه جنگ جهانی اول را برای توالی‌های واقعی نبرد هوایی تحسین می‌کنم، بازگشت او به فناوری CGI پس از تصادف با هواپیمای ناپایدار ناپایدار ناامیدکننده است. با توجه به تکنولوژی که هست، وقتی او به CGI رفت، از نظر بصری بیشتر انتظار داشتم. با این حال باید او را به خاطر سکانس CGI بین زپلین آلمانی و فلای‌بویز تحسین کنم. هیجان‌انگیزترین و از نظر بصری محرک‌کننده‌ترین صحنه در کل فیلم، در عین حال که قابل قبول است، اما متاسفانه باز هم کوتاه می‌آید و بیش از حد «کامپیوتری ابتدایی» به نظر می‌رسد و اجازه دهید با آن روبرو شویم، غیر سه بعدی. و اینکه چرا بلیک ایوانز با استعداد و تخصص خود حداقل بخشی از فیلم را نجات نداد و به عنوان فیلمبردار آن وارد شد، چیزی است که من هرگز متوجه نمی شوم. یک لطف صرفه جویی - طراحی تولید چارلز وودز - فوق العاده!

تقریباً می‌توانی رویا را ببینی، تقریباً می‌توانی احساس کنی که، به اعتقاد من، سازندگان فیلم امیدوار بودند به آن برسند - یک اصالت، دوران ملایم‌تر و در عین حال میهن‌پرستانه‌تر، دوره‌ای رمانتیک‌تر، زمانی که مردان مرد بودند و فلای‌بوی‌ها مانند افراد مشهور یا بدخواه در آن بت می‌شدند. اسطوره آمریکایی.' متأسفانه، تمام چیزی که برای FLYBOYS می بینم پرواز به سمت غروب خورشید و دور شدن از جدول باکس آفیس با سکان زیر بال هایش است.

جیمز فرانکو: بلین رالینگ

ژان رنو: کاپیتان جرج ثنو

مک مک دونالد: کلانتر دتوایلر

فیلیپ وینچستر: ویلیام جنسن

به کارگردانی تونی بیل. توسط دیوید اس وارد، بلیک تی ایوانز و فیل سیرز بر اساس داستانی از بلیک تی ایوانز نوشته شده است. دارای رتبه Pg-13. (139 دقیقه)

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما