نویسنده: دبی لین الیاس
راما برشتاین، نویسنده/کارگردان، ما را با فیلم FILL THE VOID به اعماق دنیای یک خانواده و جامعه ارتدوکس Hassidic در تل آویو می برد. به زبان عبری با زیرنویسهای انگلیسی، فیلم از نظر سرگرمی جذاب (و به لطف جنبههای فرهنگی فیلم، طنز ذاتی) مانند یک اپرا صابون یا تلهنوولای یهودی بازی میکند، که کاملاً روی داستان و شخصیتها سرمایهگذاری میکند و شما را هوس میکند. بیشتر.
شیره 18 ساله هلو و خامه به یک شوهر نیازمند است. با ازدواج هایی که توسط خانواده ها ترتیب داده شده است، شیرا و مادرش ریوکا را در سوپرمارکت محلی ملاقات می کنیم، جایی که آنها بیشتر از خرید مواد غذایی انجام می دهند. آنها برای شوهر خرید می کنند. به هر حال، شیرا میخواهد مطمئن شود که حداقل خوشقیافه است، در حالی که ریوکا میخواهد مطمئن شود که او «قابل قبول» است، بهویژه با توجه به جایگاهش در جامعه که با خاخام ازدواج کرده است. یافتن شوهر بالقوه در راهروی لبنیات بیش از حد قابل قبول، پیشنهاد داده می شود، برای نامزدی زوج جوان برنامه ریزی می شود. اما تراژدی زمانی رخ می دهد که خواهر بزرگ شیرا، استر، هنگام به دنیا آوردن اولین فرزندش می میرد. دلخراشتر کردن وضعیت این است که مرگ و تولد در طول پوریم اتفاق میافتد و این جشنها را نیز مختل میکند.
عزاداری استر به معنای تعلیق عروسی است. مشکل دیگری نیز ایجاد می کند. یوچای شوهر استر اکنون با یک نوزاد تنهاست و به همسری نیاز دارد. موضوعی مهم تر از ازدواج شیره. و همچنین ریوکا مادربزرگ جدیدی است که میخواهد نوهاش به او نزدیک شود، اتفاقی که ممکن است رخ ندهد این است که والدین یوچای راهشان را میگیرند و او را با زنی در بلژیک ازدواج میکنند. برای ریوکا، تنها یک پاسخ وجود دارد. شیرا باید با شوهر خواهر مردهاش یوچای ازدواج کند. با تمایل جامعه و برکت دادن به ازدواج (پس از کشمکش های زیاد توسط ریوکا)، همه چیز به شیرا می رسد. خواهد کرد یا نه؟
هاداس یارون تازه وارد در نقش شیرا می درخشد. او با چهرهای تازه و ساده لوح و در عین حال با روحیهای مصمم، شیرا را از زیر لباسها و آداب و رسوم حسیدی متملق جلوه میدهد. یارون که توسط «فیلمنامه زیبا و داستان زیبا» به پروژه کشیده شده بود، اگرچه یهودی بود، اما با فرهنگ حسیدی کاملاً ناآشنا بود. ما تعطیلات مشابهی داشتیم زیرا همه ما یهودی در اسرائیل هستیم. [اما] ما آن را جشن می گیریم و آن را کاملاً متفاوت انجام می دهیم. ما فقط با خانواده خود یک وعده غذایی می خوریم و سپس به امور و زندگی خود ادامه می دهیم و آنها [ارتدوکس ها] چیز بسیار معنی داری دارند. من چیزی نمی دانستم.» ساختن این فیلم برای او یک تجربه رضایتبخش این است که «یک چیز بسیار منحصربهفرد در این واقعیت وجود دارد که هیچ چیز [فیلمنامه] «فشاردار» نبود. این خیلی کامل است. حتی وقتی چیزی می گویید، لزوماً منظور شما نیست. . . این فقط کلمات نیستند که چیزی را در فیلم می گویند. خیلی بیشتر از این است. فکر نمیکنم چنین فیلمنامههایی وجود داشته باشد.» یارون جوان در زمان فیلمبرداری و تنها دومین فیلمش، به یاد میآورد که «حتی در حین تمرین نمیدانستم چگونه با کسی بازی کنم که فیلم داستان عشقی را روایت میکند. . . یادم می آید آنجا هم تنش وجود داشت، زیرا من خیلی خجالت می کشیدم. همچنین، این واقعیت که ما زیاد تمرین نکردیم. هر بار که صحنه را انجام میدادیم تا زمانی که آن را به دست آوردیم، راما [میگفت] «آن را رها کنید» تا تنش باقی بماند.»
ایریت شلگ آزاردهنده، مداخله گر و طلسم کننده است که در نقش ریوکا شخصیتی شبیه به دیوا را به نمایش می گذارد که در حالی که با هوای «دماغ خود را در کار همه بچسب» آزاردهنده است، فقط التماس می کند که بیشتر دیده شود. کلیشه 'مادر یهودی' او جای خود را به تسکین کمیک می دهد و نه بیشتر از صحنه افتتاحیه فروشگاه مواد غذایی. Yiftach Klein یک تصویر انسانی معیوب، پر از ناقص و انسانی از Yochai ارائه می دهد که در بین افراد عادی، چه یهودی و چه غیر یهودی، طنین انداز می شود. هیلا فلدمن بهعنوان فریدا که هنوز جوانتر نیست، لذت بخش است. شما رنج فریدا را احساس می کنید، زیرا با هر عضوی از جامعه که ازدواج می کند یا با هم رابطه برقرار می کند، او این اجبار را دریافت می کند، 'شاید شما نفر بعدی باشید'، نه به ذکر قدردانی از طنز برخی از تلاش های او و مادرش. او یک شوهر است به خصوص وقتی صحبت از یوچای کلاین می شود. هر دختری در جهان از عملکرد فریدا و فلدمن قدردانی خواهد کرد.
به نویسندگی و کارگردانی راما برشتاین، «خیلی پیچیده بود» خلق کردن جای خالی، برجسته کردن و «به وجود آوردن این رابطه بین زن و مرد و آن معما» بود. پر از شخصیت هایی با بافت غنی، همچنین مهم این بود که داستان پر از شور باشد. 'شور یعنی خواستن چیزی که نداری. من آن قدرت خواستن و مهار کردن را دوست دارم. من احساس می کنم که این نماینده اسرار است، راز همه چیز.' بنابراین، برای حفظ آن محدودیت و آن انرژی، آن «تقریباً بوسه»، به یک عمل متعادل کننده ظریف در طراحی رابطه بین شیرای یارون و یوچای یفتاک کلاین نیاز داشت. 'اگر آنها دوست داشتند یک صحنه عاشقانه داشته باشند، آن صحنه می میرد.'
به لطف لنزهای تمیز و بدون محدودیت او که به شخصیتها اجازه میدهد، لباسهای سنتی (هرچند نامطلوب) و سنتهای مذهبی در خط مقدم قرار گیرند. او که خود بخشی از جامعه حسیدی است، درک نزدیکی از فرهنگ و مردم دارد که به او اجازه می دهد تا با طبیعت گرایی غیراجباری به طور ارگانیک جریان یابد و غزلی زیبا شاعرانه را به ارمغان بیاورد. انگیزه برشتاین به جلو این واقعیت بود که «جامعه من - مردم نادیده گرفته شده - صدای فرهیخته ای ندارند. شما حتی آن را در کتاب ها یا هر چیز دیگری در زمینه هنر نمی بینید. فکر میکردم وقت آن است که صدای کمی داشته باشم و فقط چیزی از درون بگویم.» اعتراف به اینکه او 'همیشه مذهبی نبود' FILL THE VOID از یک تجربه زندگی واقعی ناشی می شود. یکی از اولین چیزهایی که قبل از پیوستن به این قبیله دیدم این بود که یکی از دوستان خوبم قرار بود عصر با پسرش ازدواج کند. و مادرش همان روز صبح مرد. با او به تشییع جنازه رفتیم. بعد از ظهر او را دفن کرد و شبانه با پسرش ازدواج کرد. من را مجذوب کرد که چگونه می توانی دو ضد را تحمل کنی. من فکر می کنم این قدرت یهودیت است. این یک قانون است، دفن مادر. و قانون دیگری وجود دارد، ازدواج با یک پسر. . . این زندگی است. هیچکس شرور نیست هیچکس بد نیست انسان و انسان بودن همه به این معناست که همه با هم جمع می شوند.»
برای Burshtein مهم اصالت احساسات است. بسیاری از افراد جامعه ارتدکس به من می گویند که این چقدر دقیق است. اما باز هم، این داستان یک خانواده خاص است و برای هر چیزی معمولی است. زندگی است . . ارتدوکس بودن به معنای بسیار فردی بودن، بسیار خصوصی بودن و داشتن روش خصوصی خود برای انجام کار معنوی است. از نظر ظاهر و نحوه صحبت مردم دقیق است، اما باز هم، بسیار شخصی است.'
قابل توجه این است که جلوههای بصری جامعهای بسیار محصور و بسیار تنگهراسی را ارائه میدهند، که بیشتر آن از طریق حرکات دوربین، از طریق صمیمیت تکشات یا دو نماهای بسیار نزدیک در حاشیه یک شات منتقل میشود. دستیابی به این خلوت عاطفی، مشارکت نزدیک برشتاین و فیلمبردارش، آصف سودری بود، که بورشتین او را «مردی باهوش و درخشان» توصیف میکند. آنها با هم با در نظر گرفتن چند نکته به داستان نزدیک شدند. «یکی، میدانستم که لوکیشن واقعی فیلم قلب [شیرا] است و این سفر به دنبال تلاش برای درک احساسات او است. پس با در و اتاق و خانه رفتم. بعد چیز دیگر این بود که ما شکستگی های یک عکس را می بینیم. مثل گاردهای قدیمی است. . . پس من هم با آن رفتم. این خیلی مهم بود. و سپس، این یک فیلم بسیار کم بودجه است و من می دانستم آنچه که دارم یک قاب و یک شخصیت است. . من فیلمنامه را دارم و شخصیت و قاب دارم. . نور و قاب. به Burshtein، 'قلب، بسیار رنگارنگ، بسیار کوچک است، اما پس از آن روی یک صفحه عریض است.' با در نظر گرفتن این موضوع، او و سودری روی کادربندی کار کردند. فضا وجود دارد، حتی با وجود این که بسیار کلاستروفوبیک است، اما هوا و در کنارهها را میبینید. بنابراین بسیار مهم بود که ما آن را روی یک صفحه عریض عکاسی کنیم.' قاببندی ساده و مطمئن با تمرکز بر صمیمیت یک صحنه تکشات یا دو شات، صفحهنمایش را با واقعگرایی پر میکند، که توسط طراحی تولید معتبر و لباسها تقویت میشود که اجازه میدهد تا احساسات تقریباً شاعرانه به منصه ظهور برسد.
لباسها با دقت ایجاد شدهاند تا آداب و رسوم فرهنگی و مذهبی جامعه حسیدی را حفظ کنند. با دعوت از هانی گورویچ، طراح صحنه و لباس، «برای من نحوه لباس پوشیدن آنها بسیار مهم بود. بخش زیادی از بودجه صرف لباس شد.» ترکیب پارچههای ساختهشده و لحافدار، منجوقهای گرد سنگین، یقههای نامتقارن پهن، یقههای یقهپشتی، جلیقههای گلدار برای زنان مجرد و سپس ظاهری مناسبتر از «سلسله آلکسیس کارینگتون» برای زنان متاهل، در روایت داستان و ارائه اطلاعات به مخاطب بسیار پیشرفت میکند. و خارجی ها به همین ترتیب، مردان لباس سنتی مذهبی می پوشند و به شخصیت آنها عمق می بخشد.
غرق در سنت، مذهب و آیین، جای خالی سینما را با گرما و بینش رازهای عشق و زندگی پر می کند.
نویسندگی و کارگردانی راما برشتاین
بازیگران: هاداس یارون، ایریت شلگ، یفتاچ کلاین
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB