نویسنده: دبی لین الیاس
چه مردی فیلمنامه ای می نویسد - کمدی هم کمدی - که شخصیتی داشته باشد که بیضه هایش از بین برود؟ زنی که آن را می نویسد، باور می کنم. اما یک پسر؟ خوب، این کار را به مایک جاج بسپارید، مغزهای پشت سر «بیویس و باتهد»، «فضای اداری» و «ادم سالاری»، تا این کار را انجام دهد. مردی که ممکن است او را وسواس فکر کنده شدن بیضههایش بنامید، برای شنیدن صحبتهای مایک جاج، مفهومی کاملاً عادی به نظر میرسد. زمانی که دبیرستان بودم، برای نمایشگاه علمی، در واقع یک دستگاه اشعه ایکس، ژنراتور اشعه ایکس، با یک لوله تلویزیون قدیمی و یک سیم پیچ تسلا ساختم. من آن را به کار انداختم و سپس خواندم که اشعه ایکس در واقع می تواند شما را عقیم کند. بنابراین بلافاصله این جعبه سربی را دور آن ساختم و با بزرگتر شدن ترسیدم. من در آن زمان 15 ساله بودم و فکر می کردم 'ای مرد، آیا من فقط بیضه هایم را خراب کردم و نمی توانم بچه دار شوم؟' سپس وقتی برای اولین بار ازدواج کردم، این پیش ضمیر را داشتم که قرار است بیضه هایم از بین برود. یک ماشین خراب و سپس وارد یک خرابه بزرگراه بسیار بد شدم و به یاد میآورم که فکر میکردم: «آه، بیضههای من هنوز اینجا هستند! کمرم درد میکند، گردنم درد میکند، اما بیضههایم اینجاست.» و بنابراین، شما بخشی از داستان ما را دارید - همه بر اساس واقعیت. قاضی این نکته کوچک را به یکی از اصلی ترین شاخه های کمدی در این بامزه (هر چند گاهی اوقات ناهموار)، استخراج وقایع طنزآمیز، یا نه چندان طنزآمیز زندگی ناکارآمد یک مرد تبدیل می کند.
جوئل رینولدز صاحب عصاره رینولدز است. یک تولید کننده عصاره طعم دهنده، رینولدز به لطف فرمولاسیون یک فرآیند علمی که به او اجازه می دهد طعم های زیادی را به عصاره پخت و پز و پخت روزانه شما تزریق کند، به صدر این صنعت صعود کرده است. دیگر فقط عصاره وانیل قدیمی یا بادام وجود ندارد، نه، به لطف جوئل، نانواها و آشپزها اکنون می توانند زندگی خود را با آجیل موز، خامه شکلاتی و سایر خوراکی های مختلف خوش طعم کنند. کاش زندگی جوئل به اندازه عصاره هایش خوش طعم بود. در حالی که او ممکن است یک رهبر صنعت محلی باشد (به اندازه ای که رقیب جنرال میلز بخواهد عصاره رینولدز را بخرد)، در خانه او چیزی جز این است که همسرش سوزی است که در خانواده شلوار می پوشد - به معنای واقعی کلمه. اگر جوئل قبل از ساعت 8 شب در خانه نباشد، سوزی شلوار عرق گیر خود را به تن می کند و کمر را محکم می بندد و به عنوان علامت ورود ممنوع، مزاحم نشوید برای جوئل، که بعد از آن می تواند یک شب پر از آجیل را در بار محلی بگذراند. در حال زاری از زندگی جنسی ناگوار خود با بهترین دوست و متصدی بار خود، دین. (خدا رحمت کند آن دوستان ساقی را!) یا این، یا دیوانه شدن توسط همسایه همسایهاش ناتان که به نظر میرسد همیشه جوئل را در ساعت 7:55 بعد از ظهر در خیابانش ملاقات میکند.
جوئل که از نگرانی نسبت به نگرش سوزی نسبت به او و ازدواج بیطعمشان عصبانی است، از دین مشاوره میگیرد که در خرد بیپایان خود، نقشهای برای آزمایش وفاداری سوزی به دین طراحی میکند – استخدام یک «ژیگولو» با پوشش تمیزکننده جدید استخر در خانه و ببینید که آیا سوزی برای او بازی میسازد یا به هر حرکتی که ممکن است روی او انجام دهد پاسخ میدهد. جوئل با نادیده گرفتن این ایده به عنوان مضحک، پس از نوشیدن مقدار زیادی الکل و مقداری مسکن اسب از جعبه داروی جیبی شیک و خوش دست دین، این طرح را دنبال می کند.
در همین حال، چند مشکل کوچک در کارخانه ایجاد میشود که استپ که خود را «سریعترین مرتبکننده» معرفی میکند (و در ردیف بعدی مدیر طبقه)، استپ، متوجه میشود که توپهای خود را - به معنای واقعی کلمه - به دلیل یک حادثه صنعتی که رخ میدهد از دست میدهد. مانند یک بازی دومینو بین گروهی از توپهای عجیب و غریب و نامناسبهایی که جوئل برای او کار میکند، که به نظر میرسد همه آنها از قلمرو دیگری استخراج شدهاند، بهویژه مری دمدمی مزاج و گوت-راک به ظاهر مرده مغزی، روری. برایان، دست راست جوئل که رکورد بینقص OSHA شرکت را خراب میکند، بیشتر نگران شکایت استپ و عقبنشینی جنرال میلز است تا آسیبدیدگی استپ.
اما با مجروح شدن استپ، مشکلات بیشتری برای جوئل به وجود میآید، بهویژه با موقتی به نام سیندی که برای کار در خط تولید استخدام شده است. سیندی که یک زن شرور، سکسی و مکر است، از همان ابتدا بیشتر از بستن بطری های عصاره در ذهن خود فکر می کند. (و همینطور جوئل.) اما، با دیدن داستان استپ در اخبار محلی، سیندی، یک دروغگو و دزد روانی، یک گلدان طلا را در انتهای عصاره رنگین کمان - استپ می بیند. و تنها راه سیندی برای بدست آوردن طلاهایش این است که «مردش» را بگیرد، از او وکیلی بگیرد تا «برای حقوقش بجنگد» و سپس هر دلاری را که بتواند از شرکت و استپ استخراج کند. و او چه کسی را به عنوان وکیل استپ می گیرد؟ کسی جز جو آدلر، پادشاه نیمکت اتوبوس و پشت اتوبوسی که در لس آنجلس، خوان «تصادفات» دومینگوئز تبلیغ میکند، نیست و اتفاقاً شباهت زیادی به جین سیمونز کیس دارد.
جیسون بیتمن واقعاً مرا شگفت زده کرد. همانطور که او به بلوغ رسیده است، اجراهایش قوی تر شده اند و در اینجا، او طیف احساسی نگران، دوست داشتنی، ناامید، بهترین دوست، کمدی، با اعتماد به نفس در کسب و کار را اجرا می کند - یک شخص تمام عیار، صادق، کاملاً درک شده و کاملاً ابعاد. مثل هر یک از ما باور نکردنی! او مانند جوئل بدبخت و مضطرب کاملاً شایان ستایش است. بیتمن ویژگی «همه آدمی» را به نقش می بخشد که مانند جیمی استوارت جذاب و دوست داشتنی است. لطفی به جوئل وجود دارد که صرفاً به خاطر عملکرد بیتمن است.
کلیفتون کالینز جونیور بدون توجه به نقش، همیشه خوشحال است، اما در اینجا به عنوان استپ، ویژگی دوستداشتنی را برای شخصیتی به ارمغان میآورد که اساساً خجالتی است و فقط سعی میکند بیش از حد احساساتی شود، به عنوان راهی برای به دست آوردن دوستان و پیشرفت. اما اشتباه نکنید، یک عصبانیت آزاردهنده نیز در استپ وجود دارد که به تعادل عملکرد با استعداد کالی به عنوان مردی که توپ هایش را گم کرده است، کمک می کند! میلا کونیس یک شگفتی با چشمان گشاد از زیبایی، مغز و سرگردانی در نقش سیندی است. و نباید از بازیکنان حامی، دیوید کوچنر و بت گرانت، به عنوان همسایه ناتان و بوتینسکی مری غافل شد. کوچنر آزار و اذیت کمدی را کامل کرده است در حالی که گرانت کاملاً هیستریک است. و در حالی که شخصیتهای گرانت همیشه رشتههای مشابهی دارند، او با شخصیتپردازیهایش هر کدام را بهطور مشخص متفاوت میکند. داستین میلیگان به راحتی از عهده نقش ژیگولو براد بر می آید و علاوه بر این که از نظر چشم راحت است، اجازه دهید به شما اطمینان دهم، شخصیت 'مرده مغزی' برد کاملاً یک عمل است زیرا میلیگان یکی از واضح ترین سوژه های مصاحبه ای است که من می شناسم. همیشه قابل اعتماد J.K. سیمونز یکی دیگر از طرفداران مورد علاقه من است و به عنوان دست راست جوئل برایان، همتای بیشخصی بیشخصی برای جوئل مهربان است.
یک شگفتی واقعی در فیلم بن افلک است که فکر می کنم هرگز به این خنده دار نبوده است. به عنوان دین او خنده دار، خنده دار، خنده دار است. نحوه نگارش داستان و شخصیت او، من کاملاً انتظار داشتم که او کسی باشد که در برخوردهای جنسی با همسر جوئل ظاهر می شود، در مقابل یک موج سوار دمدمی مزاج و دمدمی مزاج. پیچ کوچک زیبا
اما دزد صحنه نمایش کسی نیست جز خود جین سیمونز به عنوان ادغام فوقالعادهای از خوان «حوادث» دومینگز، لری پارکر، دیوید گری و جانی کوکران که همگی در یکی قرار گرفتهاند (اگرچه قاضی آدلر را به یک نیمکت اتوبوس تشبیه میکند. وکلای نیومکزیکو که «همیشه باعث خنده من میشوند»)، بهعنوان وکیل جو آدلر، «توپهایت را به در بزن». او به سادگی باید برایش بمیرد! (فیلم را ببینید تا به آن مرجع توپ های کوچک پی ببرید. شما در راهرو غلت خواهید خورد!) زمانی که قاضی نقش آدلر را نوشت، در واقع او را اینگونه توصیف کرد: «شبیه جین سیمونز با دم اسبی و کت و شلوار و کراوات است. من متوجه نشدم که همه می دانند جین سیمونز از آن نمایش واقعی چه شکلی است. من امیدوار بودم که این 'آن مرد کیست' باشد. او را در 'Politically Incorrect' دیده بودم، تنها باری که او را بدون آرایش دیدم، و فکر کردم 'وای، او می تواند نقش یک تاجر لوس را بازی کند.' خوشبختانه، علیرغم اینکه بازیگران بیشماری برای این نقش رقابت میکنند، هیچکس کاملاً درست نبود و جان آلتشولر تهیهکننده را مجبور کرد اعلام کند: «ما به کسی نیاز داریم که مجرای فاضلاب یک انسان باشد.» و روز بعد آنها جین سیمونز را خواستند که وارد شود. به گفته قاضی، 'سیمونز فقط یک حرفه ای بود.'
به نویسندگی و کارگردانی قاضی، هر کسی که هر یک از آثار او را دیده باشد، میداند که برند طنز ثبت شده خود را دارد. با شروع «فکر کردن به چیزهای احمقانه... چیزهای بیهوده و سپس ژیگولو»، تصویر بزرگتر زمانی دنبال شد که قاضی متوجه شد «میخواهد یک کمدی در محل کار انجام دهد که از دیدگاه رئیس در یک کارخانه است». علاوه بر این که در بخش بزرگی از داستانش از تجربه زندگی خود استفاده می کند (او در یک کارخانه کار می کرد) و شیفتگی او به این موضوع که «چرا لگد زدن یا ضربه خوردن همیشه باعث خنده می شود» (چیزی که او همچنین درباره آن فکر کرد. جارد دایموند، نویسنده برنده قیمت پولیتزر در طول فیلمبرداری «ادم سالاری»)، وقتی صحبت از خط داستانی سیندی و استپ به میان می آید، قاضی چند تجربه شخصی دیگر را به این ترکیب اضافه کرد. «دختری هم بود که من از اطراف می شناختم که خیلی بدشانس بود و درباره یک حادثه ساختمانی و پسری که قرار بود شهرک بزرگی بگیرد، خوانده بود. او حدود یک ماه ناپدید شد و با این پسر به عنوان دوست پسرش برگشت. قاضی با بهره گیری از نقاط ضعف زندگی بر تصمیمات و اقدامات بد، یک میدان مین کمدی ایجاد می کند. با این حال، ناامیدکننده، عدم وجود پیشینه برای توضیح سیندی است که منجر به کاهش اعتبار و باورپذیری داستان میشود، البته در مورد برخی از جوکها زیادهروی نمیشود. 4 یا 5 بار بازی بیش از حد روی یک شوخی، خسته کننده می شود - نه کمدی.
با تجلیل از این واقعیت که اشکالات زندگی می توانند سرگرم کننده و خنده دار باشند، خنده های زیادی از EXTRACT استخراج می شود.
جوئل – جیسون بیتمن
دین – بن افلک
مرحله - کلیفتون کالینز، جونیور.
سیندی – میلا کونیس
جو آدلر – جین سیمونز
نویسندگی و کارگردانی مایک جاج.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB