نویسنده: دبی لین الیاس
مایکل اکلوند بازیگر همیشه مورد علاقه است و برای طرفداران اکلوند، سال گذشته یک هدیه کریسمس مداوم بوده است. شروع سال 2012 باتقسیم، نوشته ارون شین که اکنون خطاهای بدن انسان را برای ما به ارمغان می آورد، ما همچنین اکلوند را در دومین تریلر آخرالزمانی دیدیم،روزکه در آن با اشلی بل همبازی بود. همکاری مجدد با بل برای سال 2013دریایی 3، او همچنین در حال حاضر در آن دیده می شودتماسبا هالی بری و اکنون ما خطاهای بدن انسان را داریم. برخلاف هر چیزی که در گذشته از اکلوند دیدهایم - و چیزی که ارون شین را بیشتر از آن نجات میدهد.تقسیم–ERRORS OF THE HUMAN BODY یک فیلم هیجان انگیز تفکر برانگیز و آهسته است که با وجدان اخلاقی هر یک از ما در مورد علم در مقابل اخلاق و بازی خدا صحبت می کند.
جفری برتون یک دانشمند پژوهشی تحسین شده است. در یک دوراهی عاطفی، او بزرگترین ضایعه را متحمل شده است - مرگ پسر نوزاد تازه متولد شده اش. سخت تر کردن مرگ این است که پسرش بر اثر سندروم برتون درگذشت. اینجا او یک متخصص ژنتیک است و حتی نمی تواند پسرش را نجات دهد. با مارپیچ رو به پایین، همسرش ترک میکند، ازدواجش از هم میپاشد و خودش را از دنیا جدا میکند و وقت خود را صرف تحقیق درباره سندرم برتون میکند. جف سعی می کند زندگی خود را دوباره جمع کند، پیشنهادی را از یک آزمایشگاه معتبر در درسدن، آلمان می پذیرد که به او اجازه می دهد تا تحقیقات خود را در حین کار روی پروژه جالب دیگری ادامه دهد، پروژه ای که توسط شاگرد سابق و معشوق سابقش، ربکا، هدایت می شود.
در حالی که مؤسسه از جف برای پیشبرد توسعه «ژن عید پاک» کمک میخواهد، ربکا میخواهد رابطه گذشته آنها را دوباره احیا کند. چیزی که هیچ کس به او نمی گوید این است که بر سر توسعه ژن عید پاک رقابت وجود دارد. به نظر می رسد که ممکن است این همه کار ربکا نباشد. او 'رابطه' دیگری با یک محقق سابق به نام جارک داشت که ممکن است آزمایش و تحقیق خود را روی ژن انجام دهد. آیا جف برای کمک به ربکا وجود دارد؟ جارک؟ یا صرفاً مؤسسهای است که اگر بتواند ژن و انتقال آن را قبل از هر کس دیگری کامل کند، میتواند ثروتمند شود؟ و فقط پروتکل های قابل قبول برای تکمیل فرآیند چیست؟
به نویسندگی و کارگردانی ارون شین، که اولین فیلم خود را در اینجا میسازد، خطاهای بدن انسان است.مهیج پزشکی علمی تخیلی با مفهوم بالا و هوشمند که به همان اندازه که جذاب و تحریک کننده است، جذاب است.او توسط مایکل اکلوند به عنوان 'مرد دیوانه کوچک یک نویسنده' توصیف شده است.شین از داستان، شخصیت و گاه دیالوگهای کمرنگ، ساخت کندی استفاده میکند، بحثهای موضعی و به موقع را در مورد اخلاق، بازی خدا و نبرد علم و اخلاق مطرح میکند.در حالی که اقدامات جزئی وجود دارد، افزودن به این ترکیب فتنههای فراوانی با جنبههای بیماری، عفونت، جهش و البته جاسوسی دارد.
فشار دادن خطاهای بدن انسان فراتر از یک تریلر معمولی پزشکی مانند وسیله نقلیه Gene Hackman/Hugh Grantاقدامات شدید، اجراها هستند و هیچ کدام بیش از مایکل اکلوند. در نقش جفری برتون،اکلوند زرادخانه ای از احساسات را به میز می آورد. جف درونگراتر است، درون او اتفاقات بیشتری می گذرد. تنها چیزی که میدانستم این بود که اگر آن را در زندگی واقعیام حس کنم، به فیلم تبدیل میشود. . . تنها چیزی که باید روی آن تمرکز میکردم شخصیتی بود که بازی میکردم، شخصیتی که اساساً درگیر جزئیات بیماری بود که فرزندش را کشت. و سپس چگونه ارتباطش را با انسانیتش از دست داد که ازدواج و در درازمدت عقلش را در طول فیلم نابود کرد. من فقط باید به کشمکش درونی ای که شخصیت از سر می گذراند حمله کنم.»
ثبت حس سرد و دلهره آور درسدن، دامن زدن به اصالت و فضای سرد نه تنها فیلمبرداری آنا هاوارد با رنگ سفید یخی اشباع شده بر رنگ مایل به آبی سفید است، بلکه خود مرکز تحقیقاتی نیز هست.. به گفته اکلوند،ما 80 درصد از فیلم را در موسسه ماکس پلانک فیلمبرداری کردیم. آنها مناطقی را قرنطینه کرده بودند که ما اجازه ورود به آن را نداشتیم و مطمئن شدند که ما میدانیم این مناطق کدامند. بهترین فکر در مورد مؤسسه این است که آنها آنقدر با ما گرم بودند، درهای خود را به روی ما باز کردند و اجازه دادند وارد شویم و فیلم بسازیم. خیلی خوب بود که این کار را کردند. برای حضور در فضای واقعی، محیط واقعی که فیلم در آن می گذرد کمک زیادی به من کرد. بازیگران پسزمینه فیلم، دانشمندانی هستند که کارهای روزمره خود را انجام میدهند. آنها افراد اضافی بودند. اگر دانشمندی را در پسزمینه میبینید که در حال قدم زدن است، آنها کار میکنند. ما مشغول فیلمبرداری در اطراف آنها بودیم در حالی که آنها با ویروس های مرگبار و هر چیز دیگری که روی آن کار می کردند دست به کار می شدند. این احساس را برای من بسیار آسان کرد که در محیط زندگی واقعی که جف برتون در آن بود هستم.
به عنوان آنتاگونیست، بازیگر ایسلندیتوماس لمارکیس در نقش جارک فوق العاده است. پرسونای روی صفحه نمایش بی پروا، جسور و سرد، از نگاه عجیب، سرد، دیوانه و سر طاس خود تقلید می کند.قادر به رها کردن خشم و ناراحتی دیوانهکننده با رها کردن کلاه، جای تعجب نیست که بفهمیم موشهای آزمایشگاهی واقعی که در فیلم استفاده میشوند، در واقع لمارکیس را گاز میگیرند که به انرژی یک نگهدارنده واکنش نشان میدهند.ریک مایال یک دزد صحنه است. او با به تصویر کشیدن مدیر موسسه، ساموئل مید، به عنوان بافت پیوندی روایی بین مخاطب و علم عمل می کند.کارولین هرفورث با بی گناهی فریبنده خیره می شود، ربکا را به یک فویل احساسی عالی برای جف برتون اکلوند تبدیل می کند.
همانطور که برای مایکل اکلوند جفری برتون، برای ما به عنوان مخاطب شدید و از نظر احساسی خسته کننده است.هیچ لحظه ای وجود ندارد که ارون شین ما را مجبور به تفکر، تفکر و زیر سوال بردن زندگی و خودمان با خطاهای بدن انسان نکند..
نویسنده و کارگردان: ارون شین
بازیگران: مایکل اکلوند، توماس لمارکیس، کارولین هرفورث، ریک میال
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB