نویسنده: دبی لین الیاس
'ما می خواهیم با هم دوست باشیم. آنها شما را نمی خواهند، اما ما می خواهیم.» و بنابراین لحن برای DON’T BE FRAID OF THE DARK تنظیم شده است. چه کسی می خواهد 'دوست' باشد؟
DON’T BE FRAID OF THE DARK بر اساس فیلم تلویزیونی ABC در سال 1973 با همین نام ساخته شده است. فیلمی که گیلرمو دل تورو بسیار جوان را برای همیشه تغییر داد و او را با عشق به وحشت و ترس از چیزهایی که در شب به هم می ریزند آغشته کرد. دل تورو که حتی در کودکی معتقد بود «مفهومی بسیار خزنده است»، از تاریکی نترس، او را از آن زمان تحت تعقیب خود قرار داده است و او را وادار می کند تا این ترس را دوباره به تصویر بکشد.
بلکوود مانور خانهای است که تاریخچهای بسیار ترسناک دارد. بیش از 100 سال پیش بلک وود توسط طبیعت شناس و هنرمند امرسون بلک وود طراحی و ساخته شد. پدری فداکار، بلکوود وقتی پسرش در گودال خاکستر زیرزمین ناپدید شد و دیگر پیدا نشد، ویران شد. اما همانطور که بلک وود به زودی کشف کرد، این یک ناپدید شدن معمولی نبود. پسر او توسط موجودات باستانی که بلکوود کشف کرده بود که در اعماق زمین زیر خانه زندگی میکنند، گرفته شده بود. موجوداتی که دندان دوست دارند. موجوداتی که از دندان ها و استخوان ها تغذیه می کنند. موجوداتی که قربانیان خود را به اعماق شکم دنیا می کشانند تا غذا بدهند ... و سپس منتظر وعده غذایی بعدی خود هستند. موجوداتی که به نام هومونکولی یا همان طور که ما بیشتر آنها را می شناسیم - پری های دندانی شناخته می شوند. اما این پری دندان با زرق و برق و گرد و غبار فرشته که روی بالهای غولپیکر میچرخد، پوشیده نشدهاند. آنها تاریک، کثیف، شرور و شیطان خالص هستند. بلافاصله پس از کشف او، خود بلک وود ناپدید شد. گودال خاکستر بسته شد. خانه رها شد و شر چیزی بیش از یک افسانه خاموش شد.
سالی هرست 9 ساله محصول یک خانه خراب است. او که با مادری بیعلاقه زندگی میکند، اکنون به پدر بیعلاقهاش، الکس، و نامزدش، کیم، منتقل شده است. یک معمار، الکس تمام پول خود را در بلکوود غرق میکند تا آن را به عظمت سابق خود بازسازی و بازسازی کند... و در این فرآیند خودش را روی جلد مجله Architectural Digest قرار دهد. این بدان معناست که زمان کمی برای یا علاقه پدرانه به سالی وجود دارد. در مورد کیم، یک طراح داخلی مشهور، او نیز طراحی هایی در مورد شهرت دارد و هیچ تجربه یا تمایلی برای مادر شدن ندارد. بنابراین یک کودک 9 ساله در یک عمارت قدیمی، تاریک، کپک زده و خزنده چه کاری انجام دهد؟ آسان - به دنبال ماجراجویی در هر کجا که او می تواند آن را پیدا کند. و چه چیزی می تواند ماجراجویانه تر از جستجوی منبع صداهایی باشد که با او صحبت می کنند و از او التماس می کنند که با هم دوست شوند. 'بیا تو زیرزمین. اینجا بچه ها هستند ما می خواهیم با هم دوست باشیم.»
سالی، کودکی زودرس، باهوش و کنجکاو فراتر از سالهایش، روزهایش به سرعت پر از جستجو برای یافتن این صداهای مرموز میشود. و در یکی از آن جست و جوها، او قفل دری را باز می کند، دری که مدت ها در پشت یک دیوار مهر و موم شده پنهان شده بود که پدرش به تازگی در بازسازی خود کشف کرده است. الکس که توسط دستکارشان هریس که سالها سرایدار خانه بوده، مورد تنبیه قرار گرفته و به او دستور داده است که از آن در دور بماند و آن را بپوشاند. در تلاش برای بدنامی اما صداها اکنون سالی را هر چه بیشتر نزدیک تر می کنند. ناگهان، صداهای آژیر مانند آژیر، در طول روز، در طول شب، در کانالهای هوا و دریچههای هوا، پشت گودال خاکستر پیچدار و در اتاق سالی، خانه را پر میکند. چیزی که به عنوان یک بازی کنجکاوی آغاز شد، در حال تبدیل شدن به یک کابوس است. و میدونی چی میگن؟ کنجکاوی گربه را کشت. صداها بلندتر می شوند. الکس و کیم نگرانی های سالی را نادیده می گیرند و آن را به مسائل روانی و افسردگی نسبت می دهند. اما اکنون، صدای هجوم پاها روی کفهای چوبی، ویرانی در اتاق خواب سالی و گم شدن وسایل داخل خانه به گوش میرسد. آیا این همه در ذهن سالی است یا واقعا چیزهایی وجود دارد که در شب کمرنگ می شوند؟
ما یک ستاره جدید در افق در Bailee Madison داریم. به عنوان سالی، او شگفت زده می شود و فیلم را از ابتدا تا انتها حمل می کند. این احساسات، تجربه و دیدگاه اوست که کشتی را هدایت می کند. در یک یادداشت شخصی، من او را می پرستم. مدیسون با هوش، متانت و گستره احساسات، ترس و وحشت را بیش از حد متقاعدکننده منتقل می کند و با ساده لوحی معصومانه یک کودک متعادل می شود. یک عملکرد متبلور از کمال. برای مدیسون، «از دست دادن بیلی» در خلق سالی مهم بود. «احساس میکنم به نوعی من را پشت سر گذاشتهام. می خواستم سالی خودش باشد. من می خواستم او شخصیت خودش باشد. کسی که تا به حال کسی او را ندیده است.» او که مدیسون را میشناسد و او را به عنوان سالی روی پرده میبیند، واقعاً در خلق سالی موفق بوده است.
یک نقش برجسته برای مدیسون، از تاریکی نترس «نوعی فیلمی است که در آن من واقعاً میخواستم کسی را به تصویر بکشم که عادت به بازی کردنش نداشتم. فکر میکنم وقتی [فیلمنامه] را خواندم، فقط میدانستم که پتانسیل و هیجان زیادی وجود دارد که از قبل در من ایجاد شده بود. من می دانستم که گیرمو دل تورو و مارک جانسون و تروی نیکسی به آن وابسته هستند. و من می دانستم که کیتی هلمز نیز در آن حضور خواهد داشت. احساس میکردم این یک تجربه در طول زندگی است. وقتی فهمیدم این نقش را به دست آوردهام، از خوشحالی میپریدم.» که می خواست رزومه طولانی خود را گسترش دهد، این ایده «توانایی نشان دادن تنوع» بود که برای مدیسون جذاب بود. و این واقعیت که این یک فیلم ترسناک گوتیک واقعی است. من واقعاً برای حضور در اولین فیلم ترسناکم هیجانزده بودم.»
من اولین کسی هستم که اعتراف می کنم که به عنوان کیم، کیتی هولمز من را شگفت زده کرد - بسیار عالی. شخصیت هولمز بیش از متقاعدکننده، پر و کامل است و از «مادر ناتنی» ناامید و منزوی به شیر گرسنه تبدیل میشود. عملکرد او کاملاً تحقق یافته و مملو از احساسات است. او با توصیف نقش خود و سالی بهعنوان «شخصیتهای زن قوی» که با «درک رابطه بین مادر و دختر و معنای آن» مشخص میشود، معتقد است که کلید اصلی فیلم نیز «اطمینان از اینکه این شخصیتها و این دنیا بدون موجودات کار کرد و تنش احساسی حتی بدون نیاز به بخش ژانر فیلم کار کرد. یکی از قدرتمندترین اجراهای احساسی هلمز، او معتقد است که «مادر بودن دیدگاه شما را نسبت به همه چیز تغییر می دهد. چیزی که در مورد این فیلمنامه وقتی آن را خواندم دوست داشتم، اول از همه این است که من عاشق گیلرمو هستم... و وقتی فیلمنامه را خواندم وحشت کردم. و من کیم را دوست داشتم زیرا او به سفری رفت 'نه، من نمی خواهم مامان شوم، نه، نه، نه' تا همه اینها را فراموش کند و فقط به یک انسان دردمند و تنها گوش دهد و این را تشخیص دهد. و با دیدن خود در سالی. من فکر می کنم که بسیار تحسین برانگیز و قهرمانانه است. شما واقعاً درک درستی از انتخاب ها از ابتدا تا انتها دارید، می فهمید که چگونه او به آن شیر تبدیل می شود. من که خودم مادر بودم، تا زمانی که احساس خودم را نداشتم، این احساس را درک نمیکردم و هیچ کاری وجود ندارد که شما انجام ندهید.»
برخلاف خون گرمی و انسانیت هولمز، بی تفاوتی سرد گای پیرس در نقش الکس در کنار هم قرار گرفته است. او در نقش الکس، با دیدی عمیق و بدون جایی برای احساسات، سنگینی فیلم را روی هولمز و مدیسون می اندازد و آنها را در مرکز صحنه نتایج عالی قرار می دهد.
این داستان توسط گیرمو دل تورو نوشته و تهیه شده است، که در تعلیق تاریک، استادانه، بصری و احشایی مهارت دارد، داستان به خوبی ساخته شده است، با موفقیت از نسخه اصلی 1973 به روز شده است، با چشم اندازی تازه که از چشمان یک دختر بچه دیده می شود. یک تکنیک داستانگویی مؤثر در اینجا این واقعیت است که ما، مخاطب، به همراه سالی، موجودات را میشنویم و در نهایت میبینیم، در حالی که کیم و الکس در تاریکی میمانند و به سلامت عقل سالی شک میکنند. متأسفانه، من معتقدم که افشای مخلوقات در همان زمان که اتفاق میافتد، اشتباهی است، و از آنچه که تا آن زمان حاشیهی وحشت صندلی شما است، میکاهد. وحشت واقعی در غیب نهفته است نه در دیده ها. ندیدن یا نشناختن مخلوقات کاملاً درک شده، بلکه بهعنوان طرحهای سایهدار یا نگاههای اجمالی خیلی سریع برای «دیدن» وحشتناک بود، اما من فکر میکنم ظاهر آنها خیلی زود آشکار شد، در نتیجه بیشترین بخش تعلیق و وحشت را به حالت تعلیق در آورد. اما با نزدیک شدن فیلم به پایان اوج خود با اکشن، جایی که هولمز و مدیسون کارهای بدلکاری خود را انجام می دهند و وحشت تازه کشف شده را انجام می دهند، Nixey دوباره به اوج خود می رسد.
آوردن تروی نیکسی به عنوان کارگردان یک نبوغ بود. Nixey با پسزمینه یک هنرمند و تصویرگر کمیک، برای یک فیلم ژانر گوتیک مانند این ایدهآل است. با تکیه شدید به جلوه های بصری برای ایجاد حال و هوا و تعلیق، فیلمبرداری و طراحی تولید مثال زدنی است که به فیلم جلوه ای با جلا و جلا می دهد و مانند براق ترین چوب های تیره می درخشد. الیور استاپلتون، فیلمبردار، در استفاده از نورپردازی استادانه عمل می کند، در حالی که راجر فورد، طراح تولید، پالت خیره کننده ای از بلک وود را خلق می کند. وهمآور، در عین حال گرم، با رنگهای چوب غنی تیره، نوید خوبی برای بازی نور و سایه استاپلتون است، در حالی که زیرزمین - کامل با گودال خاکستر - مرکز توجه و طراحی است. و همه بوی زیبایی شناسی بصری فوق العاده خوشمزه دل تورو می دهد.
و مخلوقات؟ واقعا وحشتناک و ناراحت کننده نیکسی و تیم VFX او، از جمله اسکات شاپیرو و استیون جونز، با طراحی آنها بهگونهای «چیزهای کوچک باستانی و قدیمی چروکیده»، به طبیعت (مثل بلکوود افسانهای که انجام میداد) به دنبال روش و روشی در «حرکت و حرکت خود» بودند. روشی که آنها به طور دسته جمعی حمله می کنند.» نتیجه واقعاً وحشتناک است.
در مورد بازده فیلم؟ وحشت استخوانی بترسید. خیلی بترسید از تاریکی نترسید قبل از خاموش کردن نور یا قرار دادن آن دندان زیر بالش شما را وادار می کند دو بار فکر کنید.
سالی – بیلی مدیسون
کیم – کیتی هلمز
الکس – گای پیرس
به کارگردانی Troy Nixey. نوشته گیلرمو دل تورو و متیو رابینز بر اساس نمایشنامه تلویزیونی نایجل مک کیند.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB