نویسنده: دبی لین الیاس
تکنولوژی و عموم مردم بالاخره سه بعدی را پذیرفته اند - و من از تجربه سه بعدی دهه 50 صحبت نمی کنم. به هیچ وجه. این 3-بعدی قرن 21 است. دیجیتال. D واقعی. فرآیندهای مختلف را آنطور که می خواهید بنامید، اما 3-D اکنون تا حد کم یا هرگونه انحراف کامل شده است که منجر به تصاویری تیز، خیره کننده، واضح، پر جنب و جوش و لبه تیغ می شود که با بصری چشم نوازی ذهن را درگیر می کند. تجربه. یک رسانه عالی برای کارگردانی مانند هنری سلیک. رسانه ای حتی عالی تر برای فانتزی تاریک شگفت انگیز و تخیلی نیل گیمن 'کورالین'. این دو را با هم ترکیب کنید و به هنر انیمیشن استاپ موشن بپردازید و با فیلمی روبرو می شوید که از قبل در فهرست فیلم های من باید برای سال 2009 دیده شود و بدون شک نامزد اسکار سال آینده خواهد بود، وب درخشانی از فیلم های فوق العاده و جادویی (و فنی) لذت - CORALINE.
چند بار آرزو کردی که آرزو کنی جای دیگری بودی؟ ای کاش پدر و مادرت متفاوت بودند؟ زندگی شما متفاوت بود؟ خانه شما متفاوت بود؟ به عنوان بچه، به خصوص در 10 یا 11 یا 12 سالگی، فکر می کنم همه ما این کار را انجام دادیم. به عنوان بزرگسالان امروز، ما احتمالا هنوز هم این کار را انجام می دهیم. کورالین جونز تفاوتی ندارد. پدر و مادر کورالین که به تازگی از دوستانش در میشیگان جدا شده اند، خانواده را به اورگان منتقل کرده اند، جایی که اکنون در کاخ صورتی زندگی می کنند. اورگان! در اورگان چه باید کرد؟ کورالین سرکوبناپذیر و کنجکاو، در حالی که پدر و مادرش روی نوشتن کاتالوگ باغبانی کار میکنند، ناامید و تنها بدون هیچ کاری، تمام تلاشش را میکند تا خودش را سرگرم کند، اما بیفایده است. حتی همسایگان عجیب و غریب او - آقای بابینسکی با سیرک موش های تظاهرکننده اش، یا هنرپیشه های بریتانیایی خانم اسپینک و خانم فورسبل با 248 سگ اسکاتی فرشته شان - برای کورالین جالب نیستند. حتی Wybie Lovat، یک مرد جوان بسیار جالب در مورد سن کورالین، نمی تواند او را تشویق کند. و سپس ناگهان، یک هدیه مرموز برای کورالین ظاهر می شود - یک عروسک دست دوخته که دقیقاً شبیه کورالین است، تا موهای آبی او، اما برای یک چیز - عروسک چشم های دکمه ای دارد.
آن شب که کورالین خواب بود، اتفاقات عجیبی روی داد، زیرا او شروع به دیدن یک مکان زیبا کرد، 'مکان دیگر'، 'دنیای دیگر' که در آن همه چیز تکراری از زندگی واقعی او بود، اما روشن تر، شادتر و آفتابی تر. دسترسی به آن با خزیدن از طریق درب فضای خزنده در اتاق نشیمن او که معمولاً قفل است، این دنیایی بود که کورالین همیشه آرزویش را داشت. برخلاف مادر واقعیاش، مادر دیگرش غذاهای زیبا و لذیذی میپخت و با کورالین مینوشید، لباسهای مد روز برای کورالین میخرید و او را با عشق و توجه پر میکرد. پدر دیگر او دیگر یک گیک نبود، بلکه یک پیانیست خوش شانس و با استعداد بود. جایی که خانه دیگر گرم و شاد بود و اتاق خوابش پر از رفلکس و توری و پروانه بود. جایی که آقای بابینسکی واقعاً سیرک موشهایش را داشت و دوشیزه اسپینک و میس فورسبل اپرا را روی صحنه اجرا کردند. دنیایی که در آن همه به جز کورالین چشم های دکمه ای داشتند. دنیایی که یک موجود دیگر را نیز بدون چشم های دکمه ای در آنجا داشت، گربه Wybie. اما در این دنیا، گربه می توانست صحبت کند.
آه چه جاهای شگفت انگیزی در رویاهایمان می رویم. اما این همه چیز بود - یک رویا - زیرا وقتی کورالین صبح روز بعد از خواب بیدار شد، خود را در اتاق خواب خسته کننده خود با دیوارهای بدون تزئیناتش، در خانه خسته کننده خود، بدون غذا در یخچال و درب فضای خزنده قفل شد. چطور ممکنه؟ همه چیز خیلی واقعی بود کورالین با اعتقاد به اینکه به دنیای دیگر تعلق دارد، تصمیم می گیرد دوباره وارد آن شود و دوباره وارد آن شود، مرتباً انجام می دهد، اما شما می دانید که آنها در مورد 'مراقب آرزوهایتان باشید' چه می گویند. با کمک کمی (خوب، بسیار) گربه، طولی نمیکشد که کورالین متوجه میشود که دنیای دیگر و مادر دیگر آن چیزی نیستند که به نظر میرسند و او اکنون خود و خانواده واقعیاش را در وضعیت جدی قرار داده است. خطر و درست همانطور که خودش را در این موقعیت قرار داد، حالا کورالین باید از مغز، شجاعت، قاطعیت و تدبیرش - به علاوه کمی کمک از گربه و وایبی - استفاده کند تا خودش و خانواده واقعی اش را نجات دهد.
داکوتا فانینگ صداپیشگی کورالین را بر عهده دارد و من نمیتوانم بازیگری کاملتر از آن را در نظر بگیرم. عطف و ویژگی های لحنی او طیفی از احساسات را در بر می گیرد. کمی نفس نفس یک فصل کامل از داستان را بازگو می کند. او فریبنده است. در حین تماشای این فیلم، با هر هجا و حرکت کورالین، میتوانستم فانینگ را جلوی چشمانم ببینم که همان حرکت را انجام میدهد، ابرویی را به نشانه تحقیر بالا میبرد و خرخر میکند. بعد از آن متوجه شدم که در طول جلسات ضبط دیالوگ، از فانینگ فیلمبرداری میشود، «بنابراین اگر کاری انجام میدادم – ژست یا حالت چهره – میتوانستند آن را در شخصیت کورالین قرار دهند.» فانینگ بر این باور است که «مهم است به کودکان در حال تماشای فیلم نشان دهیم که کورالین میتواند بر ترسهایش غلبه کند و میتواند از موقعیتی که در آن قرار گرفته است خارج شود و در نهایت، آنها نیز میتوانند. 'شما فقط باید فکر کنید و از منابع خود استفاده کنید.'
تری هچر من را از آب بیرون می کند. در اولین صداپیشگی خود، او اساساً سه صداگذاری انجام می دهد - مادر واقعی، مادر دیگر و مادر شیطانی دیگر. او که خودش یک مادر بود، به این پروژه آمد زیرا «پیدا کردن فیلمهای سرگرمکننده با کیفیت برای خانواده سخت است، و کورالین همین است.» اما همچنین، هچر که یک مادر است، صداهای مختلف مادری را می شناسد و در اینجا از همه آنها استفاده می کند - عالی. به گفته هچر، با پیشرفت پروژه، او منطقه راحتی خود را پیدا کرد و 'به طنز یا طعنه آمیزتر یا شیطانی تر بودن اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد.'
داستان کودکان نیل گیمن، 'کورالین' در ابتدا برای دخترش هالی در اوایل دهه 1990 ساخته شد. مملو از سرگرمی و فانتزی و شجاعت و شجاعت دوران کودکی و البته درسهای زندگی، متأسفانه گیمن داستان را کنار گذاشت تا اینکه دختر کوچکترش مدی آمد و گیمن را وادار کرد که بنشیند و این داستان در حال آشکار شدن ماجراجویی خارقالعاده را درباره دختر بچهای به نام کورالین بنویسد. جونز. در سال 2002، «کورالین» در صدر فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت. گیمن در حین نوشتن «کورالین» به شدت مشغول تماشای فیلمهایی از کارگردان هنری سلیک - «کابوس قبل از کریسمس» و «جیمز و هلوی غولپیکر» بود. گیمن با اتمام دستنوشته «کورالاین» میدانست که باید آن را در دست هنری سلیک بگذارد تا این دنیای خارقالعاده را به پرده بزرگ نمایش دهد.
سلیک تنها یک هفته پس از دریافت دستنوشته طول کشید تا بداند که باید این فیلم را به فیلم تبدیل کند، اما باید یک فیلم بسیار خاص باشد. در نوشتن فیلمنامه، اقتباس او از کتاب گیمن استادانه است. او نه تنها سخنان مکتوب گیمن را برای پرده بزرگ ترجمه کرد، بلکه تجربه کتاب را با توضیح و گسترش تخیل افزایش داد. فیلمنامه به همان اندازه خلاقانه، تخیلی و جادویی است و به اندازه کتاب گرم و در آغوش پذیر است. و سلیک به کتاب وفادار است. بنابراین خوانندگان، نگران نباشید! این احتمالاً بهترین نمونه از کارگردانی است که فیلمنامهاش را مینویسد همانطور که سلیک توانست با شکوفایی بصری بنویسد، شکوفایی که به وضوح در صفحه نمایش مشهود است. با این حال، با نگرانی در مورد برخی از 'خزنده' به عنوان جهان دیگر تبدیل به شر، تعادل برای سلیک مهم بود. «شیرینی آنجاست. تاریکی و ترسناک آنجاست.»
سلیک در سال 2005 با استوری بورد تصمیم گرفت که تنها راه متحرک سازی CORALINE انیمیشن استاپ موشن است که تخیل را با واقعیت ملموس کاملاً ترکیب می کند. خود استاپ موشن (همه شما آن را میدانید - فکر کنید «رودولف گوزن قرمز دماغه قرمز» رانکین باس) تک فریم به فریم گرفته میشود. 24 فریم در ثانیه اما سلیک بیشتر می خواست. هرچه بزرگتر بهتر. بنابراین او با اضافه کردن سه بعدی استریوسکوپی مخالفت کرد. این ازدواج تکنولوژیک همراه با داستانی فوقالعاده، جلوههای بصری چشم نواز، شخصیتهای مرتبط و در آغوشپذیر و صداگذاری عالی، به سادگی، جادوی فیلم در بهترین حالت آن است.
از نظر فنی، فیلم فوق العاده است. دقت فرآیند استاپ موشن به خودی خود گیج کننده است. 28 عروسک با قد 9 3/4 اینچ باید فقط از کورالین ساخته می شدند. به لطف پیشرفتهای تکنولوژیکی، عروسکهای CORALINE چهرههای شفافی دارند، چیزی که بهطور قابل توجهی متمایز از روزهای Rankin-Bass است. دست در دست این به روز رسانی، مجسمه سازی، طراحی، مدل سازی CG و چاپ سه بعدی، Coraline توانایی ایجاد بیش از 200000 حالت چهره را دارد. در یک صحنه، در کمتر از 35 ثانیه در واقع 16 حالت متفاوت چهره را خواهید دید. با استفاده از هفت دوربین سه بعدی که 52 مرحله را پوشش می دهند، تولید واقعی نیازمند تلاش های هرکول بود. با این حال، کلید جلوههای بصری خیرهکننده و روان بودن این شاهکار سهبعدی این واقعیت است که با سهبعدی استریوسکوپی امروزی، مخاطبان اکنون میتوانند مانند ما با هر دو چشم به چیزها نگاه کنند، نه تنها یک 'تک' لنز» از یک دوربین. درک عمیق این فیلم فراتر از واقعیت است و باعث می شود که کل صفحه نمایش 'لمس' به نظر برسد.
شاید یکی از سکانس های مورد علاقه من از فیلم، سکانس باغ در «دنیای دیگر» باشد. سلیک و صنعتگرانش زیباترین مکان ادنسکی روی زمین را با باغ ساخته اند. و به یاد داشته باشید - این استاپ موشن است - هر گل جداگانه با دست ساخته شده است. این CG نیست. نیلوفرها از انگشتان داخل به بیرون ساخته می شوند. توپ های پینگ پنگ مرکز گل ها هستند. دانه های پاپ کورن شکوفه های گیلاس هستند. نبوغ هر جزئیات مسحورکننده است. لباسها به صورت دستی ساخته میشد و این به عهده دبورا کوک، سازنده طراحی لباس بود که پارچههای مناسبی را برای تولید لباسهایی بیابد که دختران 11 و 12 ساله امروزی میپوشند. بنابراین با هدف کمال، فقط برای پارچه، مغازه ها در لندن، لس آنجلس و سانفرانسیسکو مورد بررسی قرار گرفتند. مو در واقع موهر مملو از سیم کشی نازک است.
اعتبار ادغام استاپ موشن با 3-D به سلیک لحظه ای را داده است که او آن را 'جادوگر شهر اوز' می نامد. برای من، هنری سلیک جادوگر در شهر زمردی خودش است، جایی که یک کتاب خوب، فیلمنامه عالی، بازیگران عالی، فانتزی و تکنولوژی همه در جاده آجری زرد خودشان گرد هم می آیند و دنیای دیگر و دنیای واقعی را به دنیای ما با CORALINE می آورند. . این بهترین عکس سال است.
کورالین جونز – داکوتا فانینگ مادر/مادر دیگر – تری هچر
نوشته و کارگردانی هنری سلیک بر اساس رمانی از نیل گیمن است.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB