جیسون کانری در لوکیشنی در شیکاگو، مکانی که او به سرعت اعتراف میکند که دوستش دارد به لطف «احساس گوتیک» ساختمانها و حس بودن «در شهر گاتهام»، در این مصاحبه اختصاصی درباره آخرین فیلمش با من صحبت کرد. ، افتخار تامی ، داستان پدر و پسر گلف بازان افسانه ای، تام و تامی موریس، مردانی که به عنوان راه اندازی بازی مدرن گلف شناخته می شوند.
جیسون کانری
داستان TOMMY'S HONOR که در روزهای اولیه بازی و در اسکاتلند و در مکانهای تاریخی که تام پیر و تام جوان نشان خود را نشان دادند، فیلمبرداری میشود، فراتر از خود ورزش است و به رابطه اغلب چالش برانگیز پدر و پسری بین این دو میپردازد. با بازی پیتر مولان و جک لودن به ترتیب در نقش تام پیر و تام جوان، موریس ها در دهه 1850 و 60 خانواده گلف اسکاتلند محسوب می شدند. زمانی که بسیار نزدیک شد، پویایی بین دو مرد به طور تصاعدی تغییر کرد، زمانی که استعداد و شهرت تامی از دستاوردهای پدرش پیشی گرفت، از جمله آنها، بنیانگذار مسابقات قهرمانی آزاد در سال 1860، بدون ذکر مهارت های او به عنوان باشگاه و توپ ساز، استاد کادوی و نگهبان سبز. در واقع، یکی از رکوردهای اولد تام، بیشترین حاشیه پیروزی در یک قهرمانی بزرگ - 14 ضربه در مسابقات قهرمانی آزاد 1862 - تا سال 2000 باقی ماند تا زمانی که تایگر وودز با 15 ضرب در اوپن آمریکا قهرمان شد.
در حالی که تام قدیمی یک کالای شناخته شده با شخصیتی ثابت بود که هم به صورت عمومی و هم خصوصی ثابت بود، تامی برعکس بود. تامی که میخواست از زیر سایه پدرش بیرون بیاید، سیستم و سنت باشگاه گلف سلطنتی و باستانی سنت اندروز را زیر پا گذاشت و در رابطه با دوست دخترش (در نهایت همسرش) مگ درینن، از خواستههای والدینش سرپیچی کرد.
کانری در بیان TOMMY'S HONOUR دقیق است و سنگ تمام نمی گذارد. جیسون کانری از لوکیشنها گرفته تا فیلمبرداری و انتخاب بازیگران و فراتر از آن، با نشان دادن حس شوخطبعی سرگرمکننده اما تعهد به هنر خود، نه تنها درباره افتخار تامی صحبت میکند، بلکه درباره رویکردش به داستانگویی و کارگردانی، روزهای بازیگریاش صحبت میکند، و بله. پدر معروف خودش
JASON CONNERY در جشنواره بین المللی فیلم ادینبورگ برای TOMMY’S HONOR
من فقط با داستانی که در مورد تام و تامی موریس با 'Tommy's Honour' گفتید، مجذوب شدم.
وقتی برای اولین بار با تو تلفن زدم می دانستم دوستت دارم، اما حالا فکر می کنم ممکن است عاشقت باشم! ممنون، این موسیقی در گوش من است. اگر به من بگویی که گلف باز نیستی، موسیقی بیشتر به گوشم می رسد.
من گلف باز نیستم
ما میرویم آنجا! برای من، این خیلی مهم است، زیرا در حالی که من عاشق بازی هستم، دوست دارم این فیلم فقط در پرتو یک فیلم گلف دیده نشود. من معتقدم که بیشتر از این برای ارائه دارد.
جک لودن و پیتر مولان (از اول تا ر.) در TOMMY’S HONOR
اوه، قطعا این کار را می کند. من گلف بازان زیادی را می شناسم. من گلف تماشا می کنم. من اصول اولیه را می دانم، اما همه تدارکات را درک نمی کنم. می توانم آن را بگیرم یا بگذارم، اما نتوانستم این فیلم را ترک کنم. این یک داستان فوق العاده در مورد عشق است. یک پدر و پسر، دو مرد و یک بازی گلف، و البته عشق تامی جونیور به همسرش. فراتر می رود. این داستان را میتوان گفت اگر در مقابل دنیای گلف قرار نمیگرفت و به همان اندازه تکاندهنده بود.
خب، من این احساس را دارم و از شما بسیار سپاسگزارم. برای من بسیار مهم است که شما آن چیزها را دیدید، زیرا وقتی برای اولین بار کتاب را دریافت کردم، آن را در یک جلسه خواندم و تصویر بسیار بسیار قوی ای را به یاد می آورم که وقتی آن را در ذهنم خواندم در ذهنم بود، این در اصل هیچ ربطی به گلف ندارد. این مردانی هستند که علاقه شدیدی به چیزی داشتند و در آن متحد بودند، اما در آن تضاد هم داشتند.
و، مانند هر نسلی... من برای پسرم که اکنون 19 ساله است، پدر هستم و در واقع او در لس آنجلس است. او به تازگی اولین کار تمام وقت و اولین آپارتمان خود را پیدا کرده است. خدا می داند که او قبلاً چه شکلی است. من یک پسر برای پدرم هستم و از نظر نسلی، تغییر وجود دارد. سپس به ترکیب سال 1866 با وضعیت طبقاتی - طبقه بالا و طبقه پایین طبقه - و همچنین کلیسا که به طرز باورنکردنی در جامعه تأثیرگذار است، می پردازید. همانطور که شما گفتید رابطه عاشقانه بین مگ و تامی جوان بسیار متفاوت از رابطه بین تام و نانسی است. از جهاتی بهتر یا بدتر نیست، بلکه فقط متفاوت است. من از جای دیگری آمدم.
با تهیهکنندهای که کتاب را برایم فرستاده تماس گرفتم و گفتم: «من این را دوست دارم. من این را دوست دارم، اما باید بدانید، این یک داستان گلف نیست. این یک درام خانوادگی و یک داستان عاشقانه تراژیک است.» و خوشبختانه او تلفن من را قطع نکرد.
سپس، واقعاً چیزی که در آن زمان شد این بود که چگونه این دو را با هم ترکیب کنیم. من خوش شانس بودم به این معنا که این شروع گلف یا قطعاً بازی مدرن بود و بنابراین دیدم که این واقعاً با بازی امروزی متفاوت است. همانطور که در فیلم دیدید، جمعیت درست در کنار بازیکنان هستند و آنها علاقه زیادی به نتیجه دارند، زیرا بسیاری از آنها دستمزد کل هفته خود را روی نتیجه بازی شرط میبندند. و آنها مستعد ضربه زدن به توپ بودند. آنها مستعد نوشیدن الکل بودند. آنها مستعد سیگار کشیدن بودند. آنها مستعد فریاد زدن و بدنی شدن بودند.
و ما به اندازه کافی خوش شانس بودیم که در محیطی که همه اینها در آن اتفاق افتاده بود عکسبرداری کردیم. در یک مرحله، به یاد دارم که نشسته بودم و کمی احساس عجیبی داشتم، زیرا دعوای آنها در پناهگاه ماسلبورگ همان سنگری بود که 150 سال پیش در آن جنگیدند. بنابراین، این یک حس کاملاً قوی از واقعی بود و این افراد بسیار واقعی بودند و هیچ احساسی از میراث خود نداشتند.
جک لودن در نقش «تامی موریس» در TOMMY’s HONOR
خوشحالم که محیطی را که در آن فیلمبرداری کردید به نمایش گذاشتید، زیرا من در حال تماشای این فیلم هستم و نمی توانم به اندازه کافی درباره شما و فیلمبردارتان، گری شاو صحبت کنم. از نظر بصری، این بسیار زیبا است. پر از آن نور، آن نور ساحلی اسکاتلند، چمن، که بیش از حد رشد کرده است و آشکارا بسیار متفاوت از چیزی است که امروز در زمین گلف می بینیم.
آره. من این ایده را داشتم که شاید در R&A واقعی [باشگاه گلف سلطنتی و باستانی] در زمین قدیمی واقعی تیراندازی کنیم. به محض اینکه به آنجا رسیدم و دیدم که ساختمان چقدر به طرز باورنکردنی مانیکور شده است و چگونه به طور تصاعدی رشد کرده است، و آنها در طبقه و کناره دیگری قرار داده اند، و همه جا ماشین وجود دارد، تازه متوجه شدم که هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم این عکس را بگیریم. در واقع، ما نمیتوانستیم در بسیاری از زمینهای گلف تیراندازی کنیم، زیرا آنها بسیار آراسته بودند. چون آن روزها سبزه را با گوسفند می بریدند. بنابراین، این واقعیت که مسیر قدیمی، اگر شما خم شوید و در امتداد مسیر خیابان نگاه کنید، حتی یک تیغه چمن بالاتر از تیغه های دیگر وجود ندارد. من فقط گفتم: 'این هیچ وقت و هیچ وقت کار نمی کند.' بنابراین ما خوش شانس بودیم که میدانی به نام Balcarres Estate پیدا کردیم. و ممکن است اضافه کنم که پوشیده از گاوها و گاوهای گاو بود. ما باید آن را پاک می کردیم و سپس نیمی از R & A را با استفاده از نقشه های معماری واقعی که R & A به ما داده بود ساختیم. نیمی از آن را ساختیم و نیمی دیگر دیجیتالی است. و سپس هجدهمین سبزه و راه آهن و منطقه دور زدن، سویلکان برن و پل را ساختیم.
طنز ماجرا این بود که در روز اول تیراندازی، دو سکوی نفتی عظیم تصمیم گرفتند از راه برسند و خود را با تعمیر و نگهداری در شات ما قرار دهند. آنها سه هفته آنجا بودند، بنابراین ما مجبور شدیم آنها را به صورت دیجیتالی حذف کنیم. با این حال، من اساساً به زمینهای گلف میرفتم و میگفتم: «اگر نمیتوانی چمنهایت را به مدت سه هفته کوتاه کنی، خیلی خوب میشود، و من میخواهم از مسیرهای آبیتان بهعنوان فضای سبز و خشن شما بهعنوان راهنما استفاده کنم. ' پس این کاری است که من انجام دادم. من احساس می کنم که مطمئناً جنبه ای متفاوت از آنچه اکنون به نظر می رسد نشان داد.
افتخار تامی
جلوههای بصری از دیدگاه سبزها کاملاً عالی هستند، اما پس از آن، با بقیه فیلم، جیسون، به این جزئیات دقیق نیز وارد میشوید. من متوجه الگوهای چینی روی چینی در خانواده موریس و ساختگی لباسها هستم. سطح اصالت در اینجا خیره کننده است. من واقعاً احساس کردم که به سال های 1860، 1870 منتقل شده ام.
خب بازم ممنون من تئوریهای زیادی از فیلمها را تماشا میکردم و چیزی که اغلب با آنها پیدا میکردم این بود که فیلمهای غیرعادی بود به این معنا که فیلمها را تقریباً طوری فیلمبرداری میکردند که انگار دارند آن دوره را به شما نشان میدهند. من برای شکستن تمام لباسها خیلی سخت کار کردم. اکثر این مردان تمام زندگی خود را در خارج از خانه گذراندند و لباس زیادی نداشتند. بنابراین میخواستم لباسها با تمام تویدهای مختلف و تمام بافتهای مختلف رنگهای بسیار کمرنگ بافت شوند، اما زیبایی خاص خود را داشت به این معنا که اگر به جمعیت نگاه کنید، بسیار فرسوده و نخکن بود. سپس کل ماجرا با ریش و کلاه گیس، که باید بگویم، وقتی در حال مبارزه با عناصر در زمین گلف هستید و ریشهای سه نفر از افراد اضافی با بادهای 40 مایلی در ساعت در خیابان پرواز میکنند، و شما باید تعقیب آنها باعث خوشحالی بود.
اما باز هم همانطور که گفتم از شما متشکرم. ما خیلی سخت کار کردیم. پدرم فیلم را در باهاما دید و به من گفت: «از همان لحظه ای که فیلم شروع شد، احساس می کردم آنجا هستم» که برای من تحسین بزرگی بود، زیرا برای من گاهی اوقات جذب مخاطب برای من سخت است. با زمان و نشستن بیرون از آن. من واقعاً میخواستم به تماشاگران این احساس را بدهم که در دنیا هستند نه اینکه بیرون به داخل نگاه کنند.
جک لودن در نقش «تامی موریس» در TOMMY’S HONOR
من فکر می کنم شما قطعا به آن دست یافتید، جیسون. من کنجکاو هستم توازن بین روایتتان چقدر برایتان سخت بود؟ روایت بسیار متعادل است، بنابراین شما خیلی به دنیای گلف نمی روید، و به نفع پویایی های خانوادگی و جنبه های مختلف عشق، از دنیای گلف اجتناب نمی کنید.
خب، من این نظریه را در مورد ورزش دارم. من ورزش را دوست دارم، دوست دارم، و فکر می کنم هیچ چیز بهتر از ورزش زنده نیست، زیرا چیزی که آن را بسیار هیجان انگیز می کند این واقعیت است که در طول یک رویداد ورزشی زنده، هر اتفاقی ممکن است بیفتد. ما همیشه آن را می بینیم. ما آن را در Master’s می بینیم، درست یک روز دیگر با سرجیو. ما آن را با Super Bowl امسال و بسیاری از رویدادهای ورزشی شگفت انگیز دیدیم. اما اجرای مجدد آن رویدادها هرگز به این اندازه هیجان انگیز نیست، زیرا، بدیهی است که زنده نیست. تئوری من در این مورد این بود که بیش از حد به جایی که هستیم و اوضاع چگونه است بپردازیم، بلکه وارد شدن به رویداد و هرگز واقعاً نتیجه یک رویداد ورزشی را به مهمترین و دراماتیک ترین عنصری که در حال وقوع است تبدیل نکنیم. به عنوان مثال، در بازی Musselburgh، موضوع در مورد مبارزه بود. در مورد این بود که من به شما نشان خواهم داد که در آن زمان اینگونه بود. و آن رویداد واقعاً اتفاق افتاد، اما همچنین ذهنیت مردم آن زمان را به شما نشان میدهد.
تام پیر به معنای واقعی کلمه پسرش را گرفت و رفت و این را خورد - میخانه هنوز آنجاست، اسمش خانم فورمن است - و رفت و یک نوشیدنی ویسکی نوشید در حالی که همه از همدیگر کتک زدند و بعد وقتی برگشتند. متوقف شد و بعد دوباره دعوا شروع شد و او رفت. سپس، همچنین در پچ North Berwick، شما موقعیتی دارید که این تلگرام وارد میشود، بنابراین این یک عنصر اساسی است که امیدواریم، بله، البته، اگر روی آن سرمایهگذاری کنید، میخواهید آنها برنده شوند. اما چیزهای دیگری نیز در حال پخش هستند. و زمانی که من تحولات تاریخی بازی را نشان می دادم همینطور بود. من می خواستم بخشی از زندگی آنها باشد در حالی که آنها کار دیگری می کردند تا فقط یک درس تاریخ نباشد.
چند بار با نویسندگانی که مجبور شدم بگویم، «نمیتوان کسی را وادار کرد که به طور روحانی به این موضوع فکر کند، «اوه، ما اکنون از درخت لاستیکی مالزی توپهایی درست میکنیم که به آن «بله»، «بله»، «بله» و «دا» میگویند. ، دا، دا. ما نمی توانیم.» این بچه ها، این زندگی آنهاست، بنابراین در مورد آن صحبت نمی کنند. ما فقط می بینیم که آنها این کار را انجام می دهند. می بینیم که آنها را می جوشانند. هر چه هست، ما نمی دانیم. ما می بینیم که آن ها را در یک گلدان رنگ قرار می دهند. جایی که شما بنشینید و بگویید: «میخواهم مچ دستم را بشکنم، چون گلف بازی نمیکنم و علاقهای ندارم، به درس تاریخ تبدیل نمیشود».
اگرچه این یک بازی بسیار قطبی است. مردم از آن متنفرند. ما چند نقد داشتهایم، و درک جایی که مردم به معنای واقعی کلمه میگویند، «این یک فیلم گلف است» بسیار سخت است. من از گلف متنفرم، خسته کننده است، و نمی دانم چرا آنها فیلم را ساختند.» دشوار است. گرفتنش سخته واقعا هست.
پیتر مولان در نقش «تام موریس» در TOMMY’S HONOR
آنها آشکارا احمق هستند چون این یک فیلم گلف نیست.
خوب، شاید بتوانید با من در این کشور گردش کنید! هر بار که کسی میگوید، «خب، من گلف را دوست ندارم، و فکر میکنم...»، میتوانید بایستید و بگویید: «این یک فیلم گلف نیست. تو یک احمقی!'
شخصیت های تام و تامی موریس چقدر برای شما طنین انداز هستند؟ تام ارشد، او قبلاً افسانه ای بود. و سپس تامی می آید، و اکنون رقابتی بین پدر و پسر وجود دارد. آیا هیچ یک از تجربیات خود در زندگی با پدرتان، احساساتی را آشکار کرد که به شما اجازه داد حتی عمیقتر با این مردان ارتباط برقرار کنید؟
حتما حتما. من چند فیلم متفاوت ساختهام، و شاید آنها به یک شکل طنین انداز نبودند. اما، من مجذوب مردم، و اینکه چرا مردم کارها را انجام میدهند، و داستانهایشان، و اغلب، مردم داستانهایشان را برای من تعریف میکنند، به این دلیل که من واقعاً به آنها علاقه زیادی دارم، مجذوبم.
من بازی گلف را با پدرم شروع کردم و لحظات شگفت انگیزی داشتیم که او در حال بازی گلف طرفدار سلبریتی بود و من با او در گلنیگلز در اسکاتلند آنجا بودم. من با خانواده ام بودم و همه با هم خواهیم بود.
چیزی در مورد گلف وجود دارد که شاید غیرگلف بازها آن را درک نکنند. برخلاف بسیاری از ورزشهای دیگر، بسیار منفعل است. توپ حرکت نمی کند و سوراخ حرکت نمی کند، بنابراین شما زمان زیادی برای رفتن به سمت توپ و آماده شدن برای ضربه زدن به توپ دارید. و پس از آن وقتی از آن گام بردارید، زمان شخصی زیادی را با هرکسی که با او بازی می کنید سپری می کنید. می توان گفت این یک بازی بسیار روانی است، زیرا توپ حرکت نمی کند. بنابراین، نمیتوانید بگویید: 'اوه، آن شخص شوت بسیار خوبی زد و به همین دلیل است که من نتوانستم آن را برگردانم'، مانند تنیس یا چیزهای دیگر. [با گلف] اساساً مسئولیت بر عهده شماست. خودت بازی میکنی می خواستم بگویم با خودتان بازی کنید، اما این یک بازی کاملاً متفاوت است.
بنابراین، این یک بازی بسیار روانی است. در واقع این اتفاق برای پیر تام افتاد. تام پیر چیزی به نام yips را دریافت کرد، جایی که او نمی توانست توپ بزند. این یک چیز روانی بود، و متأسفانه در بازی نورث برویک، او برای اولین بار پس از چندین سال خیلی خوب بازی می کرد، و به همین دلیل است که احتمالاً یکی از تنها انتخاب های خودخواهانه ای را که در زندگی خود انجام داده بود، انجام داد. زمانی که تلگرام را به پسرش نداد، تأثیر بسیار زیادی بر او و خانواده اش گذاشت. بدیهی است که نتیجه مرگ همسر را تغییر نمی داد، اما او ممکن است به موقع به آنجا رسیده باشد تا حداقل بتواند آن لحظه را داشته باشد.
افلیا لویبوند و جک لودن (از اول تا ر.) در نقش «مگ درینن» و «تامی موریس» در TOMMY'S HONOR
فکر میکنم شما کار شگفتانگیزی انجام دادید که پیتر مولان و جک لودن را به عنوان پدر/پسر در اینجا انتخاب کردید، اما من کنجکاو هستم. آیا جک زمانی که شما در حال فیلمبرداری بودید متوجه شد که او 24 سال داشت و در همان سنی بود که تامی در آن مرد؟
بله، من فکر می کنم چیزهای زیادی وجود داشت که ساخت این فیلم را به داستان واقعی گره زد. جک یک بازیگر با استعداد فوق العاده است. تنها مشکلی که جک خواهد داشت این است که او فقط باید از راه خودش دور بماند، کاری که من احساس می کنم بسیاری از بازیگران باید انجام دهند. طعنه آمیز این است که من فکر می کنم در مورد تامی هم همینطور بود. فکر میکنم تامی بهطور باورنکردنی خوبترین گلف باز بود و مردم میگفتند: 'چرا به جای تلاش برای تغییر سیستم، فقط گلف بازی نمیکنی؟' اما او این را در خود داشت. همیشه سوال می کرد. او همیشه میپرسید: «چرا؟»
جک یک بازیگر بسیار کنجکاو است. من فکر میکنم این چیز فوقالعادهای است، اما او در عین حال خودش را حدس میزند و خودش را زیر سوال میبرد، و گاهی اوقات، آنقدر بیحوصله است که تماشا کردنش زیباست. او و پیتر، سبکهای کاملاً متضادی دارند و از نظر فیزیکی کاملاً متضاد هستند، اما ارتباط فوقالعادهای با یکدیگر داشتند. من به خودم افتخار می کنم که در آن بوده ام، زیرا پتانسیل را در افراد می بینم، اما پتانسیل خاصی وجود دارد که نمی توانم به آنها اعتبار بدهم. آن وقت است که دو نفر یک شیمی دارند.
حقیقت را بگویم در مورد جک و اوفلیا هم همینطور است. نمیدانم این را میدانید یا نه، اما روز اول تیراندازی، و اولین روزی که با هم آشنا شدند، ازدواج کردند. آن صحنه زمانی که آنها در کلیسا با یکدیگر ازدواج می کنند. راستش را بگویم، در آن صحنه برشهای زیادی وجود داشت که میتوانستم سراغ افراد دیگر بروم و نماهای دیگری هم داشتم. اما من فقط می خواستم روی آنها بمانم زیرا زیبایی در آن صحنه، برای من، نگاه آنها به یکدیگر است. این چیزی است که نمی توان آن را کارگردانی کرد، زیرا یا آنجاست یا نیست.
پیتر مولان در نقش «تام موریس» در TOMMY’S HONOR
من باید از شما برای همه طرفداران 'بیمارستان عمومی' در آنجا درخواست کنم، زیرا بسیاری از آنها می دانستند که من قرار است با شما صحبت کنم، داشتن تجربه ای در دنیای صابون، عملکرد صابون بسیار بسیار چالش برانگیز است.
به شما می گویم این کار سختی است لعنتی! آره واقعا جالبه
بنابراین، باید تعجب کنم، آیا این نقطه عطفی بود که شما را به سمت کارگردانی سوق داد؟
نکته ای که در مورد کارگردانی وجود دارد این است که دیدگاه شما کاملاً متناقض است به این معنا که کل داستان را تعریف می کنید. چیزی که برای من به عنوان یک مجری شروع شد این بود که اول از همه، من به خصوص در مورد بخش هایی که در راهم قرار می گرفتند هیجان زده نبودم. من در لسآنجلس زندگی میکردم، و تئاتر بسیار کمی در آنجا وجود دارد - که من عادت داشتم تئاتر زیادی انجام دهم - و به من وکیل و پلیس پیشنهاد میشد. در واقع، دلیلی که من از 'بیمارستان عمومی' استفاده کردم این بود که فکر می کردم سرگرم کننده است. و سرگرم کننده بود، اما من متوجه نشدم که چقدر کار سختی خواهد بود، زیرا کامل بود، مطمئناً. اما اکنون میدانم که با کارگردانی خیلی راحتتر هستم.
اگر به شما بگویم، «دبی، من می دانم چگونه این داستان را تعریف کنم. من می دانم، و اینگونه به آن می گویم. این کاری است که من انجام خواهم داد. من واقعاً آن را به وضوح می بینم، و با اطمینان به شما می گویم که چگونه این کار را انجام خواهم داد.» اما بهعنوان یک بازیگر، برای اینکه بگویم «گوش کن، دبی، من واقعاً بازیگر خوبی هستم و برای این بخش عالی هستم و این را از پارک بیرون میآورم»، همیشه با این حرف کمتر احساس راحتی میکردم. و راحت تر با گفتن، 'من می دانم چگونه این داستان را تعریف کنم و خواهم گفت.' پشت دوربین احساس راحتی می کنم. اما باید بگویم، هرازگاهی، فکر میکنم، «میدانی چیست؟ من دوست دارم یک نقش سرگرم کننده بازی کنم.' و اگر به من پیشنهاد شود، ممکن است آن را انجام دهم.
جک لودن در نقش «تامی موریس» در TOMMY’s HONOR
شما و پدرتان می توانستید در اینجا نقش تام و تامی موریس را بازی کنید.
خب آره خیلی سال پیش پدرم امسال 87 سالشه او در حال بلند شدن است، و من 54 ساله هستم، بنابراین آن روزها خیلی گذشته است. اما باید بگویم، وقتی سر صحنه فیلمبرداری هستم، حتی در «بیمارستان عمومی» متوجه شدم که به سمت خدمه میروم تا در مورد زاویه یا یکی از لنزها یا هر چیز دیگری صحبت کنم، و آنها به من نگاه میکنند زیرا من به عنوان یک بازیگر در آنجا هستم و به این فکر می کنم که 'این مرد چه کار می کند؟' اما گاهی اوقات خوب است، این ایده که مسئولیت کل داستان را بر عهده نداشته باشید و فقط مسئولیت حضور در صحنه و پخش آن از یک منظر را داشته باشید. دوست دخترم به شدت از من می خواهد که دوباره بازیگری کنم، اما من مشغول توسعه یک پروژه جدید برای فیلم هستم. بنابراین خواهیم دید که به کجا می رسد.
باید بگویم، دوباره، من بسیار شیفته و مجذوب 'تامیز آنور' هستم. کارهای قبلی شما، «همهگیری» و «بچه فیلی» را دیده بودم، اما شما واقعاً با این یکی از خودتان پیشی گرفتید، جیسون. و من نمی توانم منتظر بعدی باشم.
خب ممنون خیلی ممنونم. در حال کار بر روی یک کمدی رمانتیک به نام «تورتلینی» هستم که در حال حاضر در تلاش هستیم آن را بازی کنیم. من در موقعیت عجیبی قرار دارم که در آن، بهجای اینکه برای یافتن پول درگیر شویم، در واقع پول داریم و سعی میکنیم بازیگران را کنار هم بگذاریم. در دسترس قرار دادن همه بازیگران در یک دوره زمانی بسیار دشوار است.
می دانم که روز طولانی در پیش داری، بنابراین من فقط می خواهم یک سوال دیگر از شما بپرسم، جیسون، قبل از رفتن. چه چیزی در مورد خود و روند کارگردانی در ساخت «عزت تامی» یاد گرفتید که اکنون می توانید در پروژه های بعدی خود با خود همراه کنید؟
خب، من فکر میکنم شما از هر شغلی چیزهای زیادی یاد میگیرید، و همه آنها از برخی جهات متفاوت هستند. این حجم عظیمی از اطلاعات است که شما در مورد موضوع به دست می آورید، به خصوص اگر یک داستان واقعی باشد. فکر میکنم کاری که برای پروژه بعدی میآورم این است که کار من واقعاً به عنوان کارگردان، ایجاد یک محیط است. و اگر بتوانم محیط لازم را ایجاد کنم، پس کارم را انجام می دهم. بله، حجم زیادی از کار برای انجام پیش تولید و مقدار زیادی کار برای انجام پیش تولید فیلمنامه و سپس پست، البته، نیز وجود دارد. اما اگر من، در آن 33 روزی که برای فیلمبرداری این فیلم وقت گذاشتیم - 50 لوکیشن داشتیم، به طوری که می گویند ما در حال جابجایی بودیم - چیزی که می فهمیدم این بود که اگر محیطی ایجاد کنم که همه افراد درگیر در فیلم احساس کنند که انگار آنها روی چیزی کار می کنند که می تواند خاص باشد و همه آنها صدایی داشته باشند، در نهایت، حرف آخر من خواهد بود، زیرا من ناخدای کشتی هستم. اما آنها این فرصت را دارند - بازیگران، طراحی تولید، بخش هنری، گریم، موها - همه آنها صدایی دارند و من برای شنیدن همه ایده های آنها آماده هستم.
اگر این اتفاق بیفتد، پس امکان انجام کار خاصی وجود دارد. به همین دلیل است که همه ما این کار را انجام می دهیم. زمانی که ما جایزه بهترین فیلم بفتا را گرفتیم، باید بگویم که خیلی احساساتی شدم، زیرا برای من این چیزی بود که گفته می شد: هرکسی که به این فیلم آمد کار خود را انجام داد و این توسط افرادی که دیدند به رسمیت شناخته شد. و ما را با آن جایزه تجلیل کرد.
مصاحبه کننده: دبی الیاس
مصاحبه: 1396/04/12
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB