موسیقی همیشه یک عنصر مهم برای هر فیلمی است، چه با پارتیشن یا افت سوزنی. اما زمانی که فیلم فاقد دیالوگ باشد و به عنوان بافت ارتباطی و ارتباطی بین شخصیتهای روی پرده و همچنین با تماشاگر به موسیقی تکیه کند، بسیار مهمتر است. فقط به یک فیلم صامت فکر کنید و اینکه موسیقی چقدر برای خلق و انتقال احساسات داستان و شخصیت ها اهمیت دارد. هرکسی که در جشنواره فیلم کلاسیک Turner Classic Movies شرکت کرده باشد، اگر در یکی از نمایشهای فیلم صامت با همراهی ارکستر زنده شرکت کند، این موضوع را ده برابر میفهمد. و سپس ما ذهن خلاق نیک پارک و افراد حاضر در آردمن را داریم که برای اولین بار ما را با جهان آشنا کردند.شان گوسفنددر سال 2007 با یک فیلم کوتاه 7 دقیقه ای که از آن زمان در چندین سریال و فیلم بلند شکوفا شد، آخرین ماجراجویی در صفحه بزرگ SHAUN THE SHEEP: FARMAGEDDON است.
برای کسانی که آشنا نیستند،شان گوسفندبه عنوان یک سریال انیمیشنی استاپ موشن با بازی شان در نقش رهبر گلهاش در مزرعه خزهای باتم شروع شد، جایی که او با دوستان همکار خود در انباری، به نام پلیس کیستون، وارد وحشیترین و دیوانهترین ماجراجویی شد. در طول سال ها،شانبه یک امتیاز جهانی تبدیل شده است که شامل چندین سریال تلویزیونی و فیلم های ویژه، فیلم ها، بازی های ویدیویی، تئاتر زنده و حتی یک پارک موضوعی در سوئد است. و یکپارچگی در همه اینها این است که گفتگو وجود ندارد. ارتباط در هر تکرار از Shaun و شرکت متکی به تلفیق کامل تصاویر متحرک و امتیاز است. و اینجاست که آهنگساز تام هاو جلو می آید.
قبلاً به لطف جواهرات مستقل مانند یک طرفدار خشمگین کار هاو هستمآیا آن تفنگ در جیب شماوگم شده و پیدا شدو به سرعت توسط فیلم های انیمیشن دنبال شدجذابوانسان اولیه، مشتاق بودم بشنوم که او با اولین حمله خود به افراد با سابقه چه خواهد کردشان گوسفندحق امتیاز. نیازی به گفتن نیست که ناامید نشدم. با بیش از 70 درام و مستند برنده جایزه امی و بفتا، از جملهپروفسور مارسدن و زن شگفت انگیز،ویسکی کاوالیر، زن شگفت انگیز، افسانه تارزان،خروج: خدایان و پادشاهانو لایو اکشن دیزنیمولانبدون ذکر چند آهنگ برتر از 40 آهنگ برتر، هاو به چندین ژانر فیلم و تلویزیون پرداخته است، خواه برای یک سریال کامل تلویزیونی یا یک قسمت، درام یا کمدی، یا انیمیشن در مقابل فیلم لایو اکشن. توانایی او در ایجاد تنوع عاطفی در یک موسیقی، و چند ساز بودن و کار با موسیقی ارکستر، او را به آهنگساز عالی برای SHAUN THE SHEEP: FARMAGEDDON تبدیل کرده است، همانطور که نامزدی بفتا برای بهترین فیلم انیمیشن نشان می دهد.
به طور معمول، زمانی که یک فیلم و حداقل یک ویرایش تقریبی از پروژه وجود دارد، آهنگساز در نزدیکی پایان پروژه به وظیفه فراخوانده می شود. اما از آنجایی که موسیقی به عنوان دیالوگ با SHAUN THE SHEEP: FARMAGEDDON عمل می کند، هاو مدت ها قبل از اینکه هر چیزی حتی در مرحله تولید باشد، وارد صحنه شد، چه رسد به یک 'فاز ضبط'، و تنها استوری بورد به عنوان راهنمای او. او از نزدیک با کارگردانان، ویل بچر و ریچارد فیلان که اولین بار بودند، و انیماتورهای فیلم کار کرد. همانطور که او در طول مصاحبه اختصاصی ما گفت، این فرآیند شدید و زمانبر بود، و به ساعتهای موسیقی در طول چندین سال نیاز داشت، برخی استفاده میکردند و برخی نه، نه تنها دیالوگهای موسیقایی ایجاد میکردند، بلکه احساسات را ایجاد میکردند و برای اولین بار، به لطف شخصیت جدید شایان ستایش، لو-لا، که در Mossy Bottom جایی که شاون و شرکتش به او کمک کنند تا به خانه بازگردد و از اسیر شدن توسط وزارت تشخیص بیگانگان جلوگیری کنند، ماجراهای شان را به فضا و دنیای بیگانه می برد. این فرصت را برای ادای احترام به موتیف های سینمایی علمی-تخیلی شناخته شده و همچنین ایجاد یک سفر موزیکال سمفونیک که با آشکار شدن ماجراجویی Shaun و Lu-La قوی تر و پیچیده تر می شود باز کرد.
تام هاو، نه تنها در مورد هنر خود، بلکه به داستان سرایی موسیقیایی، شاد، پرانرژی و پرشور است و به طور عمیق در مورد SHAUN THE SHEEP: FARMAGEDDON، چالش ها و پاداش های آن، و هیجان امتحان کردن چیزی متفاوت صحبت می کند.
تام هاو. اعتبار عکس از تام هاو 2019.
من یک تحسین کننده بزرگ کار شما هستم، تام. من عاشق کاری شدم که شما در چند فیلم مستقل کوچک انجام دادید،گم شده و پیدا شدوآیا آن تفنگ در جیب شماست؟. به اندازه شب و روز متفاوت است، اما هر دوی اینها فقط شگفت انگیز هستند. بعد مجبور شدم برم مطالب بیشتری از شما پیدا کنم تا گوش کنم. بنابراین این یک لذت واقعی برای من است که بتوانم با شما در مورد 'Shaun the Sheep: Farmageddon' صحبت کنم.
وای! از اینکه وقت گذاشتید سپاسگزارم
عمده این فیلم، «فروش» این فیلم، به شما و آهنگسازی و ساز شما میافتد، زیرا ما دیالوگ نداریم. موسیقی شما در واقع دیالوگ این فیلم است. این برای شما به عنوان یک آهنگساز چقدر چالش برانگیز است؟ میدانم که آهنگسازها معمولاً وارد میشوند، به استثنای موارد نادر، آنها در پایان مراحل پس از تولید میآیند که در آن صحنههای بصری، ویرایش و سرعت وجود دارد. اما این فقط یک انیمیشن نیست، بلکه هیچ گفتگویی برای انیماتورها وجود ندارد، بنابراین آنها باید موسیقی یا چیزی برای کار کردن داشته باشند. بنابراین من در مورد چالش این کنجکاو هستم.
درست است. همانطور که شما می گویید، به طور معمول، منظور من حتی در برخی از آن فیلم ها مانند «گمشده و پیدا شده» است، فیلم به نوعی شکل بود. یک کات بود و بعد کارگردان می آمد و می نشست و من می نوشتم و آنها تصویر را تغییر می دادند، اما اساساً آنها فیلمی داشتند که بعد از آن سعی می کنید به نوعی به آن اضافه کنید یا خیلی کار را انجام ندهید. صحنه های. اما در مورد این یکی، همانطور که شما می گویید، چیزی که آن را غیرعادی می کند این است که من حدود 18 ماه یا بیشتر قبل از اینکه واقعاً چیزی را ضبط کنم وارد آن شدم. داشتم آخرین فیلمشان «مرد اولیه» را تمام میکردم. من در لندن بودم و آنها مرا برای ناهار بیرون آوردند و درباره 'فارمگدون' به من گفتند، چند اسلاید به من نشان دادند، اما من مجبور شدم بلافاصله شروع کنم زیرا همانطور که شما گفتید با عدم وجود دیالوگ، آنها یکدست بودند. از ارسال چیزهایی به Studiocanal برای گفتن، 'نظر شما در مورد این چیست؟'. در آن مرحله من با هنرمندان بسیار شگفت انگیز استوری بورد کار می کردم. آنها همه پروژه را داشتند، اما بدون هیچ دیالوگی، هیچ کس نمی دانست که در نیمی از زمان در صحنه چه اتفاقی می افتد. بنابراین من از خیلی زود نوشتم تا تقریباً آن استوریبردها را به استودیو بفروشم. من هرگز این کار را انجام نداده ام من یک فیلم سریع میگرفتم و فقط عکسهایی بود که هر چند ثانیه تغییر میکردند. و کسی میگوید: «شخصیت در اینجا احساس ناامنی میکند» بنابراین ما به موسیقی نیاز داریم که آن را برجسته کنیم تا بتوانیم به استودیو بگوییم اینجا چه خبر است. بنابراین فکر میکنم حدود پنج ساعت موسیقی این پروژه را نوشتم، زیرا چیزهای زیادی داشتم که استودیو بعداً در مورد آن نظر میداد و یک صحنه میرفت و چیز دیگری به جای آن میآمد یا لحن تغییر میکرد. و خود تولید، من فکر می کنم در مجموع سه یا چهار سال در آن وجود دارد. اما در طول مسیر تغییراتی در برخی از شخصیت ها ایجاد شد. به عنوان مثال، عامل قرمز، نوع بدی، در اصل به جای اینکه مامور قرمز و ربات باشد، در واقع دو شخصیت بود، مامور قرمز و مامور سیاه. من مطالب متفاوتی برای آن دو داشتم و پس از آن مجبور شدم آن را تغییر دهم که آنها به یکی رفتند و سپس او یک داستان پس زمینه داشت. بنابراین من به آهنگی نیاز داشتم که بتواند از نظر احساسی و همچنین ترسناک کار کند. بنابراین همه چیز به طور دائم در حال تغییر بود و من مجبور شدم با آن کار کنم. یک مثال خوب از آن حدود یک سال پیش یا کمی بیشتر است که آنها چهار دقیقه فیلم را در AFM نمایش دادند. من آن را گل زدم و این یک سکانس اکشن بزرگ بود و فکر می کنم حدود یک هفته برای آن وقت گذاشتم. خیلی سریع و شلوغ بود و من مجبور شدم لحظات زیادی را بزنم. بعد از آن نمایش، فکر کردم، 'خب این یکی در کیف است!' البته، کل آن سکانس تغییر کرد و ناپدید شد و آن موسیقی در سطل زباله، به سطل زباله رفت. هرگز به فیلم پایانی راه پیدا نکرد. این یک نوع تغییر دائمی بود که باید با آن حرکت می کردم و چیزها را تطبیق می دادم و به جلو می رفتم. بنابراین، فکر می کنم در مجموع حدود پنج ساعت موسیقی بود که من انجام دادم.
کاری که من دوست دارم با این موسیقی انجام دهید این است که واقعا ما را به یک سفر موسیقایی می برید. ما شروع می کنیم و در مزرعه هستیم، اما این اولین باری است که فقط با شان و دوستان گوسفند کوچکش در مزرعه نیستیم. اکنون شما تمام فضای بیرونی را برای کار در اختیار دارید و این ابزار دقیق را به کار میگیرید. شما با بانجو شروع می کنید، با چیزهای پر زرق و برق، با سوت زدن که بسیار بسیار با مزارع مرتبط است. اما بعد شما ما را تا انتها به فضا می برید و همانطور که موجودات فضایی ظاهر می شوند، ما موتیف های کوچکی را در آنجا دریافت می کنیم، موضوع 'روز استقلال'، ما یادداشت هایی از 'ET' و 'X-Files' و '2001' دریافت می کنیم. » هیاهو و «برخورد نزدیک». و ابزار دقیق همراه با آن است. بنابراین تا زمانی که ما در مرحله سوم هستیم، این واقعاً سمفونیک است. من هرگز انتظار پیشرفت موسیقی، پیشرفت داستان سرایی موزیکال، مانند این برای یک فیلم انیمیشن را ندارم.
آره! این یکی از چیزهایی است که وقتی آن را به من نشان دادند من را در مورد آن هیجان زده کرد، زیرا من از طرفداران پر و پا قرص آن سریال تلویزیونی هستم.شان گوسفندو من از طرفداران پر و پا قرص فیلم اول بودم و آن فیلم ها در مزرعه می گذرند و در مزرعه می مانند. بنابراین بدیهی است که کاری که به عنوان آهنگساز نمی خواهید انجام دهید، نوعی غلبه بر پایان تصویر است، به همین دلیل است که اغلب در درام می بینید که در آن تلاش می کنید و با انجام یک کار جالب به خوبی از مسیر خود دور می شوید، اما وارد آن نمی شوید. روش گفتگو و چیزها اما با این، چیزی که میتوانم بگویم هیجانانگیز بود، بعد از آن نوع پیشگفتار اولیه بود، که تقریباً چیز بزرگی بهعنوان بخشی از موسیقی متن است، من سعی کردم آن را همانطور که تازه در دنیای مزرعه شروع کردهاید و سپس عناصر را اضافه کنید تا در پایان به یک موسیقی کامل سمفونیک برسید. می دانستم که در پایان شش روز در ابی رود خواهم بود. آنها از من خواستند که از ارکستر استفاده کنم. اما با داشتن همه آن رنگها، اغلب نمیتوانید این کار را انجام دهید، آنطور که میگویید با بانجو همراهشان کنید، و سپس به سمت اضافه کردن ارکسترهای بیشتر و بیشتر بروید. حتی در طول راه، برای هزمات هایی که از نوع سرسپردگان هستند، سعی می کردم لحنی برای آنها در نظر بگیرم و در پایان یکی در یک جلسه گفت: 'آنها کمی شبیه پلیس های کیستون هستند.' و فکر کردم که شاید بتوانم از نوعی پیانوی کاملاً راست با چیزهای غم انگیزی که در اطراف آن می گذرد استفاده کنم و همه این چیزها به نوعی با هم جمع شدند. اما همانطور که شما می گویید، پارتیتور شروع می شود و به یک پارتیتور سمفونیک برای اکت آخر می رسد، بنابراین برای من جالب بود. من از انجام آن لذت بردم.
وقتی دارم به این گوش میدهم، وقتی استیج فارمگدون ساخته میشود، ناگهان با طبلهایی مواجه میشویم. این بسیار شادیبخش است، چیزی که میشنویم بسیار مهیج است. و هنگامی که کشتی در حال سقوط روی زمین است و بیگانه کوچک نمی تواند به خانه برسد، ابزار دقیق است و یک قطره سوزن در آنجا پرتاب می شود. و سپس با فلوت، تار، گروه آواز به پایان می رسیم، و صدای آن شبیه فاگوت و بوق فرانسوی است. در نهایت، در سومین عمل اوج، شما هر یک از این سازها را به طور یکپارچه وارد می کنید. و هر کدام با یک احساس صحبت می کنند.
متشکرم. مخصوصاً با سازهای بادی چوبی، من کلارینت و ویولن سل می نواختم، بنابراین اینها بخشهایی از ارکستر هستند که فکر می کنم امیدوارم نسبتاً خوب آنها را بشناسم. اما همچنین به نوعی یافتن رنگ های مناسب برای ترکیب است. بنابراین وقتی فلوتها نزدیک به قسمت انتهایی میآیند، همانطور که شما میگویید، من آن را با چنگ دو برابر میکنم، اما همچنین ترکیبی که برای شخصیت Lu-La استفاده میشود. بنابراین امیدواریم که چیزی را که قبلا بوده است ثابت نگه دارید تا حتی وقتی دنیای صدا در حال تغییر است چیزی وجود داشته باشد که همه آن را به هم پیوند دهد. اما به هر حال این برنامه بود. من فکر می کنم امیدوارم همه چیز یک چیز باشد. این یک چالش واقعی بود.
گوش دادن به موسیقی به خودی خود یک ماجراجویی است. این یک ماجراجویی صوتی زیبا است. حالا چون در این فیلم جلوههای صوتی زیادی هم داریم، آیا باید نگران ادغام جلوههای صوتی با پارتیور بود یا فقط بعد از اتمام بخشهای موسیقی آنها را وارد میکردند؟
اول از شما متشکرم اما نه، اغلب این کار را نمی کنم. من فقط در دوبله یک فیلم حاضر می شوم و شخص دیگری جلوه های صوتی را کاملاً جداگانه انجام داده است، و در آن مرحله شما گاهی اوقات می توانید برای بلندتر کردن مطالب خود رقابت کنید. اما در این مورد من در واقع، میکس صدا با آدریان رودز زده شد. من و او اوایل صحبت کردیم، بنابراین میدانستم که در مناطق خاصی، مانند زمانی که سفینه فضایی فرود میآید، من و او با هم صحبت میکردیم که او میخواهد چیزی را در آنجا بگذارد که خیلی چیزها را از بین ببرد. بنابراین سعی کردم از این راه دور باشم و تارها را در آنجا بالاتر می رفتم و چیزهایی از این قبیل. سپس لحظاتی پیش آمد که به من گفتند قرار است موسیقی پخش شود و لازم نیست نگران این موضوع باشم. بنابراین من و او در مورد آن صحبت کردیم. این نیز چیزی بود که این پروژه را بسیار غیرعادی کرد این است که من با بخش های زیادی تعامل داشتم که اغلب فرصت کار با آنها را پیدا نمی کنم. من معمولاً با کارگردان و تهیه کننده کار می کنم و واقعاً همین طور است. اما در این مورد، آنها برای من یک اتاق آهنگسازی کوچک در کنار اتاق ویرایش ایجاد کردند و من به بریستول در انگلیس می رفتم و تقریباً هر سه ماه یک بار به مدت سه روز در آنجا بودم. و من آنجا با آنها می نوشتم. میتوانستم قبل از اینکه عکسها را انجام دهند، سر صحنه بروم و با آنها صحبت کنم. من متوجه میشوم که مقیاس آن ممکن است در باس چقدر باشد یا آنها ممکن است بدون داشتن تصویر به دنبال چه چیزی باشند تا زمانی که در حال تکمیل انیمیشن هستند تقریباً به پایان برسد. من همچنین این جلسات، جلسات زیادی، با سردبیر داشتم. و همانطور که گفتم، من و آدریان زیاد صحبت کردیم و باید زمان زیادی را با انیماتورها بگذرانم، در مورد رنگ ها و چیزها و اینکه کجا قرار است تیره شود و غیره صحبت کنیم، و بنابراین می دانستم، من می تواند کاری تاریک با موسیقی انجام دهد. بنابراین این یک فرآیند کاملاً مشارکتی بود. منظورم این است که در کل فیلم واقعا عالی بود.
شما تلویزیون زیادی انجام دادهاید، برای تلویزیون در انواع مختلف امتیاز گرفتهاید، اما بسیاری از کارهای تلویزیونی که انجام دادهاید بسیار تیرهتر از موضوعات هستند، انیمیشن را فراموش کنید، اما فقط مضامینShaun the Sheep: Farmageddon. حالا که انجام دادیفارمگدون، آیا ترجیح می دهید این تون های روشن تر را انجام دهید، زنگ های چالش برانگیز تر از نت های تیره تر بسیاری از این مجموعه ها؟
فکر می کنم از انیمیشن به هر شکلی که باشد لذت می برم. شما واقعاً به گونهای به تصویر میروید که لزوماً در ژانرهای دیگر کار نمیکنید. اما یکی از چیزهایی که من را در مورد آهنگسازی برنامه های تلویزیونی هیجان زده می کند این است که هر شغل چقدر متفاوت است و چگونه مجموعه ای از چالش ها را به همراه دارد. به عنوان مثال، در حال حاضر من در یک سریال تلویزیونی برای اپل هستم و همه چیز گروه، گیتار، درام، بیس و چیزهای دیگر است. و گیتارهایم، پدالهایم و چیزهایی که یک سال است استفاده نکردهام را بیرون آوردهام و همه آنها را در استودیو روشن کردهام و سعی میکنم به نوعی آن را بفهمم. اما این چیزی است که آن را برای من ایجاد می کند. این چیزی است که من را وادار می کند، اگر منظورم را بدانید. هر بار که تماسی دریافت می کنم، اگر به اندازه کافی خوش شانس باشم که تماس را دریافت کنم، چالش های خاص خودش را دارد و باید فکر کنم. در این مورد، من به جزئیات فکر می کنم که از چه میکروفون هایی روی آمپلی فایر استفاده می کنم تا آن صدا را معتبر کنم و اینکه آیا از Fender Strat یا Gibson و مواردی از این قبیل استفاده می کنم. بنابراین، برای من، منحصر به فرد بودن هر پروژه همان چیزی است که آن را هیجان انگیز می کند. ترجیح می دهم صرفاً با توجه به احساسم در پایان روز آنجا باشم. انجام کارهای سبک باعث می شود وقتی به خانه می روم روحیه بهتری نسبت به زمانی که دارم کاری واقعا تاریک و افسرده انجام می دهم، ایجاد می کند، اما، هر دوی آنها با مجموعه ای از چالش ها همراه هستند و این برای من چیزی است که همه چیز را حفظ می کند. نوعی هیجان انگیز
این دومین بار است که با آردمن کار می کنید. در مورد تجربه کار با آنها با من صحبت کنید. من با آهنگسازان زیادی صحبت کرده ام که کارهای زیادی با دیزنی انجام می دهند که حیوان خودش است. اما آردمن، انیمیشنهای آنها «بیاحترامی» است، خارج از جریان اصلی است.انسان اولیهباز هم یک شادی ناب است من آن فیلم را دوست دارم. و من دوست دارمShaun the Sheep: Farmageddon. این تفاوت، این همکاری با آردمن، چه تفاوتی با همکاری با شرکتهای دیگر دارد، زمانی که شما در حال ساخت یک سریال کامل یا یک فیلم هستید؟
من فکر می کنم عمدتاً از آن نقطه، چون زمان زیادی طول می کشد تا آنها بتوانند آن را بسازند، آنها همه چیز را با جزئیات زیاد می ریزند و شرکت برخلاف می گویند که برای دیزنی کار می کند، همانطور که شما گفتید یا چیز دیگری، جایی که مردم ... چیزی برای دیزنی چند سال پیش و شخصی که من با او کار کردم اکنون دیگر آنجا نیست، آنها جای دیگری هستند. چیزی که آردمن را واقعاً غیرمعمول میکند این است که تهیهکننده خطی که من روزانه با او سروکار داشتم، همان کسی است که در آن حضور داشت.فرار مرغ.مسئول بودجه موسیقی همان شخصی است که در «Chicken Run» حضور دارد. و آنها تقریباً، به نظر می رسد انیماتوری که، متاسفم، هر دو کارگردانی که در «فارمگدون» حضور داشتند، یکی از آنها کارگردان انیمیشن بود.انسان اولیهو شخص دیگر یک هنرمند اصلی استوریبرد بود و همگی 10، 15، 20 سال دیگر آنجا بودهاند. و این چیزی است که آن را غیرعادی می کند. بنابراین حتی اکنون نیز امیدوارم بتوانم در ماه می برای آنها کار دیگری انجام دهم. وقتی هفته گذشته در مورد آن با من تماس گرفتند، فردی که با من تماس گرفت، در دو پروژه گذشته با او ملاقات کردم، اما او نیز برای همیشه آنجا بوده است. به نظر می رسد واقعاً آنها را ترک نمی کنند و به جای دیگری نمی روند. بنابراین با ویژگی های عجیب و غریب خود همراه است که منحصر به آن شرکت است. و همه آنها بسیار متواضع هستند. و اولین باری که نیک پارک را ملاقات کردم، به میخانه رفتیم و یک آبجو خوردیم و او فقط در مورد آن چت می کند، او به کاری که من انجام داده ام گوش داد و او هیجان زده است که با آن یک جورهایی به جلو حرکت کند، او آنقدر سر زمین است که فراموش می کند. او برنده پنج جایزه اسکار یا هر چیز دیگری شده است. آنها فوقالعاده عادی و روی زمین هستند و همه با هم میمانند و واقعاً ادامه نمیدهند. واقعا کار خودشه بنابراین فکر میکنم این همان چیزی است که آن را بسیار متفاوت میکند و افراد یکسان در همه چیز به این معنی است که هر فیلم ستاره آردمن منحصربهفرد خود را دارد.
خوب، من واقعاً امیدوارم که لمس طلایی نیک روی تو بنشیند تا یک روز در آنجا باشی و اسکار بگیری.
من همیشه وقتی میخواهم این کار را انجام دهم و با آن امرار معاش کنم، به خودم فشار میآورم، بهخصوص در حال حاضر در شرایط جوی فعلی. چیزهای بزرگ زیادی توسط افراد مختلف ساخته می شود. بنابراین فرصت های زیادی نیز وجود دارد. فکر میکنم بالاخره داریم به جایی برمیگردیم که در آخرین، نمیدانم، میخواهم بگویم قطعاً پنج، شش، هفت سال، استودیوی اصلی بوده است که X تعداد فیلم در سال میسازد. چیزهایی که کمتر از 80 میلیون دلار نیستند ساخته نمیشوند مگر اینکه بودجه آنها از نوع یک، دو میلیون دلاری باشد. اما اکنون به نظر می رسد که بسیاری از چیزها به نوعی در حال یافتن خانه در نتفلیکس و HBO هستند و اکنون طاووس می آید و همه این چیزها. من فکر میکنم زمان بسیار هیجانانگیزی است که فقط در این صنعت حضور داشته باشید، زیرا مردم دوباره چیزهای واقعاً اصلی میسازند.
و آنها به چیزهایی مانند موسیقی توجه می کنند، خواه تلویزیون باشد یا فیلم به جای اینکه فقط چیزی را پرتاب کنند، کنسروهای دهه 1970 یا چیزی برای یک ژانر. من آن را بسیار هیجان انگیز می دانم.
آره و من فکر می کنم افراد جدید هیجان انگیز زیادی وجود دارند که کارهای بسیار جالبی انجام می دهند. تماشا کردمسنگهای تراش نخوردهروز گذشته و میدانم که همه آن را تماشا کردهاند، اما موسیقی آن چیزی نیست که من انتظار داشتم، چیزی شبیه به آن نیست که من به آن نزدیک میشدم. این هیجان انگیز است. که در خط مقدم قرار می گیرد و در مورد آن صحبت می شود و راه های مختلفی برای پوست کردن یک چیز یکسان است. و من فکر میکنم که بهدلیل حجم زیادی از چیزهایی که ساخته میشوند، زمان هیجانانگیزی نه فقط برای موسیقی، بلکه برای هنرمندان آرایشگر و انیماتورها و همه افراد در حال حرکت رو به جلو خواهد بود.
یک سوال دیگر قبل از اینکه تو را رها کنم، تام. به دلیل چالش هایی که با آهنگسازی برایShaun the Sheep: Farmageddonاین واقعاً شما را بیشتر از چیزی که فکر میکنم قبلاً تحت فشار قرار دادهاید، از نظر موسیقایی، در مورد خودتان در آهنگسازی این فیلم که در پروژههای آینده با خود میبرید یا وقتی دنبال میکنید در نظر میگیرید، یاد گرفتید. در پروژه های آینده؟
چیزی که احتمالاً بیشتر از همه در مورد آن یاد گرفتم، منظورم نه فقط در مورد فیلمسازی، بلکه در مورد موسیقی است، این است که آنها اغلب، همانطور که شما می گویید، من خیلی سریع چیزهایی را از جایی که باید انجام دهم، دریافت می کنم. و بنابراین من باید با یک ایده نسبتاً زود اجرا کنم. در غیر این صورت به سادگی وقتم تمام می شود. هفتهها سعی کردم به تمهایم در «Farmageddon» دست پیدا کنم و سپس تغییراتی را روی آنها امتحان کردم، به هر شکلی که میتوانستم در حالتهای مختلف و مقیاس و ریتم متفاوت فکر کنم، تا زمانی که مطمئن شدم که من قبل از اینکه به جلو بروم و هر یک از نشانهها را واقعاً بنویسم، همه نوع مهمات مورد نیازم را داشتم. سعی میکنم در همه چیز این کار را انجام دهم، اما همیشه وقت آن را ندارم که به عقب برگردم و تصمیم بگیرم که میتوانستم این کار را کمی بهتر انجام دهم. بنابراین من باید اساساً در انجام آن سریعتر بهتر شوم. دفعه بعد که بتوانم این کار را انجام دهم، امیدوارم کمی سریعتر این کار را انجام دهم. بنابراین امیدوارم بتوانم به نوعی آن را به جلو ببرم. برگم شده و پیدا شد، من واقعا از کار کردن روی آن لذت بردم. فکر می کنم پنج هفته فرصت داشتم تا کل امتیاز را انجام دهم و بدیهی است که زمان زیادی نیست. 80 دقیقه موسیقی بود و کارگردان در تمام مدتی که موسیقی متن را می نوشتم، کارگردان پشت من روی مبل در استودیو نشسته بود. بنابراین واضح است که شما به روش دیگری کار می کنید، همچنین زمانی برای اشتباه کردن ندارید زیرا زمان زیادی ندارید. اما همچنین در آن نقطه ممکن است وحشت کنند و شخص دیگری را استخدام کنند. چیزی که من در مورد این ایده واقعاً غیرعادی یافتم که طراوتبخش است و امیدوارم بتوانم خیلی چیزها را زودتر به پیش ببرم، این است که میتوانم مضحکترین ایدههایی را که آنها از بین میبرند بیرون بیاورم و سپس میتوانم ادامه دهم. اما حداقل میتوانم قبل از اینکه چیز دیگری یا هر چیز دیگری را امتحان کنم، چیز متفاوتی را امتحان کنم. و [آردمن] برای آن باز بود. بنابراین فکر میکنم وقتی مزرعه شروع میشود، نسخهای که در واقع در فیلم وجود دارد، وقتی با آنها آنجا بودم، در اتاق کنار ویرایش نوشتم. اما من در ابتدا موارد زیادی داشتم و این برای من نگران کننده نبود که فقط چیزهای بسیار زیادی را واقعاً امتحان کردم. بنابراین جالب و غیرعادی بود. امیدوارم سریعتر باشم خیلی خوب است اگر وقت داشته باشید که چیزها را دقیق کنید و ما هرگز درخواست نخواهیم کرد، اما فکر میکنم احتمالاً با هر بخش در یک فیلم، ما آن را تا زمانی که از در خارج میشود تغییر میدهیم. شما همیشه سعی میکنید در حالی که پیش میروید آن را بهتر کنید. بنابراین فکر می کنم گاهی وقت بیشتر مفید است. اما وقتی ایده ای ندارید، فکر می کنم زمان کمتری خوب است. باید یه کاری کنی.
توسط دبی الیاس، مصاحبه اختصاصی 2020/2/21
SHAUN THE SHEEP: FARMAGEDDON اکنون در نتفلیکس در حال پخش است.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB