CLIVE OWEN & JAEDEN LIEBERHER: مشتریان راحت و باحال روی صفحه و خارج از صفحه - مصاحبه اختصاصی

وقتی با کلایو اوون و جیدن لیبرهر می نشینیم، اولین چیزی که متوجه می شود رابطه عاشقانه سرگرم کننده بین این دو است، به خصوص که اوون تصمیم می گیرد 'زمان میان وعده' برای پسرها است. 'من فقط به مینی بار حمله می کنم. می توانید کشمش شکلاتی، بیسکویت چیپسی شکلاتی، دانه های ژله ای بخورید. کدام را می خواهید؟ تخته شکلات؟ بیایید به آن حمله کنیم!». و درست به همین ترتیب، حال و هوا تنظیم می‌شود، اما وقتی کسی نگاه می‌کند و گوش می‌دهد، اوون هرگز از حساسیت‌های ذاتی والدین خود دور نمی‌شود، و در هر لحظه همبازی جوان خود را تشویق می‌کند.

تایید - 1

تایید بی سر و صدا متحرک است، همراه با طنز و درد ذاتی زندگی. مطالعه شخصیت زیبا در دینامیک پدر و پسر، شیمی بین اوون و لیبرهر جادویی است - و کاملاً باورپذیر. باب نلسون، نویسنده و کارگردانی که اولین بار است، فیلمنامه‌ای با ظرافت احساسی با قوس مشخصی ساخته است که به لطف جنبه مذهبی «تأیید»، زمینه را برای تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر «قاعده طلایی» فراهم می‌کند و پرسش‌هایی را درباره درست و نادرست مطرح می‌کند. سفید کوچولو به عنوان یک پسر جوان - و پدرش - نه تنها یکدیگر را پیدا می کنند، بلکه خودشان را نیز پیدا می کنند.

با تماشای داستان والت و آنتونی، نمی توان به تام سایر و هاک فین در نقش اوون و لیبرهر در نقش پدر و پسری فکر کرد که وارد ماجراجویی یک عمر می شوند. به طور مشابه، اوون با تماشای این دو نفر با هم در طول این مصاحبه اختصاصی، که همیشه به لیبرهر برای شیمی اعتبار می بخشد، مشتاقانه می گوید: «او واقعاً یک معامله واقعی است. تنها چیزی که می‌خواهم بگویم این است که در سال‌های آینده با او مصاحبه‌های زیادی خواهید داشت.» اوون با خنده‌ای از ته دل با لیبرهر شوخی می‌کند و او را «حتماً یک دزد صحنه! اوه خدای من! من باید تماشا کنمهرصحنه او فقط آن را از من می گیرد! فکر می‌کردم این فیلم من است تا اینکه با او سر صحنه فیلمبرداری رفتم.»

تایید - 3

به عنوان پدر و پسر، ما می بینیم که ارتباط بین این دو با پیشرفت فیلم شکل می گیرد. لحظاتی وجود دارد که اوون بیشتر یک پسر کوچک است و لیبرهر حساسیت عاقلانه ای فراتر از سال های خود دارد و بالعکس. اما جایی در طول راه، آنها در میانه برای یک تجربه پیوند عالی ملاقات می کنند، زیرا هر یک به همان چیزی تبدیل می شود که قرار است باشند. ما این نوع رشد پویا و عاطفی را در بسیاری از فیلم‌های قبلی اوون دیده‌ایم که نقش او نقش یک پدر و مادر است، بنابراین این سوال پیش می‌آید که او چگونه به طور مداوم این کار را انجام می‌دهد. چگونه او این روابط والد-کودک را تا این حد طنین انداز و شگفت انگیز می کند. به گفته اوون، با تایید، به Jaeden Lieberher می رسد. 4 یا 5 روز قبل از فیلمبرداری دور هم جمع شدیم و تمام صحنه های فیلمنامه را تمرین کردیم و مرور کردیم. نه لزوماً آن را بازی کنید یا بیش از حد آن را انجام دهید، بلکه فقط در مورد آن صحبت کنید، مطمئن شوید که همه ما در یک صفحه از آنچه صحنه درباره آن است هستیم. اما باید صادق باشم. وقتی فیلمنامه را خواندم، که واقعاً آن را دوست داشتم، و با باب [نلسون] تلفنی صحبت کردم و گفتم می‌خواهم این کار را انجام دهم، گفتم واضح است که نکته مهم این است که ما باید بچه مناسب را پیدا کنیم. فیلم بر همین اساس استوار است. در این مورد زیاد است برای یک بچه جوان غیرمعمول است که فیلمی در این سطح را پشت سر بگذارد زیرا ظریف است. خنده دار است، تکان دهنده است، غم انگیز است. از طریق خیلی چیزها حرکت می کند. و سپس نوار این مرد را برای من فرستاد [در حالی که موهای لیبرهر را به هم می زند]. . . و من گفتم: «به دست آوردیم!» او فوق‌العاده خوب بود. من به وجد آمدم. من فقط به تلفن پریدم و گفتم: او فوق العاده است! او را بگیر.»

لیبرهر با نشان دادن حس شوخ طبعی، کمی با خنده به شوخی می گوید: «من برای کار روی این فیلم هیجان زده بودم، اما بعد شنیدم که کلایو در آن حضور دارد و فکر کردم: «اوه. نه!» اما او به سرعت جدی می‌شود و توضیح می‌دهد که چگونه چند نفر - مادرش، مدیرش، نماینده‌اش - «درمورد فیلم صحبت می‌کنند و ببینند می‌خواهم این کار را انجام دهم یا نه. این یک تصمیم گروهی است.» اما در پایان روز، در این مورد، انتخاب آشکار بود. «فکر می‌کنم همه همین حس را با این فیلم داشتند، زیرا این فیلمنامه واقعاً درخشان نوشته شده بود. من قطعاً می‌خواستم بخشی از آن باشم.»

تایید - 5

لیبرهر با لحنی تامل برانگیز توضیح می دهد و خاطرنشان می کند: «باب [نلسون] در خلق شخصیت های بسیار واقعی بسیار خوب است و در ایجاد چنین روابط واقعی بین مردم واقعاً خوب است. از خواندن رابطه پدر و پسر بسیار لذت بردم. همچنین، ماجراجویی آنها در ملاقات در رابطه با سایر افرادی که ملاقات می کنند و اینکه چگونه آنها شخصیت های جالبی هستند. . همیشه راهی وجود دارد که آنها بتوانند با هم کار کنند، فقط از بودن با یکدیگر لذت ببرند.' اما وقتی صحبت از انجام بدلکاری های خودش در فیلم می شود، لیبرهر مانند درخت کریسمس روشن می شود و در حالی که اوون ستایش می کند گوش به گوش پوزخند می زند. او در حال حاضر یک ستاره اکشن است! از پنجره ها شیرجه می زند! او بلد است با اسلحه کار کند! . . . دنیا صدف توست!»

تایید - 3

کلایو اوون به وضوح تحت تأثیر 'حساسیت های فیلم' قرار گرفته است. اوون با مضامین درست و غلط و «قاعده طلایی» به عنوان بخشی از ساختار فیلم، عمیق‌تر به داستان می‌پردازد و عمق و بافت آن را به باب نلسون نسبت می‌دهد. «وقتی باب را می‌شناسید، می‌بینید که همه چیز از کجا می‌آید، زیرا او یکی از خوب‌ترین افرادی است که تا به حال ملاقات کرده‌اید. او به همه احترام می گذارد . او در این فیلم به همه احترام می گذارد. مردم در حال مبارزه هستند. مردم روزگار سختی می گذرانند. آنها برای گذراندن زندگی خود در تقلا هستند. آنها زندگی سختی دارند. اما هیچ حسی برای قضاوت در مورد این افراد و کارهایی که انجام می دهند وجود ندارد، حتی افرادی که کارهای وحشتناکی انجام می دهند. شخصیت من یک شخصیت بسیار معیوب بود، اما قضاوت کننده نیست. . گرما و انسانیتی در نحوه ترسیم این شخصیت ها وجود دارد که واقعاً جذاب است. او احساساتی نیست این فقط محترمانه است و واقعاً آن را از بسیاری از مطالب دیگری که در این نوع جهان دخیل هستند جدا می کند. من واقعا با آن حال کردم. فکر می‌کردم، گرمای واقعی در این مورد وجود دارد، بدون اینکه هرگز به احساساتی شدن تبدیل شود.»

تایید - 4

اما تایید همه کلایو اوون و جیدن لیبرهر نیستند. این فیلم دارای بازیگران مکمل برجسته ای است، از جمله، ماریا بلو، فیلادلفین، ماریا بلو، اسطوره سینما، رابرت فورستر، پاتون اسوالت و مایکل اکلاند. وقتی از لیبرهر در مورد کار با فورستر و بقیه سوال می‌شود، با زیرکی و با درایت چنین می‌گوید: «فکر می‌کنم مطمئناً می‌توانید ببینید که رابرت برای مدتی به دلیل تجربه‌اش، دانشش از این تجارت، وجود داشته است. و می توانید این را با افراد زیادی مشاهده کنید، افراد زیادی که با آنها کار کردیم، از جمله – نمی خواهم بگویم جوان تر، اما «جوانتر» از «سایر افراد» [با اشاره به کلایو] – مانند پاتون اسوالت. او نسبتا جوان است اما، بله، شما واقعاً می‌توانید تعداد فیلم‌هایی که آنها ساخته‌اند، در چشم‌ها و نحوه عملکردشان ببینید.» و تجربه کار با این کهنه سربازان برای لیبرهر جوان تلف نشد. 'من قطعاً چیزهای زیادی یاد گرفتم. فکر می کنم از تماشای آنها چیزهای زیادی یاد می گیرید. اما پس از آن برای ملاقات با آنها، دیدن آنها به صورت حضوری، قطعاً چیزهای بیشتری یاد گرفتم. . فکر می‌کنم درباره روش‌ها و راه‌های تبدیل شدن به یک بازیگر بهتر، و کارهای متفاوتی که کلایو انجام داد و کارهای متفاوتی که دیگران برای بهتر شدن انجام می‌دهند، چیزهای زیادی یاد گرفتم. و فقط برای ادامه دادن به عنوان یک بازیگر.'

تایید - 2

البته، اکنون این سوال پیش می‌آید که Jaeden Lieberher از تماشای Clive چه آموخته است؟ 'خب، کلایو، اگرچه او یک بازیگر با استعداد و درخشان است، اما کارهای زیادی انجام می دهد و فقط به کارش ادامه می دهد. من از این که چگونه کارش را بسیار جدی می گیرد و در آن سخت کار می کند، شگفت زده شدم. و او نیز سرگرم است. او همیشه روی لهجه‌اش کار می‌کند، و نحوه رفتارش، و همیشه در حال رشد و بهتر شدن است. من قطعا از او الهام گرفتم.»

تایید - 2

بنابراین اگر Jaeden Lieberher از تجربه کار با Clive Owen الهام گرفته شده است، Owen از تماشای و کار با Lieberher چه آموخته است. من یاد گرفتم که گاهی اوقات با بازیگری عجیب است که برخی افراد آن را دارند. بازیگری را شروع کردم و یک نمایش مدرسه ای اجرا کردم. و وقتی بچه هایم به سن خاصی رسیدند، من برای دیدن تولیدات مدرسه رفتم. و هرازگاهی با بچه‌ای روبرو می‌شوید و می‌گویید: «آنها متوجه شدند!» هر چه که باشد، می‌خواهید آنها را تماشا کنید. استعداد ذاتی وجود دارد که شما را جذب می کند و بسیار قابل تماشا است. در بین بازیگرانی که با او کار کرده ام، یکی از بهترین دوران را با جیدن داشتم. بهت قول میدم. و من این را ساده نمی گویم. من مشتاقانه منتظر بودم که هر روز وارد شوم زیرا او غیرعادی است. او در حال حاضر قرارداد کاملاً شکل گرفته است. من نمی‌دانم او آن را از کجا می‌آورد، واقعاً نمی‌دانم، زیرا از سال‌های او بسیار پیشرفته است. او نه تنها بسیار واقعی و بسیار با استعداد است، بلکه دارای یک خویشتن داری ذاتی است که یادگیری آن زمان می برد. اعتماد و اطمینانی که مردم به آن دست خواهند یافت و شما مجبور نیستید زیاده روی کنید و بیش از حد بازی کنید. توی ماشین می‌نشستیم و با هم صحنه‌هایی می‌سازیم و من به او نگاه می‌کردم و او را باور می‌کردم. این نقطه پایانی برای هر بازیگری است. این کاری است که شما باید انجام دهید. شما باید قابل باور باشید و او این را طبیعی است و به راحتی آن را انجام می دهد. او بسیار غیر قابل تحریک است او مشتری بسیار آرام و باحالی است. من فقط بهترین زمان را سپری کردم.»

و با آن 'بهترین زمان' که هر دو پسر تأیید را داشتند، هر کدام چه چیزی را از تجربه کلی حذف کردند؟ تعجب آور است که اوون، با همه سال هایش و همه کارگردان هایی که با آنها کار کرده است، متوجه شد: «[من] واقعاً به من ثابت نکردم که کار کردن با یک نویسنده/کارگردان چقدر عالی است – داشتن شخصی که آن چیز را اختراع کرده و می فهمد. به طور کامل چرا او آن را نوشته است و چه هدفی در پشت آن وجود دارد - داشتن او در نزدیکی. بله، او اولین بار کارگردان است. اما در فیلمی مانند این که در مورد حقه با دوربین نیست، داستانی انسانی درباره شخصیت هاست. و اینکه فردی که این شخصیت‌ها را خلق کرده است، هر روز سر صحنه به شما نزدیک باشد، کار کردن با یک نویسنده/کارگردان عالی است.»

تایید - 1

جیدن لیبرهر با وجود اینکه هنوز پروژه‌های زیادی را در دست ندارد، قبلاً تجربه‌های سینمایی خود را داشته است، زیرا با بیل موری در 'سنت وینسنت' و اکنون مایکل شانون در 'ویژه نیمه‌شب' که همزمان با THE در سینماها به نمایش درآمده، کار کرده است. تایید، و افکار خود را در مورد آنچه که از این فیلم برداشته است. «بازیگران فوق‌العاده زیادی وجود داشتند و باب همان طور که کلایو گفت، بسیار باهوش و شیرین بود. او مجموعه را بسیار راحت کرد. و فکر می کنم این یکی از راحت ترین فیلم هایی بود که فیلمبرداری کردم. در مورد فیلم‌های دیگر، فکر می‌کنم کمی ناراحت بودم، زیرا شما با این افراد ملاقات می‌کنید و باید با آنها وارد صحنه‌ای شوید. من روابط خوبی با مردم داشتم اما گاهی اوقات ممکن است عجیب باشد. . . فقط به این دلیل که جوان تر هستم، ممکن است احساس ترس کنم، اما از این نظر تجربه خوبی بود. من با همه و با کلایو احساس راحتی می کنم. این یکی از اولین فیلم‌هایی بود که در آن احساس راحتی می‌کردم و از حضور در این فیلم خوشحال بودم.»

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما