نویسنده: دبی لین الیاس
چاک پالانیوک ممکن است نامی آشنا برای همه شما اهل کتاب باشد. او همچنین ممکن است به لطف یک فیلم کوچک پیچ خورده به نام «باشگاه مبارزه» که بر اساس رمانی به همین نام پالانیوک، اولین او، برای نمایش اقتباس شده بود، برای همه شما تماشاگران سینما نامی آشنا باشد. در هر صورت، لشکر هواداران او بی امان، فداکار و توجه به نقطه و ویرگول هستند. سبک نوشتاری پالانیوک که اغلب به عنوان یک نیهیلیست توصیف میشود، بسیار دقیق، مینیمالیست، با واژگان محدود و جملات کوتاه، با سبکهای روایی نقطهگذاری شده است. نوعی نویسنده که آثارش اغلب به راحتی به صورت سینمایی ترجمه نمیشوند، اما وقتی ترجمه میشوند، نتیجه جذاب، سرگرمکننده و مانند آخرین اقتباس او برای صفحه بزرگ، CHOKE، بهطور پیچیده خندهدار است. این فیلم به نویسندگی و کارگردانی کلارک گرگ، مطابق با منبع اصلی است، اما مانند هر اقتباسی، حداقل تغییرات اندکی – در این مورد جزئی – دارد که در دراز مدت این فیلم را بهتر از کتاب می کند!
ویکتور مانچینی یک هنرپیشه پزشکی است که ترک تحصیل کرده است - و یک کلاهبردار است. او روزها به عنوان یک «مترجم تاریخی» (معروف به بازیگر) در یک روستای استعماری قرن هجدهم که در جاذبههای توریستی قرار دارد، کار میکند، جایی که در آن نقش «ستون فقرات آمریکای مستعمرهای - یک خدمتکار ایرلندی مستعمره» را بازی میکند. نه صرفاً یک بازسازی، بلکه بازیکنان باید زندگی را 'زندگی' کنند و در هر زمانی که در محوطه دهکده هستند، لباس بپوشند. چیزی نیست که به راحتی به سراغ ویکتور بیاید. با این حال، این کنسرت مزایای خود را دارد - زنان جوان خوشتیپی که لباس دوشیزهها و نجیبزنیهایی را میپوشند که به خواست او هستند یا نه. در شب، زندگی او کمی جالبتر میشود زیرا او با یک کلاهبردار «خفهکننده» روی مشتریان ناآگاه رستوران، «سامریهای خوب» کار میکند، که پس از نجات جان او با آنها دوست میشود و در واقع به لطف سخاوتشان درآمد بسیار خوبی به دست میآورد. مصمم هستند ویکتور را در زندگی خود نگه دارند. خیلی پسر خوبی است، نمی دانم.
اما خوب در مورد ویکتور باید واجد شرایط باشد زیرا ویکتور جنبه غیرعادی دیگری در شخصیت خود دارد. او یک معتاد به سکس است. زمان بزرگ. در هر زمان، هر مکان، هر کسی - و این شامل راهروها و حمام ها در جلسات 12 مرحله ای او برای اعتیاد به سکس است.
بعد دیگر شخصیت ویکتور، مادرش آیدا مانچینی است. اکنون در پرتاب های زوال عقل، به سرعت می آموزیم که از نظر ویکتور، ایدا عامل هر 'بهم ریختگی' زندگی او است. او مدرسه پزشکی را رها کرد تا کار کند تا هزینه حضور او در یک مرکز پزشکی خصوصی را بپردازد. ظاهراً اجراهای خفه کننده او نیز به عنوان وسیله ای درآمد برای مراقبت از ایدا انجام می شود. و در مورد اعتیاد جنسی او، به گفته بهترین دوست و معتاد همکارش دنی، ایدا نیز علت آن است.
شنیدن آنجلیکا هیوستون، بازیگر نقش آیدا، در توصیف ماهیت اساسی مشکلات ویکتور بسیار جذاب است. وقتی او یک کودک کوچک بود، در واقع او را ربود. آنها این مراسم را در فروشگاههای بزرگ و غیره انجام میدهند، جایی که او درباره افرادی که ممکن است با اینترکام تماس میگیرند، نامهای مستعار و غیره به او هشدار میدهد. او یک زن نسبتاً غیر معمول است. او نوعی نظریه پرداز فاجعه است. او همیشه در مورد چیزهای وحشتناکی که قرار است برایش اتفاق بیفتد و احتمالاً ممکن است برای او اتفاق بیفتد، به او هشدار می دهد اگر محافظت عالی او نباشد. البته او مادر جهنمی است. یک هشدار جزئی.» اما جایی در مسیر، اتفاقی برای ویکتور می افتد. او با پزشک جدید مادرش، دکتر پیج، ملاقات میکند که توصیههای عجیب و غریبی برای درمان ایدا دارد – و این شامل رابطه جنسی، اشباع، کلیسای کوچک و یک لبنیات قدیمی از آیدا است که به زبان ایتالیایی نوشته شده است. گفتیم سکس؟ اوه بله. ویکتور وارد شده است.
سام راکول که یک انتخاب جالب برای بازیگران است، ویکتور مانچینی را با تند تند برخورد می کند. او جذاب، پرانرژی، متحرک و حتی بدبخت است، اما در صحنههایش با کلی مک دونالد که فقط از روی پرده بیرون میآید، تنهایی سکسی را از خود بروز میدهد. من شخصاً دنی براد ویلیام هنکه را دوست داشتم. این بهترین دوست مرد کامل است. او وفادار، حامی است و همیشه سعی می کند نه تنها خودش، بلکه دوستش، در این مورد، ویکتور را بهتر کند. دنی هنکه تبدیل می شود تا به عنوان یک قطب نما اخلاقی در فیلم عمل کند. او یک دزد صحنه با طراوت و لذت بخش است! کلی مک دونالد در نقش دکتر پیج درخشان است. او که اغلب با زمزمههای آرامش اثیری دارد، حضور راهبهای دارد که هنگام داشتن رابطه جنسی با ویکتور در کلیسای کلیسا، نوید خندههای بزرگ را میدهد. و همانطور که متوجه خواهید شد، دکتر پیج راز بزرگی را در خود دارد، واقعیتی که در عملکرد مک دونالد و زبان بدن از بین نمی رود و تا زمانی که زمان مناسب آن فرا نرسد، اشاره می کند. و انگار نویسندگی و کارگردانی کافی نیست، کلارک گرگ در نقش لرد های چارلی، مدیر دهکده استعماری، یکی از مسخره ترین و هیستریک ترین بازی های دوران حرفه ای خود را ارائه می دهد. یک غافلگیری واقعی، یک فیلم کوتاه توسط هدر برنز به عنوان یک تجاوز به عنف است که مجموعه قوانین بسیار واضحی دارد. نمیتوانستم جلوی خندهاش را در «فانتزی تجاوز جنسی» او با راکول ویکتور بگیرم. برنز و راکول بی احترامی خنده دار هستند. و اجرای شوخآمیز پدرزن گرگ، جوئل گری برنده اسکار، در نقش فیل، رهبر گروه 12 قدمی ویکتور را از دست ندهید.
اما کودتای واقعی آنجلیکا هیوستون در نقش آیدا است، همانطور که خودش می گوید: «مادر جهنم». او خوشمزه است، اگرچه به نظر نمی رسد آنقدر پیر یا فرسوده باشد که در مراحل رو به زوال زوال عقل باشد - بدیهی است که نقص بخش آرایش است. هیوستون که اخیراً به کارت ویزیت او تبدیل شده است، نمیداند چه چیزی در نقش یک مادر پیچیده و عجیب و غریب جذاب برای او جذاب است. من آنها را جالب تر از مادر هاکی بی مزه امروزی می دانم. من فکر می کنم که اساساً بازی کردن آنها سرگرم کننده است، این قسمت ها. آنها متفاوتند. عجیب غریب. همیشه سکسی بازی کردن بسیار سرگرم کننده تر از این است که در خانه با شکوه و عالی بازی کنید.' به لطف فلاش بک ها، ما یک هیوستون سکسی جوان و پر جنب و جوش را می بینیم که درگیر «ماتا هاری» ایدا است، که بیشتر آن برای خنده و موفقیت و قدرت زیاد بازی می شود و داستان به شدت بر آن تکیه دارد. یک خواننده هوس باز، وقتی فهمیدم هیوستون با رمان «چوک» آشنایی نداشت، شگفت زده شدم. من به کارهای چاک پالانیوک جذب شده ام، اما فکر می کنم بیشتر برای پسران است. این کتابی نبود که با خواندن نقدها جذب آن شوم. «باشگاه مبارزه» را بعد از دیدن فیلم خواندم. من فکر می کنم چاک پالانیوک مغز بزرگی است. او اکنون نظر خود را تغییر داده است و از سخنان پالانیوک لذت می برد.
کلارک گرگ نه تنها با کارگردانی این فیلم، بلکه با اقتباس از داستان پالانیوک درباره ضدقهرمان ناامن ما ویکتور و ناتوانی های زندگی او، کار فوق العاده ای انجام داده است. با ترکیبی راحت از روایت و دیالوگ، جان بیشتری نسبت به کتاب دمیده شده است. اگرچه ماهیت مطالب پالاهنیوک قویاً با 'باشگاه مبارزه' مقایسه می شود، گرگ به راحتی با تمرکز بر قلب و عشق (اغلب ادیپی) که با برداشت هیستون از داستان، 'جستجوی بی پایان و غم انگیز برای عشق به عنوان جایگزین' مشابهت دارد، بر شباهت ها غلبه می کند. در زندگی ویکتور مانچینی از طریق غذا، کل چیز خفگی، تمام این نوع مالکیت که مادر او را با فشار دادن غذا به گلویش تحت فشار قرار می دهد، واکنش او خفگی است و بعداً در زندگی میزها می چرخد و سپس او را رد می کند. آی تی. بنابراین آنها هرگز به طور همزمان با هم نمی آیند، این دو نفر. یک رابطه عمیقاً ناسالم.» هم روایت و هم دیالوگ اغلب بیش از خنده دار هستند و تضمین می کنند که خنده های واقعی را به همراه خواهند داشت.
چالش گرگ ایجاد شخصیت ها و دیالوگ ها برای جلسات 12 مرحله ای بود. این چیزی بود که او آن را «فراموش کرد» تا اینکه متوجه شد قرار است «مردم در مورد این چیزها صحبت کنند». قیافهی او، حتی امروز که وحشت این نویسنده را تحسین میکرد، خود بهطور هیستریک خندهدار بود.
متأسفانه، یک حذف بزرگ در این فیلم، بسط داستان فرعی است که دنی، برجی از صخره ها و رقصنده ای را که او عاشق آن است، درگیر می کند. مقدمات این بود که این سکانس بخش مهمی از خط داستانی باشد، اما هرگز به نتیجه نرسید. زیبایی ساده این رابطه یکی از مواردی است که من دوست داشتم کاوش آن را ببینم.
از منظر کارگردانی و فنی، فیلم تند و اغلب با لحن روشن است که به لبه احساسی داستان میافزاید. تیم اور، فیلمبردار، نمای بیرونی واضح و رنگارنگ - و حتی نقاشیهای دیواری داخلی بیمارستان آیدا - را با روانپریشیهای تاریک و تاریک شخصیتها متعادل میکند. یک عکسبرداری 25 روزه در نیوجرسی - در یک مرکز ذهنی نه کمتر، بوم را کامل می کند.
اگرچه به عنوان یک کمدی تاریک توصیف می شود، CHOKE چیزی جز تاریک است. پیچ خورده، خنده دار، عجیب، بسیار شیرین، صمیمانه، سکسی - بله. اما هیچ چیزی که شما را با خنده و لذت افسارگسیخته خفه نکند
ویکتور مانچینی – سم راکول آیدا مانچینی – آنجلیکا هیوستون دنی – براد ویلیام هنکه پیج – کلی مکدونالد
نویسنده و کارگردان کلارک گرگ. رده بندی شده در طبقه بزرگسال.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB