سنتوریون

نویسنده: دبی لین الیاس

لژیون نهم روم افسانه ای است. شجاعت آنها وحشیگری آنها برتری آنها. یک ماشین جنگی واقعی با حیله گری و قدرت. سانتوریون همه ژولیوس سزار که در سال 65 قبل از میلاد در اسپانیا بزرگ شد، برای اولین بار در سال 61 قبل از میلاد فرماندهی لژیون را برعهده داشت و چندین سال بعد، زمانی که آنها در جنگ های گالیک حضوری فرمانده داشتند، آنها را به گول آورد. اگرچه سزار پس از پیروزی نهایی خود در یک لشکرکشی آفریقایی در سال 46 قبل از میلاد، لژیون را منحل کرد، اما پس از مرگ او، اکتاویان جانبازان را به یاد آورد و آنها یک بار دیگر به عنوان یک نیروی حیاتی در فتح جهان توسط روم، با جنگ در مقدونیه، آکتیوم، اسپانیا، جای خود را گرفتند. ، آلمان و در نهایت بریتانیا. اما 9هفتملژیون 'از نقشه افتاد' در 1خیابانقرن پس از میلاد پس از شروع متحمل شدن برخی از دست دادن‌های حیرت‌انگیز در نبرد... ضررهایی که هرگز در رم به خوبی انجام نشد. در این زمان افرادی نیز به نام پیکت ها بودند که در بالای دیوار هادریان در شمال بریتانیا در اسکاتلند کنونی زندگی می کردند. به همان اندازه شجاع و وحشیانه رومیان، آنها خارج از قلمرو روم بودند و قصد داشتند در این راه بمانند، چیزی که امپراتوری را ناخوشایند کرد. اگرچه هیچ گزارش مکتوبی وجود ندارد، اما مدت هاست که داستان هایی در مورد آنچه برای 9 رخ داده است، نقل شده استهفتملژیون زمانی که به طور ناگهانی پس از جسارت به شمال به سمت کوه‌های کالدونین در تلاش برای به دست آوردن دژی بر روی پیکت‌ها، «ناپدید شد».centurion-07

برای نویسنده/کارگردان، نیل مارشال، این چیزهایی است که رویاها از آن ساخته شده است – به خصوص زمانی که در دیوار هادریان بزرگ می شود، و یک عمر برای بازی کردن «جنگ» در ذهنش، فکر می کند «چه می شود اگر» پیکت ها به لژیون و یکی کمین کنند. مرد تنها زنده ماند نتیجه CENTURION است. حماسی، هیجان انگیز، هیجان انگیز.یک مسابقه نزدیک(آن لغت نامه های لاتین پسران و دختران را بگیرید). گستردگی باشکوه. انسان در برابر انسان انسان در برابر طبیعت اراده برای زنده ماندن. خون ریزی و برخی از بهترین سکانس های نبردی که تا به حال در فیلم خواهید دید. اوه، بله، و مایکل فاسبندر و دومینیک وست بسیار دوست داشتنی. این فیلم چه چیزی را دوست ندارد؟؟؟

سنتوریون-05

ژنرال ویریلیوس وظیفه دلهره آور رهبری 9 را بر عهده داردهفتملژیون در اعماق شمال، نابود کردن و از بین بردن هر چیزی و هر کسی که سعی می کند آنها را متوقف کند. این جای پای نهایی است، شکوه و جلال رم در صورتی که او در ماموریت خود موفق شود. ویریلیوس و مردانش که از پیروزی‌های قدرتمندی برخوردارند، آماده هستند تا فتح جهان را به پایان برسانند و با پیکت‌ها رودررو شوند. ویریلیوس که چیزی جز وحشی تلقی نمی‌شود، این نبرد را یک نبرد نسبتاً آسان می‌بیند، به‌ویژه زمانی که به او Etain داده می‌شود، یک شکارچی پیکت با مهارت‌های ردیابی گرگ. اگرچه پیکت، او به دنبال خدمت به رم است و این کار را در گذشته انجام داده است.

هنگامی که لژیون به سمت روستای پیکت حرکت می کند تا یکی از حملات غافلگیرانه ثبت شده خود را انجام دهد، وقتی پیکت ها به رومی ها حمله می کنند، جدول ها برمی گردد. کسی به امپراتوری خیانت کرده است! پیکت ها که مانند دزدان شب از تاریکی و منطقه جنگلی بیرون می آیند، در کشتار رومیان بی امان هستند. لژیون با استفاده از تاکتیک‌های نظامی دقیق، سعی می‌کند خط خود را حفظ کند، اما عناصر شگفت‌انگیز، درایت، حیله‌گری، موقعیت جغرافیایی برتر و وحشیگری پیکت‌ها بیش از حد بر آن تأثیر می‌گذارند. گلوله‌های آتشین از جنگل غلت می‌زنند، خط را می‌شکنند و به پیکت‌ها اجازه می‌دهند تا به داخل سیل بیایند. پیکت‌ها با دیوانگی در چشم‌ها و خون در قلب‌هایشان، تکه تکه می‌کنند، تاس می‌زنند، سوراخ می‌کنند، سر را جدا می‌کنند، در جنگ تن به تن و سوار بر اسب. خونریزی بی پایان است. کشتار در نتیجه غیر قابل درک است.

اما بازمانده از این کشتار، سنتوریون کوئینتوس دایس و چند سرباز تنها دیگر - برخی از آنها کمی شجاع تر از دیگران - و یک ژنرال اسیر شده هستند. دایس و شرکت که مصمم به آزاد کردن ویریلیوس هستند، یک ماموریت نجات را آغاز می‌کنند، ماموریتی که نتیجه معکوس می‌دهد و سانتوریون‌ها را برای نجات جانشان به پرواز می‌فرستند. Centurion Dais با درک اینکه باید راهی به سمت جنوب برای بازگشت به لژیون‌های دیگر بیابند، ابتدا باید گروه جنگجوی خود را به شمالی‌ترین مناطق اینورنس هدایت کند و به عقب برگردد، با امید به فرار از پیکت‌هایی که با شکارچی Etain در مسیرشان داغ هستند. در پیشرو. چه کسی زنده خواهد ماند؟ چه کسی انتقام خواهد گرفت؟

برای بسیاری از شما، اولین معرفی شما با مایکل فاسبندر احتمالاً در «برادران اسلحه» یا «حرامزاده‌های بی‌شعور» بود. به نظر می رسد که مردی یونیفرم پوش بودن برای فاسبندر مناسب است و اینجا به عنوان Centurion Quintus Dais هرگز بهتر به نظر نمی رسید. پویا، نیرومند، قدرتمند، او یک فوریت و احساسی با اعتماد به نفس تهدید کننده زندگی را به عملکرد خود می آورد که شما را روی لبه صندلی خود نگه می دارد و باعث می شود نفس خود را از ترس دایس حبس کنید. عالی انجام شد. وقتی درست بعد از فیلمبرداری با فاسبندر صحبت کردم، او در مورد این تجربه هیجان زده شد. 'این سخت ترین کاری بود که تا به حال در یک فیلم کار کردم، اما سرگرم کننده ترین کاری بود که تا به حال داشته ام.' و اگرچه او «سوار اسب‌سواری و شمشیر بازی می‌کرد»، فاسبندر از این که بدلکاری‌های زیادی وجود داشت که کارگردان مارشال (و شرکت بیمه) به او اجازه انجام ندادند، بسیار ناراضی بود. او گاهی اوقات کمی فریفته می شود. او بسیار مشتاق است. می خواست از صخره به داخل رودخانه بپرد. ما به معنای واقعی کلمه مجبور بودیم او را نگه داریم زیرا مطمئن هستم که او این کار را می کرد. بقیه کارها را خودش انجام داد. او به داخل رودخانه رفت و برهنه در میان برف می دوید. اما نمی‌توانستیم اجازه دهیم او از صخره بپرد.» اکسل کارولین، که نقش آئرون جنگجوی پیکت را بازی می‌کند، می‌گوید: «فاسبندر اجازه نداشت سریع‌تر از یورتمه حرکت کند و زمان زیادی را صرف شکایت کرد که «من باید تازی بزنم، فقط باید تازی بزنم، می‌توانم این کار را انجام دهم». آخرش موفق شدند یک روز برایش بیمه بگیرند، فقط برای اینکه برود و تاخت بزند.» مارشال در یک جشن عشق برای فاسبندر می گوید: 'او همچنین فوق العاده آزاردهنده است زیرا در همه چیز بسیار خوب است.'

جواهر بازیگری واقعی اولگا کوریلنکو در نقش ایتین است. او باورنکردنی است. برای شخصیتی که صحبت نمی‌کند، کوریلنکو با عملکرد فیزیکی‌اش به اندازه کافی کلمات را به زبان آورد تا زمین از رم تا شمال اسکاتلند و دورترین مناطق غربی امپراتوری روم را پر کند. او به ایتین وحشی می‌دهد که فراتر از هر چیزی که من تا به حال دیده‌ام، چه با یک بازیگر زن یا مرد، روی پرده منفجر شود. وحشی و وحشی.

دومینیک وست هر چیزی است که یک ژنرال رومی باید باشد. به عنوان ویریلیوس، او قوی، ناهموار، خوش تیپ، فرمانده است. به راحتی می توانم ببینم که شانه به شانه خود جولیوس سزر ایستاده است. و مارشال برای ایفای نقش آئرون جنگجوی پیکت به دنبال همسرش اکسل کارولین نبود. 'من عاشق این واقعیت بودم که انجام دادن آن به عنوان یک بازیگر بسیار غیرمعمول بود، این که فرصت بازی کردن در یک بازی فوق‌العاده وحشیانه و فیزیکی را به دست آوردم.'

وقتی در شمال شرقی انگلستان بزرگ می شوید، سفرهای مدرسه شما به قلعه های رومی و دیوار هادریان است. تاریخ روم در اطراف شما.” به این یک پدر را اضافه کنید که یک مهره تاریخ و علاقه‌مند به سینما است، و برای مارشال، «حدس می‌زنم تماشای همه این‌ها در یک ایده باشد. بالاخره در مورد اسطوره 9 شنیدمهفتملژیون.» اصالت این فیلم به خصوص با توجه به بودجه کم باورنکردنی است. ما با آنچه در اختیار داشتیم، آنچه را که می توانستیم انجام دادیم. ما مطمئن شدیم که اگر حقایق وجود داشت، از آنها استفاده می‌کردیم، و در موارد دیگر، به‌ویژه در مواردی که پیکت‌ها درگیر بودند، باید همه جاهای خالی را پر کنند، زیرا هیچ سابقه ثبت‌شده‌ای برای آنها وجود ندارد.» اکسل کارولین توضیح می دهد: «هیچ سابقه ثبت شده ای برای آنها وجود ندارد. آنها ننوشتند یا اگر می نوشتند، روی چیزی می نوشتند که باقی نمانده است. بنابراین تنها چیزی که داریم همان چیزی است که رومی ها به ما گفته اند.» فیلمنامه مارشال و درهم آمیختگی دیالوگ و گویش بین قرن بیست و یکم باستانی و اخلاقی و بی ادبانه، نبوغی است که قدرت و احساسات آن زمان را برمی انگیزد، اما در صورت لزوم، لحظات کمدی سبکی را به آن اضافه می کند. شخصیت ها پویا و صادق به تاریخ و اسطوره هستند اما با نقص هایی انسانی شده اند.

در زنده کردن وسعت حماسی سنتوریون، فیلمبرداری سام مک‌کردی و تدوین کریس گیل نقش اساسی دارد. پس از کار کردن با مک‌کردی در فیلم «هزینه»، «من و سم حداقل 2 سال در مورد چگونگی فیلمبرداری این فیلم بحث می‌کردیم تا اینکه به ساخت آن نزدیک شدیم. ما وارد بحث شدیم که آیا آن را روی Super 8 یا 16mm یا دیجیتال یا هر چیز دیگری فیلمبرداری کنیم و چگونه می‌خواهیم آن را بسازیم. اصرار کردم که زیر باران، در برف عکس بگیریم. تا جایی که می توانید از فیلمبرداری در یک استودیو صفحه سبز فاصله بگیرید.» مک‌کردی با کار با لحظات درون‌نگر صمیمی شخصیت‌ها، آزادی بی‌نظیر عکس‌برداری در هوای ۱۸ درجه در کوه‌های اینورنس را به مک‌کردی می‌دهد تا به بیان این داستان باشکوه کمک کند و در نتیجه عظمت و وسعتی را به وجود آورد که بازتاب سخنان سزار است. این تصاویر قدرتمند است و انرژی و غریزه بقای سنتوریون های ما را تقویت می کند. مانند یک فنجان قهوه کاملاً ترکیب شده، مارشال و خدمه عملاً سرد را به حدی منتقل کردند که بصری جلوه فیزیکی را در یک نفر برمی‌انگیخت و فیلم را ثابت نگه می‌دارد و به افسانه «اسطوره‌ای» لژیون نهم روم و پیکت‌ها اضافه می‌کند. من نمی‌خواستم آنها مجبور باشند وانمود کنند که می‌لرزند. حواس آنها را از ارائه عملکردی که نیاز دارم منحرف می کند. من واقعاً می خواستم آنها سرد باشند.'

اگرچه قبلاً با گیل کار نمی کرد، 'او احساس واقعی نسبت به این موضوع دارد. ویرایش او بسیار گسترده است. او آن را میخکوب کرد.» ستایش بالایی از کارگردانی دریافت می شود که این اولین باری است که کار خود را ویرایش نمی کند. ویرایش سکانس‌های نبرد در اینجا کار ساده‌ای نیست و گیل فقط به سراغ ژوگولار می‌رود و هر بار میخ را به سر می‌زند (به روش‌های مختلف). یک استاد واقعی در کار خود.

با کمال تعجب، رقص نبرد چندان دشوار نبود. چیزی که ما با آن مبارزه کردیم زمان و پول بود تا هزاران چیز اضافی داشته باشیم که دوست داشتیم داشته باشیم. ما فقط چند صد مورد اضافی داشتیم. قرار دادن آنها برای پر کردن قاب و به نظر رسیدن بقیه خارج از دوربین بود.'

باید تعجب کرد که نیل مارشال در شب چه خوابی می بیند. چندین سال پیش او «نزول» ابتکاری و ترسناک فوق‌العاده‌ای را به ما داد و اکنون با CENTURION راه‌های بیشتری برای بریدن سر و خون‌ریزی از شما پیدا کرده است. فوق العاده. برای مارشال، «پیدا کردن راه‌های جدیدی برای اعزام افراد یک چالش است. و زمانی که فیلمبرداری می‌کردم، قصد داشتم آن را جذاب‌تر کنم. من با آن خیلی لذت می برم.» چیزی که بیشتر مردم نمی دانند این است که رومی ها خود قاتلان بسیار وحشیانه ای بودند، چیزی که مارشال «می خواست در مورد این فیلم بسیار صادق باشد. نمی خواستم عقب نشینی کنم. و من این ایده را دوست دارم که رومی ها و پیکت ها به همان اندازه وحشیانه بودند، اما همچنین قادر به اعمال قهرمانانه بودند. برخی از آن در حال ساختن آن در حالی که شما پیش می روید. فکر می‌کنم اولین کشتنی که انجام می‌دهم، مردی است که زنگ را به صدا در می‌آورد، و این ایده را داشتم که دوست دارم در حین زدن زنگ، با تیر به پشت سرش شلیک شود. زمانی که ما در حال فیلمبرداری از آن بودیم، به صورت ارگانیک ظاهر شد.' یکی دیگر از ایده های مورد علاقه مارشال در طول فرآیند ویرایش ظاهر شد. چون شب بود، می‌توانستیم تیرهای شعله‌ور داشته باشیم و همه این جرقه‌ها پرواز کنند و عالی به نظر می‌رسد.» به گفته همسر کارولین، 'مطمئن هستم که اگر می توانست مشعل های انسانی داشته باشد.' یکی از مورد علاقه‌های شخصی من سکانسی است که شامل یک ردیف سر بریده شده بر روی نیزه است که، همانطور که مشخص است، سرهای بازیگران فیلم‌های قبلی مارشال هستند.

درود بر طراح پروتز پل هایت که در طول فیلمبرداری 200 لیتر خون و تعداد بی شماری 'سر و اعضای بدن' را پشت سر گذاشت. [او] این کامیون پر از تکه‌ها و اعضای بدن و سرهایی را دارد که برای فیلم‌های قبلی ریخته بود.» و در مورد آرایش، آرایش Picts خیره کننده است. فقط به کلینگون ها روی زمین فکر کنید. و به گفته کارولین، با هدف آرایش این بود که پیکت‌ها خشن به نظر برسند، «من احساس می‌کردم که شکارچی هستم. من آن را دوست داشتم.»

مهره ای روی کیک، موسیقی ایلان اشکری، فیلم را به سطح بالاتری از برتری می رساند.

سنتوریون. پرچین. ضربان دار. یک اکشن سواری هیجان انگیز رومی از ابتدا تا انتها.

Quintais Dais – مایکل فاسبندر

ژنرال ویریلیوس - دومینیک وست

ایتین - اولگا کوریلنکو

به نویسندگی و کارگردانی نیل مارشال

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما