نویسنده: دبی لین الیاس
من برای اولین بار کریس لاندون را زمانی ملاقات کردم که او یک پسر جوان یدک کش بود و پدرش را در محل کار تماشا می کرد. پدر اتفاقاً مایکل لندون بود. من کریس را به یاد می آورم که کمی خجالتی بود و پوزخندی داشت تا دل هر کسی را آب کند. و فقط می دانستی که چرخ ها در داخل آن سر کوچک او می چرخند. اما نمیدانستم که مسیرهای ما 30 سال بعد دوباره با هم تلاقی میکنند و من این امتیاز را خواهم داشت که اولین فیلم کارگردانی کریس - BURNING PALMS - را به نمایش بگذارم. نیازی به گفتن نیست، همانطور که با برخی از تلاشهای نویسندگی کریس، مانند «Disturbia» دیدهایم، چرخهای او مدتهاست که میچرخند. با این حال، با BURNING PALMS، خلاقیت سوزان او در حالی که نه تنها فیلمنامه را می نویسد، بلکه پروژه را از ابتدا تا انتها هدایت می کند، جهش می کند و فیلمی فوق العاده تاریک، خنده دار، هیجان انگیز، مبتکرانه، جذاب و با دقت ساخته شده را به ما می دهد. به دیوار دیوانه و متفاوت.» و من فقط آن را دوست دارم.
?xml: پیشوند فضای نام = o ns = 'urn:schemas-microsoft-com:office:office' /
متشکل از پنج تصویر کوچک، فیلم و هر داستان جداگانه در داخل، به عنوان یک رمان گرافیکی به پایان می رسد. در فرضیه خود مبتکرانه است، هیچ داستانی تلاقی نمی کند، هر کدام به تنهایی می ایستند و با انواع موضوعات تابوی خرابکارانه که به برخی از خنده دارترین و سیاه ترین کمدی هایی که تا به حال دیده ام دامن می زند، تضمینی وجود دارد که پالت همه را تحریک کند. هر داستان ریشه در سادگی کوچ کردن «کولر آبی» دارد، اما پاکتها را به درجه N ام «چه میشد اگر» میبرد - پدر و دختر واقعاً به هم نزدیک هستند، اما اگر خیلی نزدیک باشند چه؟ ما دختری را به فرزندی قبول کردیم، اما اگر واقعاً آن چیزی که ما میخواهیم نباشد، چه؟ آیا می توانیم او را برگردانیم؟ دختر میگوید به او تجاوز شده است، اما اگر واقعاً اینطور نبود چه میشد. اگر او واقعاً فقط آن را بخواهد چه؟ با تحریک این حساسیت «چه میشد اگر»، هر سناریو به سوی اوج شدید، داغ و سوزان سوق داده میشود که با صدایی طنزآمیز و بدون صحت سیاسی منفجر میشود. BURNING PALMS که در پس زمینه رنگارنگ جنوب کالیفرنیا قرار دارد، پنج محله متمایز و قابل توجه در منطقه لس آنجلس - سانتا مونیکا، وست وود، هالیوود غربی، هولبی هیلز و شرمن اوکس را بررسی می کند.
در سانتا مونیکا، ما با دنیس مارکس ملاقات می کنیم و در دوست دختر ددرا داونپورت زندگی می کنیم. دنیس مشتاقانه منتظر آمدن دختر ۱۴ سالهاش کلویی است، شاید کمی بیش از حد مضطرب. از لحظهای که کلویی از هواپیما خارج میشود، با مشاهده این رابطه بین پدر و دختر، پرچمهای قرمز به چشم متوسط میرسد. هیچ مرزی وجود ندارد. دنیس به کلویی اجازه نوشیدن می دهد. بحث در مورد جنسیت و 'سبک' بین این دو بحث میز رستوران است. نشانههایی از یک بینظمی جنسی غیرطبیعی بین این دو، بیش از یک ناراحتی برای ددرا ایجاد میکند، که توسط هیولای چشم سبز (با کمک کمی از کلوئه) فریفته میشود که منجر به نتایج شگفتآوری میشود. دیلن مک درموت و روزاموند پایک به راحتی با نقش های دنیس و ددرا مقابله می کنند. مک درموت با تیزبینی لبه تیغ، خط باریک بین درست و غلط را طی می کند و به دنیس عمق چند بافتی فراتر از «آنچه به نظر می رسد» می دهد. ساخت بسیار جالب اجرا. روزاموند پایک در نقش ددرا بی عیب و نقص است. پایک به دلیل اینکه «من مفهوم داستانهای فردی را دوست داشتم» و «کمدی بسیار سیاه» است، به سمت فیلم کشیده شد، این تجربه را با دقت و شدت پذیرفت. و تحسین متقابل با لاندون بود. او واقعاً توانست آن کیفیت [آسیب پذیری] را در شخصیت پیدا کند. مهم نیست که در ظاهر چگونه کنار هم هستند، او هنوز خیلی شکسته است.'
در وست وود، جینی و چاد چند بچه دیوانه کالج هستند که عاشق هم هستند. اما چه اتفاقی میافتد وقتی چاد از جینی تا حدودی مغرور درخواست یک لطف جنسی غیرعادی میکند؟ شخصیت وسواسی جبری جینی با تسلیم شدن به معشوقش، اما در معرض احساس گناه قرار گرفته، به شکلی تاریک، منحصربهفرد و خندهدار به حالتی بیش از حد در میآید. جیمی چانگ و چاد بوئر شیمی سادهای روی صفحه دارند و تماشای آن لذتبخش است، اما چانگ این کوتاه را با اجباری بیش از حد میدزدد که شما را در بخیهها قرار میدهد. این دختری نیست که ما در 'برنامه محافظت از شاهزاده خانم' دیزنی دیدیم!
گری و تام بهترین شرکای زندگی هستند. با زندگی خوب در هالیوود غربی، یک چیز در وجود بتهایشان کم است: یک کودک. پس هر زوج همجنسباز خوب وقتی بچه میخواهند چه میکنند؟ به بازار سیاه بروید و یکی بخرید. متأسفانه فراموش کردنداخطار Emptorزیرا زمانی که 'ماهون' کوچک گرانبهای آنها کاملاً مطابق با استانداردهای آنها نیست و رفتار نسبتاً وحشیانه ای از خود نشان می دهد، این زوج با یک دوراهی روبرو می شوند. ما نمی توانیم او را برگردانیم و پول خود را پس بگیریم، پس چه کنیم؟ پاسخ: به دنبال نزدیکترین جنگل در لس آنجلس بگردید. Anson Moun در نقش تام برجسته است و فویل بینقصی برای بازیهای مضحک گری پیتر مکدیسی است.
در شرمن اوکس، با سارا، زنی خجالتی و بداخلاق آشنا میشویم که زندگی بسیار ترسناکی دارد. یعنی تا زمانی که توسط مرد پیتزا مورد تجاوز قرار گرفت. سارا که ماجرا را به کسی نمیگوید و سعی میکند بفهمد چه باید بکند، وقتی کیف پول متجاوز را روی زمینش پیدا میکند، پاسخش را میگیرد. سارا که با عزمی راسخ او را شکار میکند، تنها یک چیز در ذهن دارد - من چیزهای بیشتری میخواهم. زوئی سالدانا و نیک استال در نقش سارا و رابرت متجاوز شگفت انگیز هستند. استال حس بیگناهی را برای رابرت به ارمغان میآورد در حالی که سالدانا جنبهای از او را نشان میدهد که قبلاً ندیدهایم.
و سپس دلپسندهای کوچک خراب در هولبی هیلز هستند که کاری جز عذاب دادن یکدیگر و اطرافیانشان ندارند. یکی از قربانیان آنها خدمتکار آنها، بلانکا است که بند ناف نوزاد مردهاش را که برای همیشه نجات داده، اکنون مفقود شده است. پسرها با بازی قاضی و هیئت منصفه، دادگاه کانگورویی خود را با یافته ها و افشاگری های شگفت انگیزتر از حکم OJ Simpson برگزار می کنند. در نقش نیکلاس مراقب آستین ویلیامز باشید. او با دیدن او در 'فبی در سرزمین عجایب' و اکنون در BURNING PALMS، برای ستاره شدن مقدر شده است.
به نویسندگی و کارگردانی کریستوفر بی. لندون، سبکی تازه و متمایز از فیلمسازی پدیدار می شود که تعادل فوق العاده ای از عدم تعادل ذهنی شخصیت ها، سناریوها و کمدی های آزاردهنده سکوت، با نتایج بصری و احساسی خیره کننده ارائه می دهد. Standout استفاده لندون از طنز و طنز است. او قدرتمند و در عین حال با درایت، همه پایه ها را با طنز تاریک، طنز خنده دار و با صدای بلند، طنز جنسی، طنز همجنسگرایان، طنز والدین، طنز کودکانه پوشش می دهد - هیچ کدام ساختگی نیست، بلکه به طور طبیعی از سناریوهای موضوعی ایجاد شده سرچشمه می گیرد. فیلمی که انتظار می رود از بالای سر بیرون بیاید نیست، لاندون فرآیند خلاقانه ای برای سوزاندن کف دست داشت. من به نوعی فایلی از ایده ها، مقالات و افکار را نگه می دارم. من بین کنسرتهای استودیویی بودم و میخواستم یکی از داستانها را بنویسم ['Maneater'] بنابراین یک روز نشستم و آن را نوشتم. به آن فکر نکردم. فقط می دانستم که قرار است یک قطعه کوتاه باشد. وقتی تمومش کردم برگشتم و دوباره خوندم و به نظرم واقعا جالب بود. بسیار جذاب بنابراین شروع کردم به پرداختن به این ایدههای کوچک دیگری که داشتم و شروع به جمعآوری آنها کردم... به عقب برگشتم و همه آنها را دوباره خواندم و فکر کردم که این یک قطعه 'Creep Show LA' است. داشتم ول می کردم که آیا این را سریال بسازم، فیلم بسازم. در نهایت به این بستگی داشت که می خواستم آن را به یک ویژگی تبدیل کنم.'
با استفاده عمداً نقطهگذاری شده از رنگ، سبکی و نسیمی در هر تصویر وجود دارد که در کنار عناصر مزاحم هر داستان قرار میگیرد، همه برای اینکه شما را به شادی پیچیده موقعیتها سوق دهد. برای لندون، ایجاد هر پالت جداگانه برای کل فیلم حیاتی بود. «زمانی که نوبت به ایجاد پالت رسید [لاندون و تیرنی] گفتگوهای طولانی در مورد اینکه هر داستان چه احساسی داشتند، داشتند. به عنوان مثال، در سانتا مونیکا، ما در مورد داشتن یک احساس خوب صحبت کردیم. تقریباً نوعی احساس وهمآور بود و میخواست رنگ قرمز ظاهر شود. وقتی وارد هالیوود غربی شدیم... خیلی دلم میخواست رنگ صورتی بیرون بیاید. آن نوع احساس شادی بیگناه، کودکانه، اما آشکارا در تضاد شدید با آنچه واقعاً در داستان میگذرد.»
لبههای تمیز، لنز شفاف و تعادل هنرمندانه نور، فیلم را از نظر بصری جذاب و جذاب میکند. دایرکتوری عکاسی کادربندی Seamus Tierney برای هر داستان فردی مناسب است و از کلوزآپها به اندازه کافی و مناسب استفاده میشود، و تنها در مواقعی که برای تقویت پالت احساسی لازم است، به شدت میافزاید. با 'رابطه فوری' بین تیرنی و لاندون، 'او لحن را درک کرد. او فهمید که من دنبال چه هستم. از همان ابتدا ازدواج موفقی بود.»
با تماشای BURNING PALMS، هیچ کس هرگز گمان نمی برد که این اولین کارگردانی لندون باشد. دقت و جلای دقیق فیلم کار یک تازه کار را که همه چیز را به جز سینک آشپزخانه پرت می کند، نادیده می گیرد. بدیهی است که تک تک جنبه های این تولید به صورت روشمند توسط لندون برنامه ریزی و محاسبه شده است. همیشه می خواستم از نوشتن فراتر بروم، «من همچنین به دنبال چیزی برای کارگردانی بودم. در ابتدا قصد کارگردانی BURNING PALMS را نداشتم، اما بعد متوجه شدم که کار بسیار آسان و بدیهی برای من این است که بروم و فیلمی با ژانر نسبتاً کم هزینه بسازم. اما نگرانی من این بود که فقط در این اختلاط گم شود. بنابراین به [پیش تهیه کننده ام] برگشتم و او گفت که این کار برای من دیوانه کننده است، اما فکر کردم شاید این همان چیزی باشد که نیاز دارم، بنابراین این کار را انجام دادم.
من معتقدم پدر لندون به کریس برای سوزاندن کف دست ها افتخار می کند. در صحبت کردن با کریس، او همان حساسیت ها و توجه به جزئیات را دارد که باعث شد پدرش حتی پشت دوربین بهتر از جلوتر باشد. کریس داستان و شخصیت را میفهمد و میداند چگونه آنها را هم به صورت بصری و هم از طریق کلمات منتقل کند. همانطور که خود لاندون معتقد است، «[Burning Palms] یک فیلم واقعاً غیرمعمول است که از نظر نحوه درک مردم از آن بسیار متفاوت است. افرادی هستند که کاملاً آن را دوست دارند و این یک شوخ طبعی تیره و پیچیده است. و سپس افرادی هستند که به طرز باورنکردنی به تعویق افتاده و توهین شده اند. آنچه برای من مهم است این است که مال من است. من به این واقعیت افتخار می کنم که چیزی ساخته ایم که واقعاً احساس می کنم هیچ کس قبلاً آن را ساخته است. اینطور نیست که چرخ را دوباره اختراع کنم، اما واقعاً احساس میکنم فیلمی ساختهایم که واقعاً نمیتوان آن را با خیلی چیزها مقایسه کرد.»
من یکی از افرادی هستم که کاملا عاشق BURNING PALMS و شوخ طبعی تیره و پیچیده آن هستم. و به من اعتماد کن، تو هم خواهی بود.
نویسندگی و کارگردانی کریستوفر بی لاندون
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB