پایین آوردن خانه

نویسنده: دبی لین الیاس

در 7 مارس 2003 در سینماها در همه جا اکران می‌شود، مفصل با «پایین آوردن خانه» پرش و پشت بام سنگ خواهد بود. با بازی ترکیبی بعید از استیو مارتین و ملکه لطیفه، خود را در حال غلتیدن در راهروها در مضحک این دو خواهید دید. پیتر ساندرسون که به‌عنوان یک «وکیل طلاق گرفته، با بند مستقیم و محکم» توصیف می‌شود (هی، اکثر آنها هستند – یا این یا مانند یک وکیل که ما نمی‌توانیم اینجا چاپ کنیم)، هنوز هم همسر سابقش را دوست دارد و تا آخر عمر. او نمی تواند بفهمد که او هرگز او را ترک خواهد کرد. (او یک وکیل است - بیشتر از این به پاسخ نیاز دارد؟!) علیرغم اینکه پیتر دچار این آشفتگی درونی، تنهایی و هیچ کس در زندگی اش جز فرزندانش نیست، تصمیم می گیرد ادامه دهد. درست است. حرکت کنید، قرار ملاقات بگذارید، یک خانم دیگر پیدا کنید. و او این کار را از طریق اینترنت انجام می دهد! در حین گپ زدن، شیفته «دختر وکیل» می شود (البته منظره ای دیده نمی شود) که به اعتقاد او بلوند، لاغر، درخشان و زیباست و احتمالاً خانم ساندرسون بعدی است. متأسفانه، وقتی یکی از شارلین مورتون جلوی در ظاهر می شود، این نظر تغییر می کند - بدتر از آن. شارلین هر چیزی جز زنی شیک و ظریف که پیتر تصور می‌کرد، سیاه‌پوست، جسور، گستاخ، بی‌تحرک، شهرنشین، بی‌سواد و مجرمی مجرم است که از پیتر می‌خواهد به پاک کردن نامش و حذف سابقه‌اش کمک کند. (طبیعاً، او بی گناه است... آیا همه آنها نیستند!)

نیازی به گفتن نیست، شارلین مانند خفاش از جهنم به خانواده پترسون نفوذ می کند، برخلاف غلات و زندگی بسیار منظم - و معمولی - حومه ای پیتر. از آموزش خواندن «مجله‌های غیرمستقیم جنسی» به دخترش گرفته تا برگزاری مهمانی‌های کنار همسایگی تا دور زدن با دوست صمیمی پیتر، هووی (که دیوانه‌وار عاشق اوست) تا شوکه کردن همسایه همسایه مغرور و متعصب که دوست دارد آهنگ‌های بردگی بخواند. شارلین زندگی پیتر را وارونه می کند – و سمت راست را به بیرون – در هم می آمیزد و درس های بسیار مهم زندگی در مورد همسر سابق، فرزندان، روابط و کسب و کارش را در هم می آمیزد، در حالی که یک دقیقه می خندید. استیو مارتین در اوج بازی خود است. هیچ کس بهتر از او کمدی خانوادگی پدرانه را انجام نمی دهد. فقط به 'پدر عروس' و 'والد بودن' فکر کنید و متوجه منظور من خواهید شد. اما زیبایی این نقش در این است که مارتین به طور یکپارچه این ناامیدی احمقانه پدرانه را با بیان، آواز و شخصیت پردازی بیش از حد که باعث شد او را در «شنبه شب زنده» دوست داشته باشیم، درهم می آمیزد و به کمال مطلق دست می یابد. این هرگز آشکارتر از تصور محله یهودی نشین او در یک کلوپ شبانه آفریقایی-آمریکایی نیست. با دیدن این یکی اشک روی گونه هایت جاری می شود.

اما استعداد واقعی در اینجا ملکه لطیفه است که پس از اجرای نامزد اسکار در «شیکاگو»، تغییری پیدا می‌کند تا مهارت‌های کمدی گسترده‌اش را به نمایش بگذارد که تنها به لطف شیمی‌اش با مارتین افزایش یافته است. ملکه که واقعاً کاریزماتیک و کاملاً خنده دار است، افزودنی خوشایند برای ژانر کمدی فیلم است.

اما بیایید از یک بازیگر مکمل خوب غافل نشویم. یوجین لوی، یکی از شناخته‌شده‌ترین صحنه‌های دزدی بازیکنان حامی در تجارت، در فرم بسیار خوبی به سر می‌برد و به عنوان بهترین دوست پیتر، هاوی روزنتال، بهترین بازی خود را انجام می‌دهد. ژان اسمارت، در نقش کیت سابق پیتر، مثل همیشه لذت بخش است، در حالی که بتی وایت در نقش همسایه متعصب همسایه خانم کلاین، بدون تعجب، یک شورش است. حتی جوآن پلورایت ارجمند به‌عنوان یک مشتری بالقوه میلیارد دلاری برای شرکت حقوقی پیتر، با شخصیت بسیار بریتانیایی 'لب بالایی سفت' خود، به نظر می‌رسد انرژی کمدی را در اینجا تغذیه می‌کند و به حرف‌های نافرجام می‌پردازد.

فیلمبرداری جولیو ماکات که در پاسادنای زیبای درخت‌کاری‌شده و مرکز شهر جنوب مرکزی لس‌آنجلس گرفته شده است، برای سبک کلی، تعادل و تضاد فیلم با برخورد دنیای شهری و حومه‌ای پیتر و شارلین بسیار مهم است. ماکت، یک کهنه کار کمدی، در اینجا کار تحسین برانگیزی انجام می دهد و از نورپردازی روشن تر و کامل تر استفاده می کند تا به کارگردان اجازه دهد تا غنای احساسات و کنش های شخصیت ها را به تصویر بکشد. و مانند یک طلسم عمل می کند.

اگرچه آدام شنکمن، کارگردان فیلم «برنامه‌ریز عروسی»، فیلمی خاص دیدنی یا تکنیکی نیست، اما سزاوار این است که بداند چه زمانی باید عقب نشینی کرد و فقط به بازیگران اجازه داد که مسئولیت را بر عهده بگیرند. نوشته تازه وارد، جیسون فیلاردی، علیرغم همه گیج‌ها و تنظیم‌های الهام‌شده فراوان، خود خط داستان مانند یک کمدی تلویزیونی چند قسمتی (بدون بقیه قسمت‌ها) با شکست مواجه می‌شود، زیرا به نظر می‌رسد فیلاردی با تداوم و تداوم مشکل دارد. دنبال کنید - نقصی که مشخصاً شانکمن نمی توانست آن را درمان کند، مگر اینکه به مارتین و لطیفه اجازه داد که بی رحم شوند. اگر آنها نبودند، فیلم آن شتاب و در مواقعی جریان آسان و شادی غیرقابل انکار را نداشت.

استیو مارتین و ملکه لطیفه؟ چه کسی به آن فکر می کند! اما آفرین به آن ذهن!

استیو مارتین: پیتر ساندرسون ملکه لطیفه: شارلین مورتون یوجین لوی: هاوی روزنتال ژان اسمارت: کیت ساندرسون جوآن پلورایت: خانم آرنس بتی وایت: خانم کلاین کارگردان: آدام شنکمن

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما