نویسنده: دبی لین الیاس
برای بسیاری، عدد 13 اغلب مضمون منفی دارد و به عنوان 'بدشانس' در نظر گرفته می شود. اما در مورد پیکسار 13 چنین نیستهفتمویژگی متحرک، BRAVE. مارک اندروز نویسنده/کارگردان و استیو پرسل و برندا چاپمن، نویسنده/کارگردان، استیو پرسل و برندا چپمن، با بالا بردن سطح بالای نجومی پیکسار، ما را به دنیای عرفانی و جادویی اسکاتلند باستان به دوران کیلت ها و سلت ها، جشن می برند. زیبایی مشهور و داستان افسانه ای آن با تصاویری خیره کننده، داستانی با اعتماد به نفس قوی و شاهزاده خانم اسکاتلندی به نام مریدا - اولین قهرمان زنی که پالت پیکسار را زیبا کرده است. همچنین اولین باری که پیکسار در زمان به گذشته سفر کرد، اندروز کیک را با تمام فانتزی و تخیلی که از افسانههای دیزنی انتظار داشتیم، یخ زد، در حالی که BRAVE را با درسهای زندگی و یکی از دوستداشتنیترین مادر-دختریها پایهگذاری کرد. سفرهایی که در سال های زیادی روی صفحه نمایش دیده ایم.
مریدا با موهای مجعد شعله ور، چشمان پدرش است. شاهزاده خانمی که برای حکومت به دنیا آمده است، از کوچک به بعد، پادشاه فرگوس به مریدا چیزهای مهم زندگی را می آموزد - حفظ خود، افتخار، دفاع از خود و پادشاهی، سوارکاری، تیراندازی، و مهمتر از همه، تفریح. از لحظه ای که فرگوس به مریدا یک تیر و کمان برای او 7 هدیه می دهدهفتمیا 8هفتمتولد، سرنوشت او نوشته شده است. یا آن؟ مریدا مدت کوتاهی پس از دریافت هدیهاش، مجذوب ارادههای جادویی میشود که در حال رقصیدن در جنگل میبیند. او که در حال حاضر نترس و در قلب یک دختر وحشی است، درخشش آبی درخشان آنها را دنبال می کند و به ماجراجویی تولد خود می پردازد. اما فریادها و گریه ها او را به پیک نیک تولدش فرا می خواند تا ببیند پدرش پایش را به دست خرس وحشی از دست داده است که بسیاری فکر می کنند افسانه ای است.
سریع به سمت یک مریدا نوجوان بروید. مریدا که هنوز دختر پدرش است، اکنون سه برادر سه قلو نوپا دارد که همگی همان موهای زنجبیلی مجعد دارند - و به همان اندازه پرانرژی و پرانرژی - مثل مریدا. با رضایت از گذراندن زندگیاش با سواری، شکار، غمانگیزی و جستجوی ماجراجویی، زندگی به سمت پایین میرود که ملکه الینور، مادر مریدا از او میخواهد که زمان آن فرا رسیده است که مریدا یاد بگیرد که یک بانوی مناسب باشد تا بتواند با مردی مناسب از دیگری ازدواج کند. قبیله، پیوندهای پادشاهی را بیشتر تقویت می کند. ازدواج؟ مریدا؟ 'Yuck' تنها پاسخ مریدا است. با این وجود، مریدا تحت نظارت الینور رژیم سختگیرانهای را آغاز میکند و هر ثانیه هر روز غمگین میشود تا زمانی که بتواند زمانی را برای دزدی پیدا کند و روزهای رو به پایان آزادی خود را جشن بگیرد.
تصمیم به برگزاری مسابقه ای برای خواستگاران واجد شرایط از سه قبیله پیشرو دیگر که در آن برنده ازدواج مریدا شوند، انتخاب ها بسیار ناچیز است. مریدا که لحظه به لحظه از دست مادرش عصبانی تر می شود، جرقه ای برمی انگیزد - او برای دست خودش رقابت خواهد کرد. و چالش تیراندازی با کمان خواهد بود. مریدا با این باور که وقتی خودش ازدواج کرد از مادرش پیشی گرفته است، کاری که مریدا در واقع انجام داده این است که اتفاقاتی را به راه انداخته است که می تواند صلح پادشاهی را که فرگوس مدت ها پیش به دست آورده بود، از بین ببرد.
مریدا که از سخنرانی مادرش خسته شده است، سوار اسب مورد اعتماد خود، آنگوس می شود، و درست مانند زمانی که یک دختر کوچک، دوباره در برابر او ظاهر می شوند و مریدا دوباره آنها را در اعماق جنگل دنبال می کند. مریدا که به کلبه یک چوبتراش میرسد، صاحب آن را ملاقات میکند، یک جادوگر پیر بیدندان که مریدا را وسوسه میکند تا نه تنها کل مغازهی کندهکاریهای چوبی او را بخرد، بلکه طلسمی به الینور بزند که سرنوشت مریدا را متحول میکند. نظر مادر را تغییر دهید و مریدا می تواند برنامه های مادر را برای او تغییر دهد. جای تعجب نیست، باید مراقب بود که با تغییر الینور چه آرزویی دارند - به یک خرس سیاه بزرگ. هنوز با ذهن، قلب و رفتارهای خوب و درست الینور، اما قادر به صحبت کردن نیست، وقتی بدن خرس الینور شروع به تکمیل تبدیل شدن به یک جانور غرغر، خرخر و پنجه میکند، همه چیز تغییر میکند. و البته، وقتی مادر به خرس تبدیل می شود، برادران کوچک مریدا نیز همینطور هستند (و باید بگویم، زیباترین خرس های کوچکی که تا به حال دیده اید).
آیا مریدا می تواند مادرش را نجات دهد؟ آیا او حتی می تواند خودش را نجات دهد؟ و در مورد پادشاهی او چطور؟
به نویسندگی و کارگردانی مارک اندروز به همراه استیو پرسل و برندا چپمن، با همکاری ایرنه مکی، بر اساس داستانی از چپمن، هیچ سنگی برای جان بخشیدن به این داستان باقی نمانده است. به گفته اندروز، 'ما می دانستیم که این رابطه بین والدین و فرزند، مادر و دختر را می خواهیم. با تبدیل کردن آنها به یک ملکه و یک شاهزاده خانم و خانواده سلطنتی، شما این جامعه سنتی را دارید که [مریدا] می خواهد از آن جدا شود ... با قرار دادن مادرش، یعنی جامعه، در مسیری که او هنوز آماده پذیرش آن نیست، او به دست می آورد. کمی خودخواه و ناامید می شود. بنابراین ظهور جادو در داستان وجود داشت تا بتوانیم عواقب یک اشتباه را به صورت بصری نشان دهیم. در سنتهای بزرگ داستانهای عامیانه، شکستن آن پویایی است که ما را در موقعیتی قرار میدهد که مردم واقعاً میتوانند خود واقعی خود و آنچه واقعاً درباره آن است را ببینند.» کاترین سارافیان تهیهکننده با توضیح درباره اندروز، یک قدم فراتر میرود و خاطرنشان میکند که با بیصدا کردن خرس الینور «مسئله اصلی این فیلم [این که] آنها به حرفهای یکدیگر گوش نمیدهند، ادامه مییابد. تنها کاری که می توانند انجام دهند این است که گوش کنند.»
در حالی که برخی از افسانههای استاندارد دیزنی در حال بازی هستند (و به دیگر فیلمهای دیزنی و پیکسار اشاره میکنند؛ فقط کافی است به حکاکیهای چوبی جادوگران نگاهی بیندازید تا برخی از خلاقیتهای 'پو' شایان ستایش را داشته باشید. توانمندسازی، که همگی تضمین شده است که برای پیر و جوان به یک اندازه جذاب باشد، BRAVE آن را 'ایمن' بازی می کند و از احساسات اشک آور 'داستان اسباب بازی 3' و 'بالا' دوری می کند. چیزی که ممکن است برای کودکان خوب بازی کند، اما سوراخ کوچکی در قلب بزرگسالان باقی می گذارد. یک داستان هشداردهنده، شاهزاده جذابی وجود ندارد که مریدا را نجات دهد و برای اولین بار، ما می بینیم که یک دختر جوان یاد می گیرد، رشد می کند و سعی می کند مشکلات خود را حل کند، اگرچه من امیدوار بودم که وضعیت کمی بیشتر شود، به خصوص با توجه به این امتیاز PG
مجموعه ای پر از داستان، اندروز را در مورد دشواری «فقط برای به دست آوردن تعادل درست» به چالش می کشد. فقط برای اینکه این مادر و دختر را جذاب کنید تا از مادر متنفر نباشید زیرا او خیلی 'عزیزترین مامان' بود و شما از دختر متنفر نبودید. برای اینکه آن چیزهای جذاب را درست کنیم تا بفهمیم آنها از کجا می آیند و به اتفاقی که برای آنها افتاده اهمیت می دهیم.' و رفتن به یک دوره زمانی باستانی چیز جدیدی برای پیکسار است. همانطور که صرافیان اشاره می کند، «آن زمان چیزها متفاوت به نظر می رسید. دندان ها در این منطقه کج بود. چیزی در همه چیز در حال رشد است. قلعه ها فرسوده و فرسوده هستند. هیچ سطوح تیز تمیزی وجود ندارد و کامپیوتر سطوح تمیز و تیز را دوست دارد، بنابراین این کار تا جایی که میتوانید دشوار بود. در فیلمهای قبلی پیکسار، حتی لباسها سادهتر، تمیزتر و بدون محدودیت بود. با BRAVE، تصور کنندگان نه تنها قادر به اضافه کردن بافتهای ساخت جدید هستند، بلکه تا 9 لایه را در یک لباس طراحی میکنند که هر لایه، نوع پارچه متفاوتی از جمله خز دارد. نتیجه به اندازه ای است که هر طراح مد را از حسادت سبز کند. و آفرین به طراح/انیماتور فرهای شعله ور مریدا که به نرمی خاصی دست می یابند که فکر می کردم فقط در تبلیغات موی Loreal امکان پذیر است.
به منظور بالا بردن سطح هر چه بیشتر، توجه بیشتری به عناصر اساسی برای دستیابی به عمق بافت و شخصیت پردازی که در BRAVE مشاهده می کنیم، صورت گرفت. صرافیان بیشتر این برتری را به «تحقیق، تحقیق و پژوهش» نسبت می دهد. ما دو بار به اسکاتلند رفتیم و راه، راه، عمیق رفتیم. همه چیز را لمس کردیم. ما هدر را دزدیدیم. [ما] با مردم محلی صحبت کردیم و ریتم زبان را شنیدیم. طراحی، طراحی، عکس، فیلم. و سپس سعی کردیم این دنیایی را بسازیم که بسیار دست در دست بود. همانطور که مریدا می گوید: «سرزمین به همان اندازه که ما بخشی از وجود ماست.» ما واقعاً شخصیت فیلم اسکاتلند را می خواستیم. شما آن پیوند را با زمین و ناهمواری آن و تغییر آن دارید. شما چشم انداز متنوعی دارید.'
برای اندروز مهم اجتناب از طرحی بود که «فوق العاده گرافیکی و شیک بود، زیرا در این صورت اصلاً حسی از اسکاتلند به دست نمیآورید، زیرا این مکان دارای بافت و تنوع است. که بخشی از نگاه شد. فقط با دستیابی به آن و انجام یک حس فوق واقع گرایانه از آن، [به عنوان مثال] پیچ و تاب درختان در اسکاتلند، ما آنها را حتی بیشتر پیچاندیم. سنگ های ایستاده بزرگ هستند، ما آنها را غول پیکر ساختیم. همه جا مه است من مجموعه را دود کردم. ما فضا را در هر جنبه ای از BRAVE قرار دادیم تا آن ظاهر را به دست آوریم زیرا در اینجا فرصتی داریم که فقط یک مکان فانتزی قرار ندهیم. این اسکاتلند است و یک اسکاتلند باستانی است و ما میخواهیم مخاطب را به آنجا ببریم.» و او به خوبی موفق می شود. جشنهایی با رنگی از جادوی عرفانی، جنگلهای سرسبز، آبشارهای آبشاری، مزارع لطیف هدر، جنگلهای گرهدار درختان و زیربچهها هستند. طراحی صدای بی عیب و نقص که توسط ویرایشگر ناظر صدا، گوندولین یتس ویتل رهبری می شود، تجربه را با بادهای سوت دار، ترکیدن شاخه ها، ترش برگ ها و آرامش نرم آبشار افزایش می دهد. برعکس، وقتی داستان تاریک میشود، بادها زوزه میکشند و صدای یخی پنجهها را میشنویم که گویی روی یک تخته سیاه دقیقاً به همان اندازه یک ظرف شکسته، تکه پارچه یا «ترم» یک تیر تازه رها شده است.
افزودن به لذت های حسی صداها هستند. با دعوت از اسکاتلندیها (و زنان) واقعی برای اصالت، ما با برادران بیلی کانولی، کریگ فرگوسن، کلی مکدونالد (اولین بار صداپیشگی او) و کوین مککید در نقش پادشاه فرگوس، لرد مکینتاش، مریدا و لرد مکگافین/مکگافین جوان، برکت داریم. به ترتیب. برای مککید، که مکگافین جوان و ارشد را تکل میزند، از چوب پدرش خواست تا به ایجاد صداهای متمایز برای این دو کمک کند. Joyous اما تامپسون است که ظرافت و ظرافتی را به صدای الینور می بخشد، و نه به ذکر است که انیماتورها را قادر می سازد تا برخی از بیان چهره او را در تجسم احساسات الینور به تصویر بکشند. لهجههای اسکاتلندی واقعی گوش دادن به دیالوگ را لذت بخش میکند. استعداد الهی جولی والترز نیز به این ترکیب اضافه شده است که به راحتی با جادوگر پیر سنگدل مبارزه می کند. و البته، بدون کار جان راتزنبرگ که صداپیشگی گوردون، خدمتکار معتمد فرگوس را بر عهده دارد، یک فیلم پیکسار چه خواهد بود.
تکمیل سفر یک امتیاز پرانرژی و جذاب توسط پاتریک دویل است.
شجاع باش. به اسکاتلند باستان و سرزمین جادو و ماجراجویی منتقل شوید. از نظر بصری خیرهکنندهترین فیلم انیمیشن سال (بله، اسکار باید صدا بزند)، BRAVE به خروش آمد! حرکت بر روی Katniss! مریدا در شهر است!
مریدا – کلی مکدونالد
شاه فرگوس - بیلی کانولی
ملکه الینور - اما تامپسون
لرد مکینتاش – کریگ فرگوسن
لرد مک گافین/ مک گافین جوان – کوین مک کید
جادوگر - جولی والترز
نویسندگی و کارگردانی مارک اندروز، استیو پرسل و برندا چپمن، همراه با نویسنده
ایرنه مکی، بر اساس داستانی از چپمن.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB