نویسنده: دبی لین الیاس
BIUTIFUL نوع فیلمی است که زیاد دیده نمی شود. مدتها پس از فرود آمدن پرده از ذهن یا قلب شما خارج نمی شود. با شما می ماند. پیچیدگی شخصیت اصلی، Uxbal، در برابر سادگی عناصر موضوعی فیلم، فرد را به سمت یک رابطه احساسی با Uxbal سوق می دهد. رابطه ای که تنها با برتری منحصر به فرد خاویر باردم تقویت می شود. Uxbal جذاب، جذاب، روح انگیز و بله، حتی معنوی است. نه تنها ساخت کاراکتر، بلکه بازی باردم، شما را ناخودآگاه به مطالعه روشها و آداب اوکسبال میاندازد و با پیشرفت فیلم، تلاش میکنید تا قلب و ذهن او را درک کنید. Uxbal یک شخصیت زیبا و پیچیده است که وقتی برهنه شود، یک مرد دل است. یک قلب زیبا، در فیلمی زیبا.
Uxbal یک پدر مجرد است. او که از همسرش مارامبرا طلاق گرفته است، دو فرزند کوچک دارد که آنها را بسیار دوست دارد و با مادرشان زندگی می کنند. مادری که دوقطبی است و وقتی دارو میگیرد، میتواند بچههایش را بزرگ کند، اما وقتی داروها را کنار میگذارد، تا مرزهای غیرقابل قبول میرود - بچهها را تنها میگذارد، در خیابانها فحشا مینوشد، مینوشد، با برادر اکسبال میخوابد. و وقتی این اتفاق میافتد، اکسبال وارد میشود و فرزندانش را میآورد تا با او زندگی کنند، زیرا هیچ فداکاری زیادی برای آنها وجود ندارد. برای بسیاری، پدری که فرزندانش را از مادری ناشایست بگیرد، کار بزرگی نخواهد بود، اما وقتی پدری هستید که بر اثر سرطان می میرد، همه چیز دیدگاه دیگری دارد زیرا زندگی و حفظ جان و آینده فرزندانش به نیروی محرکه تبدیل می شود. چه روزهایی روی این زمین باقی مانده است.
Uxbal که خارج از محدوده قانون امرار معاش می کند، مهاجران غیرقانونی چینی را به عنوان نیروی کار ارزان کار می کند، اما در عین حال برای شرایط زندگی بهتر آنها مبارزه می کند. او درصدهایی را از دستفروشان خیابانی آفریقایی می گیرد که با پرداخت پول به پلیس های کثیف از آنها محافظت می کند و در نتیجه به آفریقایی ها فرصتی برای ساختن زندگی بهتر و زندگی برای خود می دهد. و او از موهبت خود در صحبت با مردگان به عنوان وسیله ای برای افزودن بر فضل خود استفاده می کند. مردی که از نظر عاطفی دچار تعارض و عذاب می شود، از یک سو برای مستضعفان و فقرا که در عین حال آسیب دیده اند، به شیوه خود مبارزه می کند، سپس آنها را استثمار می کند. و سپس تعجب می کند که چرا. چرا خدا اینقدر با او بی مهری کرده است؟ چرا با این بیماری وحشتناک او را از فرزندانش می گیرد؟ و این همان پاسخی است که Uxbal را به سفری رستگاری، روشنایی و قدردانی و درک دایره زندگی سوق می دهد.
خاویر باردم در یکی از بهترین اجراهای سال، البته در حرفه خودش، خاویر باردم در نقش Uxbal فوق العاده است. شما نمی توانید از او دور شوید. او به صفحه فرمان می دهد. هر صحنه؛ هر فریم باردم با رساترین (و زیباترین) چشم ها، قاطعیت و عزم را نشان می دهد و همزمان قلب شما را می شکند. تماشا کردن او مسحور کننده است. و گویی تماشای عذاب شخصی و سفر عاطفی خود Uxbal کافی نیست، فقط تماشای تعامل باردم با گیلرمو استرلا کوچولو، که نقش ماتئو پسر کوچک اوکسبال، یا دیاریاتو داف یا آنا واگنر را بازی میکند، به ما دریچههایی از یک قدرت ملایم بزرگ میدهد. مورد صحنههایی با واگنر، بیگناهی پسر کوچک گمشده. این چیزی است که اسکار از آن ساخته شده است. وقتی از باردم پرسیدم چه چیزی او را به سمت BIUTIFUL و Uxbal کشانده است، هیچ تردیدی در پاسخ او وجود نداشت. من از طرفداران پر و پا قرص آثار آلخاندرو هستم و میدانستم که او بر اساس بازیهایی که در فیلمهایش دیدم، کارگردانی شگفتانگیز خواهد بود. مهمتر از این، چون من آن جور بازیگری نیستم که با نام ها دیوانه می شوم، خود مواد بود. فیلمنامه که به زیبایی توسط [ایناریتو] نوشته شده است، و شخصیتی که بسیار پیچیده است و لایههای زیادی برای انتقال وجود دارد که میدانستم کار سخت و دشواری خواهد بود، اما کاری پرارزش.» گواه در پودینگ پاداش های شخصی باردم از این اجرا و پاداش هایی است که او به ما می دهد.
در مورد بازیگران مکمل، یکی از بهترین لحظات سال از دیاریاتو دف در نقش ایگه میآید، زنی سنگالی که وقتی شوهرش به سنگال بازگردانده میشود، با یک نوزاد خردسال تنها میماند. تنها و بی خانمان، Uxbal مسئولیت Ige را بر عهده می گیرد. دف که اولین بازیگری اش را انجام داد، خودش یک مهاجر سنگالی است که به عنوان آرایشگر کار می کند و از مشکلات و نگرانی های عاطفی که برای مهاجران به بارسلونا پیش می آید، آگاه است. این تجربه زندگی شخصی است که عملکرد او را واقعی و بی دردسر می کند و با سبکی تقویت می شود که کمک می کند دایره کامل BIUTIFUL و در خود نور ایجاد شود.
به عنوان Bea، آنا واگنر کهنه کار وجدان مادری را برای Uxbal فراهم می کند. واگنر قلبش را به آستین می پوشاند و شیمی او با باردم فراتر از دوست داشتنی است.
یک جواهر واقعی ماریسل آلوارز است که نقش بسیار دشوار Marambra را بازی می کند. او با همکاری نزدیک با ایناریتو در تلاش برای انتقال واقعی آزمایشها و مصیبتهای فردی که دوقطبی است، برقآمیز است.
به کارگردانی آلخاندرو گونزالس ایناریتو و نویسندگی ایناریتو و آرماندو بو نیکلاس جیاکوبون، BIUTIFUL به طرز پیچیدهای بر روی فلاتهای اجتماعی-سیاسی و چند فرهنگی بافته شده است، که همگی در یک ترکیب خوشمزه به هم میآیند، درست مانند برخورد دریا با شن و ماسه. هر کدام و یکی شدن و در حالی که داستان از طریق مطالعه شخصیت یک مرد، Uxbal روایت می شود، فیلم بسیار بیشتر است. این یک مطالعه شخصیتی از زندگی و چگونگی تأثیر آن توسط این یک مرد است. همانطور که جای تعجب نیست، ایناریتو ما را در آب های پیچیدگی با سهولت بی فریبانه ای راهنمایی می کند که تنها قدرت بازی باردم و جاذبه های احساسی فیلم را در کل تشدید می کند.
همانطور که به جز از Inarritu به آن رسیده ایم، BIUTIFUL یک تاریکی در خود دارد. شاید برای خیلی ها فیلم درباره مرگ باشد. اما برای ایناریتو، فیلم «درباره مشاهده زندگی از طریق مرگ از آخرین نقطه آن است. آن وقت زندگی معنای بیشتری دارد یا لذتبخشتر است، حداقل برای من که این کار تمام شود. مثل این است که به مهمانی بروید. یا تعطیلات را پشت سر می گذارید. اگر فکر می کنید که تعطیلات برای همیشه خواهد بود، آن را بدیهی می دانید. اما اگر می دانید که فقط سه روز در ساحل فرصت دارید، هر روز برای شما بسیار خوشحال کننده خواهد بود. این چیزی است که من می نویسم. درباره مرگ نیست درباره زندگی است قرار است زندگی را جور دیگری مشاهده کند.»
رودریگو پریتو، فیلمبردار، شگفتیهای بصری انجام میدهد و پالتهای غنی و سرسبز با نور و سایهها را به ما میدهد و به شخصیتها و داستانها بافت بصری اضافه میکند. شدت واضحی که با احساسات رقیب است، با استفاده دقیق از رنگ ها تحسین می شود. با این حال، جایی که پریتو واقعاً برتر است، استفاده از کلوزآپ هایی است که به طور روشمند مرگ فیزیکی و احساسی Uxbal باردم را نشان می دهد. پرچین. به گفته باردم، عملاً تمام کار دوربین توسط خود پریتو با استفاده از پایه های دستی و شانه ای انجام شده است، بنابراین به او اجازه می دهد تا سفر احساسی Uxbal را تشدید کند.
دستیابی به جلوه های بصری و احساسات متناظر هرگز کار آسانی نیست و هر کارگردانی روش های خاص خود را برای تلاش دارد. برای ایناریتو، «من میدانم چه زمانی [عکسهای دوربین از اواسط به نزدیک] را تغییر خواهیم داد. این تصمیمات پیش از تولید است زیرا این یک چیز بزرگ است - وقتی باید دوربین را تغییر دهید، باید فرمت داشته باشید، باید چیزها را تغییر دهید. همه چیز از پیش تعیین شده است.» با این حال، آنچه ایناریتو را به یک کارگردان و داستاننویس استثنایی تبدیل میکند، دست داشتن او از ابتدا تا انتها است. 'من به صورت بصری همه چیز را طراحی می کنم. من می دانم که چه زمانی اتفاقات رخ می دهد. یادداشت های کوچکی می کنم. من استوریبرد را فقط برای چند صحنه تعقیب و گریز یا چیزهایی از این قبیل، که شامل اکشن زیاد، پیچیدگی زیاد و دوربینهای خاص میشود، تهیه میکنم. من مدت زیادی است که درک خود را از اینکه دوربین چگونه نقطه دید را تقویت می کند ... و آنچه دوربین باید انجام دهد تا نیروی احساسی و موضوع صحنه را تقویت کند، دارم. سپس با رودریگو مینشینم و صحنه به صحنه میرویم، و میدانیم چه چیزی را از نظر بصری نباید از دست بدهیم یا از دست بدهیم. من سعی می کنم تک تک چیزها را به صورت ریز مشاهده کنم و از قبل تصور کنم که دوربین باید کجا باشد و چه چیزی را به روحیه می بخشد.' این فلسفه است که با موازی بین سنگدلی بصری و عمق احساسی خودنمایی می کند.
ایناریتو با این فیلم چیزی فراتر از روحیه را جذب کرده است. BIUTIFUL از داخل و خارج زیباست.
Uxbal – خاویر باردم
مارامبرا – ماریسل آلوارز
بی آنا واگنر
ایگه – دیاریاتو دف
متیو - ویلیام استار
به کارگردانی الکساندر گونزالس ایناریتو. نوشته ایناریتو و آرماندو بو نیکلاس جیاکوبونه.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB