همانطور که قرن ها پیش توسط سیسرو و متعاقباً شکسپیر اشاره شد، ثروت و عشق هر دو کور هستند، و با BIRD BOX این کوری است که بزرگترین عشق و ثروت را به ارمغان می آورد. فیلمنامه نویس نامزد اسکار اریک هایسرر («ورود») و سوزان بیر (در دنیای بهتر) کارگردان برنده جایزه اسکار که از ابتدا تا انتها جذاب است، تریلر تنش آفرینی را ارائه می دهند که نه تنها یکی از بدیع ترین فیلم های سینمایی را به تصویر می کشد. بازده، اما یکی از قدرتمندترین سفرهای احساسی یک شخصیت واحد که در طول روز به وقوع می پیوندد.
BIRD BOX که برگرفته از رمان تحسینشده 2014 جاش مالرمن است، با داستانسرایی بسیار انسانی کارگردان سوزان بیر پرواز میکند و در عین حال تجربه را از طریق صدا و بینا و فقدان آن بالا میبرد و غوطهور میکند و دنیایی دیستوپیایی را خلق میکند که مملو از عدم اطمینان هیچکاکی از آنچه هست. رخ دادن و باز شدن وقایع از طریق داستان های در هم تنیده گذشته و حال که جذاب و ترسناک است.
ما برای اولین بار با مالوری ملاقات می کنیم که او در حال پارس کردن دستورات دو کودک به نام های 'پسر' و 'دختر' است. چشم بند خود را در نیاورید. هر چی میگم گوش کن صدایی در نیاورید. مهم نیست که چه اتفاقی می افتد، چشم بند خود را بردارید. اوضاع ترسناک و متشنج است. غرش یک رودخانه فضای صوتی را پر می کند. نه تنها می توانید این باور را در صدای مالوری بشنوید و آن را به شکلی که او هر کودک را می گیرد و به شدت به چشمان آنها خیره می شود، ببینید، بلکه آن را احساس می کنید. ترس محسوس است.
پنج سال زودتر قطع کنید و با مالوری باردار ملاقات کنید. او که یک هنرمند است، هرگز خانه اش را ترک نمی کند، حتی برای خرید مواد غذایی. او هیچ تماسی با دنیای بیرون یا مردم ندارد، چه رسد به ارتباط عاطفی، با این حال خانه او با دیوارهای پنجره به روی جهان و طبیعت باز است. بنابراین از ارتباط انسانی جدا شده است، او حتی بارداری خود را تایید نمی کند یا کلمه 'باردار' را نمی گوید. او نه با فرزند متولد نشده خود پیوند خورده است و نه می خواهد. خواهرش تنها پیوند او با دنیاست. شخصیت اصلی مالوری کنایه های عاقلانه و طعنه آمیز است. در این روز، خواهرش می آید تا مالوری را برای معاینه سونوگرافی سه ماهه سوم بارداری ببرد. سونوگرافی خوب انجام می شود، اما با خروج از بیمارستان، هرج و مرج رخ می دهد و هراس در اطراف مالوری ایجاد می شود.
یک موجود بدخواه ناشناخته جهان را آلوده می کند. اگرچه با چشم غیرمسلح 'نامرئی' است، اما وقتی فردی مستقیماً به این موجود نادیده نگاه می کند، باعث می شود که بزرگ ترین ترس های خود را ببیند و به خشن ترین و وحشتناک ترین حالت خودکشی کند. خواهر مالوری در حین رانندگی تسلیم موجودیت می شود و مالوری را نه تنها به دنیا، بلکه به دنیایی پر از هرج و مرج، مرگ و ویرانی سوق می دهد. مالوری که در یک خانه بزرگ گوشه ای در یک محله مسکونی پناه می گیرد، در موقعیتی ناآشنا فرود می آید و مجبور می شود با دیگرانی که در خانه پناه گرفته اند، تعامل کند.
از آنجایی که روزها به هفته ها و ماه ها و در نهایت سال ها تبدیل می شوند، ما بین گذشته و حال پر تنش جوکی می کنیم تا اینکه سرانجام این دو مسیر در زمان حال به هم می رسند و آخرین گام های سفر با مالوری، پسر و دختر، در حال پارو زدن در رودخانه ای در جستجوی است. ایمنی از موجودیت و مرگ
هایسرر به طرز ماهرانه ای فیلمنامه ای ساخته است که در مورد هر شخصیت، دنیایی که در آن زندگی می کنند و چالش هایی که هر کدام به صورت فردی و جمعی با آن روبرو هستند، صحبت می کند، حتی زمانی که چیزی جز سکوت با ما مواجه نمی شود. ملیلهای که توسط دو خط زمانی ایجاد میشود در حالی که به سمت تقاطع حرکت میکنند، تنش و ترس ایجاد میکند و با ایدهآلهای هیچکاکی در مورد نادیدنی یا ناشناخته بودن ترسناکتر از شناختهشده بازی میکند. کمک به این فلسفه، کارگردانی و طراحی بصری بیر است، زیرا در بیشتر فیلم، مدیران ما چشمبند هستند و باید جهان را بهصورت نادیده تجربه کنند و از حواس دیگر خود برای حرکت و بقا استفاده کنند. افزودن سطح بافتی و حسی دیگر در بسیاری از موارد است، لنز دوربین نیز چشمبند است، و بیننده را مجبور میکند تا با کفشهای مالوری راه برود و تنها میتواند سایههایی را که از میان چشمبند سنگین تیرهرنگش میبیند، ببیند. این یک ابزار بصری قدرتمند است که توسط Bier و فیلمبردار، سالواتوره توتینو، استفاده شده است، زیرا بینندگان مجبور می شوند از طریق صدا 'مشاهده' کنند.
BIRD BOX در توسعه شخصیت افراد گرفتار در خانه اولین پناهگاه برتری دارد و زمینه را برای سفر احساسی قهرمان اصلی ما مالوری فراهم می کند. پویایی بین جان مالکویچ در نقش داگلاس و ساندرا بولاک در نقش مالوری تندتر است و ما به آرامی شاهد حضور مالوری به شکل مثبتی بر داگلاس هستیم. این یک رقص دوست داشتنی بین آنها است. لحظات سبکی بسیار اندک هستند، اما یکی که برجسته و کلیدی برای کاهش تنش های ناراحت کننده در اوایل فیلم است، بین داگلاس و مالوری است و شامل یک تفنگ ساچمه ای است.
با این حال، لذت واقعی BIRD BOX در تماشای بولاک و تروانته رودز در نقش تام است. گرمای خارج از نمودار. آنها با احساسات و ارتباطی که قلب را به خود جذب می کند، پا به پا می شوند. غیرممکن است که برای زنده ماندن دو نفر از آنها ریشه نگیریم و در نهایت با هم زندگی شادی داشته باشند، به خصوص که رشد مالوری را می بینیم و او در سطح احساسی با هم ارتباط برقرار می کند. صحنه با تماشای تام و مالوری تنظیم شده است تا بذر توضیحات احتمالی را برای آنچه ما بین مالوری، پسر و دختر در رودخانه میبینیم بکارد.
وقتی صحبت از پسر و دختر شد، آفرین به فیلمنامه هایسرر و کارگردانی بیر در حفظ فشار آشپزی که دقیقاً پسر و دختر چه کسی هستند. آیا هر دو مالوری هستند؟ آیا او دوقلو به دنیا آورد؟ آیا یک فرزند محصول رابطه مالوری و تام است؟ فرضیه های ضمنی فقط به تنش ساختمان می افزایند.
دیگر هم خانه های اولیه شامل لوسی روزا سالازار است که در ابتدا به عنوان یک شخصیت قوی معرفی می شود که وقتی با توپ شل فلیکس با بازی ماشین تفنگ کلی درگیر می شود، لنگ می زند و می شکند. جای تعجب نیست، با وجود زمان نسبتاً محدود صفحه نمایش و دیالوگها، جکی ویور در نقش شریل بازی خوبی ارائه میدهد. ما شاهد رشد و ثبات عاطفی عقل سلیم هستیم. همیشه دیدن BD Wong در نقش صاحب خانه گرگ لذت بخش است. و تام هلندر به عنوان یک فرد دیرهنگام زنده به نام گری فقط قاتل است - به معنای واقعی کلمه و مجازی. ابهام عصبی ای که هلندر در درون گری ایجاد می کند فراتر از جذابیت است زیرا او داستان های بیماران روانپزشکی را که شاهد بوده است و چشمان مردم را به زور باز می کند تا شاهد «موجود» باشند، بازگو می کند، اما او تحت تأثیر آن قرار نگرفت.
اما این فیلم به بافت همبند ساندرا بولاک و تروانته رودز خلاصه می شود. رودز شما را با قدرت و حساسیت جذب می کند، در حالی که بولاک، در یکی از بهترین اجراهای دوران حرفه ای خود تا به امروز، ما را به یک سواری احساسی کامل می برد در حالی که از تنهایی و بی تفاوتی نسبت به دنیا به شیر مادری می رسد که برای بقای زندگی می جنگد. فرزندان. او یک نیروگاه کامل است. و جسمانی او فقط جاذبه های عاطفی مالوری را جسورتر می کند.
BIRD BOX اگر ویرایش بن لستر نبود هرگز کار نمی کرد. در اینجا باید به کارهای لستر توجه جدی به جوایز داده شود. سرعت این فیلم به خوبی اندیشیده شده و به خوبی اجرا شده است، زیرا از زمان حال شروع می کنیم و سپس به گذشته می رویم و سپس به تدریج شروع به حرکت رو به جلو به امروز می کنیم. ما از ابتدا تا انتها روی نوک پاهایمان و روی لبه صندلی هایمان هستیم، اما هرگز جایگاه خود را از دست نمی دهیم. اغلب اوقات وقتی به صورت غیر خطی رفت و برگشت می شود برای مخاطب گیج کننده می شود. این اتفاق در اینجا نمی افتد. هدایت بیر واضح و مختصر است و توجه به جزئیاتی مانند بلندی موهای مالوری، سوراخ های شلوار او و غیره مخاطب را با زمان مشخص هماهنگ می کند.
یکی از عناصر کلیدی BIRD BOX طراحی صدای آن است. طراحان صدا، بن بارکر و گلن فریمانتل، تجربهای شنیداری خلق میکنند که نه تنها باید از آن لذت برد، بلکه به اندازه سخنان هایسرر در صفحه، خطی از دیالوگ یا رقص احساسی است. هر صدایی از طبیعت، بال زدن پرندگان، تکان خوردن برگ های سقوطی که در مارپیچ نادیده ی بدخواهی (که با ترنت رزنور و آتیکوس راس با یک قطعه الکترونیکی پیشگویانه نشانه گذاری شده است)، تکان خوردن شاخه ای زیر پا، ضربه سنگ ها، پژواک یک صدا، صدای ترش لاستیک که روی بدن می دود، فریاد کوبنده کسی که با بدترین ترسش رو در رو روبرو شده است، هجوم رودخانه یا زمزمه ای آرام برای اینکه تشخیص داده نشود. و صدای ناهنجار سکوت در میان، فقط یک سطر دیگر، یک صفحه دیگر از داستان را بیان می کند. فراتر از جایزه.
کاری که بیر از منظر کارگردانی انجام می دهد فوق العاده است. او قبلاً هرگز به چیزی به این شدت فیزیکی نپرداخته بود، اما با BIRD BOX پهنای باند تونال بصری را میخکوب می کند و کاملاً آن را با داستان و احساسات تلفیق می کند. لباس قوی Bier همیشه شخصیت و احساس است و این در قلب BIRD BOX است. اما اکنون ما در این جهنم دیستوپیایی، در جنگل، تندبادهای خروشان پرتاب میشویم، و پویایی بصری به همان اندازه پرتنش و قوی است که احساسات بقا در بازی با تام و مالوری، به ویژه.
در حال حاضر یک تحسین کننده کار سالواتوره توتینو، فیلمبردار، اینجا پتینه فیلم کمال است، جشن می گیرد و همه چیز را در خاکستری مه، سبز جنگلی تیره درختان و کابین های کاج در جنگل، خاکستری مایل به سیاه رودخانه غوطه ور می کند. سپس با گشایش رنگارنگ روشن جهان، تنها با تزریق خون قرمز روشن در راهروی بیمارستان جابهجا میشود و زن سرش را به شیشه میکوبد و به تدریج تیرهتر میشود و جنون، مرگ و ویرانی جهان را فرا میگیرد. . و به لطف توتینو، ما همچنین با زیبایی سبزهای روشن، خورشید زرد درخشان، آسمان آبی که از پشت بام حیاط پردهای میچرخد، مواجه میشویم. رنگها مملو از گلها هستند، نور تغییر میکند، زوایای دوربین بازتر میشود تا به ما اجازه دهد زیبایی «لانه بالای درختی را که به روی دنیایی از کودکان در حال بازی باز میشود» ببینیم. دوست داشتن حرکات دوربین و دوتایی که بیر و توتینو در صحنه های جنون از آن استفاده می کنند، و همچنین به طور کلی میانه یا دو شات صمیمی تر در لحظات آرامش.
مهم نیست که جهان چقدر دیستوپیک است، مرد یا زن نمی توانند اراده ذاتی برای بقا و غلبه بر ترس از خود و ناشناخته را انکار کنند. گاهی اوقات تنها چیزی که لازم است گوش دادن به پرندگان و اوج گرفتن بر فراز مرگ و نابودی در هر مسیری است که پیدا کردی. BIRD BOX راه را نشان می دهد.
به کارگردانی سوزان بیر
نوشته اریک هایسرر بر اساس رمان جاش مالرمن
بازیگران: ساندرا بولاک، تروانته رودز، جان مالکوویچ، تام هالندر، ماشین گان کلی، رزا سالازار، بیدی وانگ
توسط دبی الیاس، 12/3/2018
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB