ما می رویم

نویسنده: دبی لین الیاس

دور_ما_بریم_پوستراگر با دیدن پوستر تک برگه این فیلم احساس دژاوو پیدا کردید، دلیل خوبی دارد. به هر حال، تقلید صادقانه ترین شکل چاپلوسی است، و با توجه به رقابت سختی که در تابستان امسال در سینماها وجود دارد، جواهری درخشان مانند AWAY WE GO برای جلب توجه شما نیاز به کمکی دارد و پوسترهای فیلم نقطه خوبی برای شروع هستند. اما هنگامی که آن پوستر توجه شما را جلب کرد، مطمئن شوید که AWAY WE GO را از دست ندهید - نگاهی جذاب، از نظر احساسی جذاب، طنزآمیز و صمیمانه به آنچه که وقتی زمان بزرگ شدن بزرگسالان فرا می رسد (به ویژه با توجه به اینکه آنها بزرگ می شوند، اتفاق می افتد. والدین آینده)، با کسانی که هستند و به کجا می روند رودررو شوید، مسئولیت را بپذیرید و بفهمید که خانه واقعاً همان جایی است که قلب شماست. (و اگر این توضیحات مختصر شما را به یاد فیلمی می اندازد که به نوجوانی به نام جونو می پردازد که با مشکلاتی مشابه روبرو می شود، حق با شماست.)

برت و ورونا بعید ترین زوج ها هستند اما در عین حال باورپذیرترین و راحت ترین زوج ها هستند. با کار در مشاغلی که امکان دورکاری را فراهم می‌کنند، این دو جدایی‌ناپذیر هستند و بخش عمده‌ای از وقت خود را با هم در خانه‌ای کوچک در جنگل‌های کلرادو می‌گذرانند، جایی که به نظر می‌رسد شیطنت‌های نوجوانان بزرگترین حواس‌پرتی و بزرگترین اشتیاق آنهاست. برت یک گوفبال دوست داشتنی است. بی‌مسئولیت نسبت به یک خطا، اگرچه در اواخر دهه 20 یا اوایل 30 سالگی، برت هنوز یک بچه است، هرگز بزرگ نشده است و «مسئولیت‌های» ناشی از بزرگسالی را قبول نکرده است. هر روز برای برت مانند استراحت است. ورونا مسئولتر از این دو است. بیشتر زمینگیرتر، اما هنوز نسبت به آینده نامشخص است، او حداقل به آینده نگاه می کند، به طور ضمنی متوجه می شود که مسئولیت در خانه او را می زند، به ویژه زمانی که خود را باردار می بیند.

برت و ورونا که از تولد قریب الوقوع فرزندشان هیجان زده اند، از دانستن اینکه والدین برت نسبتاً نزدیک آنها زندگی می کنند (به عبارت دیگر، پدربزرگ و مادربزرگ دستی برای کمک به تربیت کودک) احساس آرامش می کنند. اما پسر، وقتی جری و گلوریا، دو نفر از آزاده‌ترین، دور از دیوار و بامزه‌ترین آدم‌های روی زمین، ناگهان در هنگام شام اعلام می‌کنند که بلند شده‌اند و به بلژیک می‌روند، شوکه می‌شوند. صحبت در مورد ضربه خوردن برای یک حلقه! برت و ورونا قرار است چه کنند؟ بدون هیچ ریشه واقعی خود و بدون دوستی در اطراف، واضح است که آنها تنها یک گزینه دارند - به جاده بزنند، به هر کجا سفر کنند، به دنبال دوستان قدیمی بگردند و ببینند که زندگی چه کسی است که بیشتر می خواهند از آن الگوبرداری کنند و در کجا احساس خواهند کرد. راحت ترین.

اولین ایستگاه فینیکس برای دیدار مجدد با همکار سابق ورونا، لیلی است. غیرقابل مهار، مبتذل و بیش از حد، لیلی یک نیروی گردباد طبیعت است که بر همه و هر چیزی که در مسیرش است، از جمله شوهرش لاول که به خوبی 'مدیریت' شده است، بولینگ می کند. اگرچه دیدار مجدد با لیلی لذت بخش است، اما این زندگی آنگونه نیست که ورونا می خواهد داشته باشد.2009-06-03_141053

نفر بعدی در لیست بازدید، گریس، خواهر توسان و ورونا است. گریس پس از از دست دادن والدین خود، تنها خویشاوند زنده ورونا است که می توان فکر کرد آنها را به هم نزدیکتر می کند، اما ورونا مراقب خود است و از اینکه مبادا شخص دیگری را که دوستش دارد از دست بدهد، ترس از نزدیک شدن دارد. با بازدید آنها از گریس، ما شروع به دیدن چند چروک در زره عاطفی قوی ورونا می کنیم.

این زوج که نمی‌خواهند دوستان برت را به عنوان نمونه‌ای برای خود کنار بگذارند، به ویسکانسین می‌روند تا با دوست دوران کودکی و «پسر عموی برت»، الن، و شریک زندگی‌اش، رودریک دیدار کنند. برت و ورونا که با جنون درجه N ام مورد استقبال قرار گرفته اند، نمی توانند به اندازه کافی سریع از آنجا خارج شده و به حالت عادی برگردند که آنها را به مونترال و همکلاسی های سابقشان، تام و مونک، همراه با فرزندانشان در سازمان ملل می رساند. برت و ورونا که بلافاصله احساس «در خانه بودن» می‌کنند و زندگی برای چهار نفر دقیقاً همان جایی است که سال‌ها پیش پس از فارغ‌التحصیلی از کالج آن را ترک کردند، می‌دانند که اینجا همان جایی است که می‌خواهند زندگی کنند. اینجا جایی است که آنها می خواهند باشند. و اینها افرادی هستند که می خواهند در دوران بزرگسالی و بزرگ کردن فرزند خود به عنوان دوست داشته باشند. یا آن؟ یک شب بیرون رفتن با تام و مونک، ماجراها را متفاوت می‌سازد، و برت و ورونا را مجبور به جستجوی خانه و مرکز می‌کند. اما، این یک تماس اضطراری از سوی برادر برت در میامی است که در نهایت نقطه را به خانه برت و ورونا می برد - خانه جایی است که قلب شما در آن است. و ورونا بالاخره می داند که مال او کجاست.

مایا رودولف گران بها است. به عنوان ورونا، او مسحور کننده است. با آوردن ترکیبی زیبا از ساده لوحی، عمل گرایی، خوش بینی و امید به ورونا، عاشق شخصیت و بازی رودولف می شوید. تحویل تابه مرده او برای برخی از بهترین های فیلم عالی است و برخی از بزرگترین خنده ها را به همراه دارد. اما این احساسات اوست که به شما دست می دهد. به گفته رودولف، او از تجربه زندگی خود برای حک کردن ورونا استفاده کرد، به ویژه در مورد تنهایی و از دست دادن پدر و مادر. (رودولف دختر خواننده مینی ریپرتون است که زمانی که رودولف تنها 7 سال داشت از دنیا رفت.) و بدون ارائه هیچ گونه اسپویلری، صحنه ای وجود دارد که کلمات در توصیف تأثیر احساسی سکانس در آن ناتوان هستند. کافی است بگوییم، رودولف قلب شما را لمس می کند که در تنهایی ایستاده است و اشک روی گونه هایش جاری است. هیچ حرفی نیست. بدون دیالوگ فقط رودولف در نقش ورونا سادگی ضمنی آن صحنه زیبایی فصیحی است. فقط به خاطر آوردن آن دیده شده اشک در چشمانم جاری می شود.

برت جان کرازینسکی به همان اندازه دوست داشتنی و قابل اتصال است و شیمی او با رودلف به طرز شیرینی جذاب است. او پسر کوچکی است که رویاهای زیادی دارد و نمی‌داند وقتی بزرگ شد چه می‌خواهد شود. او برت را به‌عنوان بادبادکی که در نسیم پرواز می‌کند و هر لحظه بالاتر می‌رود و ورونای رودولف به‌عنوان ریسمانی عمل می‌کند که او را به اندازه‌ای به زمین می‌بندد تا از پرواز بدون جهت جلوگیری کند، منتقل می‌کند. کرازینسکی و رودولف با هم باعث می شوند که به این زوج اهمیت دهید. به آینده خود اهمیت دهند. شما می خواهید ببینید که آنها خوشبختی و خانه خود را پیدا می کنند - سفری که همه ما به آن سفر می کنیم اما همه آن را با روحیه و شادی این دو شخصیت انجام نمی دهند.

2009-06-03_141322
بازیگران مکمل یک رویا هستند و شخصیت هایی که آنها به لطف کار رمان نویسانی که برای اولین بار به فیلمنامه نویسان دیو اگرز و وندلا ویدا تبدیل شده اند، به ما چنین تنوعی از شخصیت ها و سبک های زندگی را نشان می دهند، اما مهمتر از همه به ما یادآوری می کنند که شما می توانید یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنید و با گذشت زمان افراد و موقعیت ها تغییر می کنند. در هسته خود، هر زوجی که در فیلم به نمایش گذاشته شده اند، سفر خود را برای یافتن خانه خود، زندگی خود انجام داده اند، و در حالی که در بیرون هستند، برت و ورونا می توانند شخصیت 'عمومی' این زوج ها را ببینند و با هر یک از آنها زمان بگذرانند. لایه‌های زیردوره‌ای از اضطراب، ناامنی، عشق یا فلسفه‌هایی که برت و ورونا را در جستجوی زندگی خود نگه می‌دارند. صرفاً به این دلیل که زندگی شخص دیگری از بیرون خوب به نظر می رسد و خاطرات ممکن است فوق العاده باشند، به این معنی نیست که آنچه در زیر و در درون است برای شما مناسب است. یک پیام کلیدی در فیلم و در زندگی. اگرز و ویدا بهترین کار خود را با این فیلمنامه شخصیت محور انجام دادند. و گفتن این داستان با تمرکز بر والدینی که به زودی تلاش می کنند خود را تعریف کنند و خانه خود را پیدا کنند، یک قیاس با ارزش و ابزار داستان سرایی عالی است. شخصیت ها همه به خوبی ساخته شده اند، به خوبی تعریف شده اند. بدون شکاف. بدون سوراخ و یک بازده گرانبها.

با نگاهی به بازیگران مکمل، چون گریس و جری، کاترین اوهارا و جف دانیلز من را بخیه زدند. و به گفته رودلف، بازیگران نیز در طول فیلمبرداری. و می توانم بگویم که کاترین اوهارا هرگز بهتر به نظر نمی رسید. به سراغ آلیسون جنی می‌روم، من بعد از «Drop Dead Gorgeous» ندیده‌ام که او با یک نقش آنقدر سرگرم‌کننده باشد. او در نقش لیلی به طرز هیستریک بیش از حد سربه‌سر است، دهانش ناخوشایند و سرگرم‌کننده است. با این سه نفر به تنهایی نمی توانستم جلوی خنده ام را بگیرم. ملانی لینسکی یکی از بازیگران شخصیت مورد علاقه من است و در نقش مونک، اعتقاد من را تقویت می کند. او همیشه چنین شخصیت‌های چندبنی را بازی می‌کند و در اینجا، دیدن غم و اندوه او در حین رقصیدن و سپس خزیدن در آغوش شوهرش، هم لطیف و هم بسیار تکان‌دهنده بود. او واقعاً 360 درجه احساسات را منتقل کرد.

AWAY WE GO به کارگردانی سام مندز، در نقطه مقابل طیف عاطفی دیگر جدیدترین فیلم رابطه، «جاده انقلابی» قرار دارد، در حالی که دومی تاریک و پر از اضطراب و آسیب است، AWAY WE GO سبک، مطبوع و باز است. مانند بسیاری از فیلم های مندز، انتخاب بازیگران بسیار مهم است. از همان ابتدا می‌دانست که کسی جز جان کرازینسکی را به عنوان برت نمی‌خواهد، مدت بیشتری طول کشید تا ورونای خود را پیدا کند تا اینکه کسی رودلف را پیشنهاد کرد. مندز با توصیف او به عنوان 'بازیگر کمدی با انرژی بالا و کیفیت بالا' رودولف را در حالی که در جاده بود دید. 'او وارد اتاق هتل شد. او فقط وارد می شود و او آنجاست. آن وروناست.»

به فیلمبرداری الن کوراس توجه کنید. او با طیف التقاطی از سبک‌ها و مجموعه‌ها به نور و لنز، ظاهر متفاوتی را برای هر کدام به ارمغان آورد و تنوع این فیلم را در بر گرفت. بدیهی است که او و سام مندز در یک صفحه کلید احساسات و پیشرفت فیلم بودند، تغییرات بصری مستمر موازی با مجله فیزیکی و احساسی که توسط برت و ورونا گرفته شده است.

نکته قابل توجه این است که AWAY WE GO یک محصول کاملاً سبز بود، دقیقاً به استفاده از یک استوک تخصصی فیلم 3 پرف که از 25 درصد کمتر از فیلم و مواد شیمیایی در ساخت و پردازش استفاده می کرد، به غیر از باتری های قابل شارژ، استفاده از بطری های آب بیودیزل 5 نفت و SIGG با آب تصفیه شده تصفیه شده. از مندز پرسیدم که چگونه «سبز شدن» یک تولید را تغییر می‌دهد. در حالی که هیچ چیز از دیدگاه او به عنوان کارگردان تغییر نمی کند، 'خیلی باعث ناامیدی گروه شد. من انتظار داشتم که دقیقاً همینطور باشد، اما آنها کمی مشکل داشتند و چند نقص فنی وجود داشت. اما ارزشش را داشت زیرا کل چیز سبز واقعاً مهم است و ما راه زیادی را رفتیم. همیشه سر صحنه فیلم به طرز عجیبی احساس گناه می کنید. مقدار چیزها. این سیرک است که به شهر آمده است. پانتکنیک، جرثقیل، تریلر و خودروهای شاسی‌بلند گازسوز و مقادیر زیادی غذا که در پایان روز دور ریخته می‌شود. انجام آن کاملاً از بین رفت، در واقع به فیلم و همچنین به محیط زیست کمک کرد. به نظر می رسید ما فقط از چیزی که نیاز داریم استفاده می کنیم. . . این چیزها تفاوت ایجاد می کند. من تحت تأثیر کل تلاش قرار گرفتم.»

AWAY WE GO که از لحاظ احساسی توسط اجراهای با استعداد رودلف و کرازینسکی تثبیت شده است، تحسین برانگیز، خنده دار، صمیمانه و پر از عشق و ماجراجویی است. این سفر زندگی در ساده ترین و زیباترین آن است.

ورونا – مایا رودولف

برت – جان کرازینسکی

جری – جف دنیلز

گلوریا – کاترین اوهارا

لیلی – آلیسون جنی

به کارگردانی سم مندز. نوشته دیو ایگرز و وندلا ویدا.

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما