آرتور و نامرئی ها

نویسنده: دبی لین الیاس

پوستر آرتور_و_نامرئی هاهمانند فیلم اخیر «شارلوت وب»، من با نفس بند آمده و مشتاقانه منتظر اکران آخرین تلاش کارگردانی لوک بسون، آرتور و نامرئی ها بودم. داستانی جذاب که توسط واندرکاند مسئول جنون تخیلی بی‌نظیر و خیره‌کننده تکنو-کلیدوسکوپیک «عنصر پنجم» ساخته شده بود، مطمئن بودم که تفاسیر خیال‌انگیز بسون به طور مؤثری به پروژه‌های انیمیشنی لایو اکشن/رایانه‌ای مانند این تبدیل می‌شود. متاسفانه اشتباه کردم و حالا می‌خواهم بدانم ۸۰ میلیون دلار کجا خرج شده است، زیرا مطمئناً در این فیلم نبوده است.

آرتور پسر دوست داشتنی است که بزرگترین قهرمان و بزرگترین عشق در زندگی مادربزرگش است. مادربزرگ سرگرم کننده وحشی و کمی در سمت عجیب و غریب، یکی از واضح ترین تخیلات را در اطراف دارد. او می تواند داستانی را تعریف کند که چنان شیفتگی و هیبت را برانگیزد که باعث می شود این مکان های دور تصور شده واقعی باشند. و این واقعیت که پدربزرگ جهانگرد او که احتمالاً در تاریک ترین نقاط آفریقا ناپدید شد، یک دفتر خاطرات با تصویر زیبا از سفرهای خود نوشت، فقط آتش تخیلی خود آرتور را تقویت می کند.

زمان کانکتیکات دهه 1960 است. آرتور با مادربزرگش در خانه‌ای بسیار بزرگ زندگی می‌کند که به نظر می‌رسد از یک کتاب تصویری بیرون کشیده شده باشد. حصارهای حصار، درختان انگور و گل‌ها - صحنه دلربا، بت‌های و جادویی است. اما آن نوع خاص از جادو می تواند زودگذر باشد و زندگی می تواند به یک سکه تبدیل شود زیرا آرتور متوجه می شود زمانی که یک املاک و مستغلات بی وجدان توسعه یافته در درب خانه ظاهر می شود که به دلیل سلب مالکیت مالکیت ملک را می گیرد. به نظر می‌رسد که داستان‌ها و داستان‌های خیال‌انگیز وام مسکن را نمی‌پردازند و مادربزرگ، در بدهی عمیق، قادر به پرداخت صورت‌حساب‌هایش نبود.

آرتور، دانش‌آموز مشتاق مجله‌های آبرنگ پدربزرگش، متوجه می‌شود که می‌تواند خانه و مادربزرگ مورد علاقه‌اش را نجات دهد، زیرا، همانطور که پدربزرگ نوشته است، در اعماق سرزمین مینی‌موی‌ها، یک قبیله آفریقایی، باج یاقوت‌های پادشاه وجود دارد. رشد می کند تا بیش از یک اینچ ارتفاع نداشته باشد و دنیایی از ترول ها و پری ها و دیگر موجودات کوچک را تشکیل می دهد که هماهنگ با طبیعت زندگی می کنند. اوه، و آیا من اشاره کردم که Minimoy اتفاقاً بیرون از خانه آرتور زیرزمینی است؟ اگر آرتور بتواند یاقوت‌ها را پیدا کند، می‌تواند آنها را بفروشد و پولی را که مادربزرگ خانه آنها را بخرد، بگیرد.

به لطف سرنخ‌ها و نقل قول‌های دقیق پدربزرگ، و برخی کمک‌های قبایل با روحیه آفریقایی که فقط می‌توانند در شب ماه نو ظاهر شوند، آرتور خود را در هفت پادشاهی Minimoys می‌بیند. آرتور با عبور از یک عنبیه فلزی، به یک بچه کوچک و کوچک با موهای رنگارنگ سیخ و سایه های بسیار سرد (تمجید از فناوری CGI) تبدیل می شود و سفر خود را در Minimoy و جستجوی یاقوت ها آغاز می کند. با پیوستن به نیروها با پرنسس سلنیا و برادر کوچکش بتامچه که بسیار شبیه یک ترول تغییر شکل یافته به نظر می رسد، آنها با لرد مالتازارد شرور برای ذخیره یاقوت های سرخ می جنگند. اما این یک موقعیت دادن و گرفتن است و در ازای کمک سلنیا در یافتن یاقوت‌ها، آرتور در نهایت به سلنیا و پادشاهی کمک می‌کند تا با مهاجمان حشره‌شناس شیطانی مبارزه کنند.

از مسابقه فراری، نیروهای دوئل بر فراز یک دستگاه ضبط در حال چرخش (بله، یک دستگاه ضبط وینیل ال‌پی) فراری، و لیز خوردن و سر خوردن از رودخانه‌ای که از میان نی می‌گذرد، ماجراجویی‌ها به اندازه کوچک بودن Minimoy ها باشکوه و باشکوه هستند.

فردی هایمور، که روحیه سرکوب‌ناپذیرش بی‌خیالانه به «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی» و «پیدا کردن سرزمین هرگز» نیرو می‌بخشد، در اینجا تفاوتی ندارد. اون دوست داشتنیه. با انرژی و تخیل بی حد و حصر، او در نقش آرتور 10 ساله به طرزی فریبنده جذاب است. میا فارو، که حضورش در پرده بزرگ بسیار نادر است، در نقش مادربزرگ لذت بخش است. او لطافت و آرامشی را به شخصیت می بخشد که قلب را گرم می کند. فیلمی که به‌عنوان لایو اکشن شروع می‌شود و به انیمیشن CGI می‌رود و بازیگران فوق‌العاده‌ای که برای شخصیت‌های انیمیشن صداپیشگی می‌کنند، با وجود صداپیشگی بازیگران به سرعت درخشش خود را در این مرحله از دست می‌دهد. مدونا در نقش پرنسس سلنیا تقریباً غیرقابل تشخیص است، اما شاید قوی ترین و لذت بخش ترین بازیگر صداپیشه باشد. از طرف دیگر، جیمی فالون در نقش Betamache بیشتر آزاردهنده است. دیوید بووی در نقش لرد مالتازارد خوشحال است و رابرت دنیرو در نقش پادشاه کاملاً سلطنتی است. امیلیو استیوز، هاروی کایتل، جیسون بیتمن، و اسنوپ داگ که با صدای انیمیشن غریبه نیست، بلافاصله با بیان یک هجا قابل تشخیص هستند.

متأسفانه، و شاید به دلیل اینکه فیلم به زبان فرانسوی ساخته می شود و این نسخه صداهای انگلیسی را ارائه می دهد، همگام سازی (صدا به تصویر) تا حدی بد است که حواس شما را پرت می کند و از بازیگران و شخصیت پردازی های صوتی آنها می کاهد.

بر اساس مجموعه ای از کتاب های کودکان توسط خود بسون، به راحتی می توان فهمید که او از کجا الهام می گیرد. با تکه‌ها و تکه‌های بسیار قابل شناسایی از همه چیز، از «جادوگر شهر اوز» گرفته تا «جنگ ستارگان» تا شاه آرتور و حتی «ملکه آفریقا»، نتیجه نهایی یک هجوم فوق‌العاده و گسترده است که در سطوح مختلف مایوس‌کننده است. طراحی شده برای جذب مخاطبان کودک، حتی کوچکترین کودکان نیز در مورد والدین آرتور و اینکه آنها کجا هستند و اینکه چرا فقط یک بار در سال با او تماس می گیرند، سوال می پرسند. چیزی که هرگز در فیلم به آن پرداخته نشده است. و چرا وقتی آرتور در آمریکا زندگی می کند، آرتور لهجه بریتانیایی دارد و والدین تلفنی اش آمریکایی. داستان در مجموع فاقد انسجام و تداوم است و به نظر می رسد برش و چسباندن بسیاری از داستان ها یا وینیت های مختلف است. و تلاش‌ها در حال حاضر نشان می‌دهند که وقتی بسون سعی می‌کند تفکر اجتماعی اکشن زنده 1960 و CGI 2007 را با هم ترکیب کند، طعنه یک مایلی از دست می‌رود. حداقل می‌توان گفت نگران‌کننده است.

از نظر فنی، من بیش از حد تصور ناامید هستم. من برای لوک بسون به عنوان کارگردان چنین تحسینی دارم. او در تفکر خارج از چارچوب با داستان ها و تصاویر متقاعد کننده، تحریک آمیز و عجیب و غریب برتری دارد. («عنصر پنجم» درخشش محض است.) اینجا چه اتفاقی افتاده است؟! من می توانم مفهوم و اینکه او قصد داشت به کجا برود را ببینم، اما نتیجه نهایی نتیجه را از دست می دهد. چیزی به نام 'خیلی زیاد' وجود دارد و در اینجا ما 'خیلی زیاد' داریم. دیالوگ های غیر متعارف بیش از حد. دیالوگ بیش از حد برای کودکان خردسال. فعالیت بیش از حد بیش از حد پیچیده. برای کودکان خردسال بیش از حد پیچیده است. فقط خیلی زیاد

با پیشرفت‌های CGI و بودجه فوق‌العاده، ناامیدی من به انیمیشن سرایت می‌کند. تصاویری مسطح، قابل پیش‌بینی و غیرقابل تصور با Minimoys بیشتر شبیه ولکان‌های پانک‌شده به نظر می‌رسند تا هر چیزی منحصر به فرد و اصلی. ناهنجاری داستان به خودی خود چیزی را تحت تأثیر قرار می دهد که می توانست تسلط فنی باشد. هر چند یک نکته مثبت - جلوه های بصری رنگارنگ چشم نواز هستند.

شایعات حاکی از آن است که بسون اکنون که این فیلم در قوطی است - هم به زبان انگلیسی و هم به زبان فرانسه، به عنوان کارگردان بازنشسته می شود. شاید این خوب باشد که آرتور را در کنار آثار قبلی بسون مانند «عنصر پنجم» و «مترو» ببینیم، به نظر می‌رسد که فیلم توسط دو فرد کاملاً متفاوت ساخته شده است و آرتور و نامرئی‌ها پایان کوتاه آن را دریافت می‌کنند. از چوب

آرتور و نامرئی ها. به اندازه کافی جذاب و باحال گاهی اوقات که من هر چهار برادرزاده ام را می برم تا آن را ببینند، اما حداقل جذاب و باحال برای مدت طولانی کافی نیست. من انتظار دارم که ARTHUR AND THE INVISIBLES به زودی برای نمایشگر بزرگ نامرئی شوند.

آرتور: فردی هایمور
مادربزرگ آرتور: میا فارو

صداها:
مالتازارد: دیوید بووی
پرنسس سلنیا: مدونا
مکس: اسنوپ داگ
Betameche: جیمی فالون
پادشاه: رابرت دنیرو

به کارگردانی لوک بسون. نوشته لوک بسون بر اساس کتاب 'Arthur et les Minimoys' نوشته بسون، بر اساس ایده ای از سلین گارسیا. دارای رتبه PG (102 دقیقه)

در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد

ادامه مطلب

برای ما بنویسید

اگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست

تماس با ما