نویسنده: دبی لین الیاس
در حالی که زنگ مدرسه شروع یک روز دیگر به صدا در می آید، بگذارید این را بگویم - آموزش نوعی آموزش است!
جنی یک دانش آموز متوسط 16 ساله شماست. پدرش با حضور در یک مدرسه خصوصی در حومه لندن در توئیکنهام، او را تشویق میکند تا بهترین باشد، 'A'های مستقیم را دریافت کند، درس بخواند، مطالعه کند، درس بخواند، بورسیه تحصیلی آکسفورد را کسب کند. و بعد از همه، شما باید به دانشگاه بروید تا شوهر پیدا کنید. (می دانم، می دانم. در سال 1961 چه انتظاری دارید؟) بین کلاس های تمام روز و تمرین ویولن سل هر بعدازظهر همراه با تکالیف اضافی لاتین هر شب (Cogito Ergo Sum)، جنی زمان کمی برای هر زندگی اجتماعی دارد. با این حال، او هنوز زمانی را پیدا میکند تا روزی را که خانه را ترک میکند و به دنیایی پر از هیجان و ماجراجویی میرود، رویا کند. عصبانیت نوجوان جنی که روی زمین اتاق خوابش پخش شده و با صدای ژولیت گرکو خواننده پاریسی آواز می خواند، در حال شکوفا شدن است.
سپس یک روز بارانی، آرزوی جنی برای هیجان و ماجراجویی زودرس برآورده میشود، وقتی غریبهای به نام دیوید، در حال رانندگی با یک رودستر شیک بریستول، به این دختر بیچاره که با ویولن سل که زیر باران راه میرود، ترحم میکند. جنی که بیشتر شبیه یک موش غرق شده به نظر می رسد تا یک نوجوان، با این وجود، پس از یک تت تت کوتاه، از اینکه دیوید کنار می کشد و به او پیشنهاد سوار شدن می دهد، سپاسگزار است. بلافاصله وقتی دیوید در مورد موسیقی صحبت میکند، چشمهای او میدرخشد، او از طرفداران کلاسیک است و مکرراً از کنسرتها بازدید میکند. علیرغم 30 سالگی دیوید، جرقه بین آنها آشکار و آشکار است. بنابراین جای تعجب نیست که دیوید جنی را به یک کنسرت دعوت می کند و چند روز بعد در خانه او ظاهر می شود تا او را بگیرد.
اما ترک مشت آهنین پدرت وقتی 16 ساله هستی و مردی که 14 سال و بالاتر از تو بزرگتر است حاضر می شود تا شما را به یک کنسرت در شهر ببرد، کار آسانی نیست. اما ما به سرعت شاهد هستیم که استعدادهای دیوید فراتر از ظاهر صاف، دانش کلامی و فرهنگی و ماشین های شیک او است. او خیلی راحت صحبت می کند و به زودی پدر را متقاعد می کند که به جنی اجازه دهد او را با عمه هلن 'بزرگ' خود در کنسرت همراهی کند. چگونه پدر می تواند به تجربه فرهنگی مانند آن که فقط درخواست دانشگاه جنی را بهبود می بخشد، نه بگوید؟
نیازی به گفتن نیست که یک چیز به چیز دیگری منتهی می شود و دیری نمی گذرد که دیوید و جنی در حال خوردن و صرف غذا هستند (و انجام چند کار دیگر، اگر منظورم را بدانید، یکی شامل موز است؛ بالاخره این فیلم نام دارد. 'A Education') همراه با دوستان دیوید دنی و هلن. با پوشیدن بهترین مدهای روز، برای 17 سالگی به پاریس سفر می کندهفتمتولد، سفر به آکسفورد، این زندگی ای است که جنی در آن دیده است. با نشان دادن زمان زندگی جنی، همانطور که رابطه آنها عمیق تر می شود، به نظر می رسد زندگی قدیمی جنی از بین می رود. تکالیف مدرسه اش آسیب می بیند. دوستان قدیمی او کنار راه می افتند. و والدین او ناخواسته، اما مایل، شرکتکنندگانی میشوند که به یک بازی موش و گربه تبدیل میشود که توسط دیوید تنظیم شده است.
لحظه ای که می دانستم پیتر سارسگارد در فیلم حضور دارد، قلبم مثل یک دختر مدرسه ای به تپش افتاد، چون می دانستم هر شخصیتی که او بازی می کند دارای شخصیت های متعددی است که هم با تاریکی و هم با روشنایی روان انسان بازی می کند. ناامید نشدم. به سبک ثبت اختراع خود، به عنوان دیوید، سارسگارد به عنوان یک چاه خوش شانس به نور فوق العاده سفر می کند تا مجردی بداخلاق، پسر بسیار خوش تیپ، که یک دختر دانش آموز 16 ساله را از پاهایش جارو می کند و او را در راه های دنیا آموزش می دهد. اما، سپس آن سمت تاریک سر زشت خود را بالا می برد و ما به آرامی شروع به دیدن آنچه در زیر آن پوزخند زیبای پسرانه نهفته است - فریب، تقلب، فریبکاری. او به سادگی خوشمزه است. چیزی که اجرای او را بسیار لذت بخش می کند این است که دیوید پشیمان نیست. همیشه. برای هرچیزی. او وجدان ندارد و تماشای شخصیت را جذاب می کند. سارسگارد در چنین نقش هایی استاد است.
که مرا به کری مولیگان می رساند. من عاشق بازی او و شخصیت جنی شدم. محال است که او را دوست نداشته باشی. اون شگفت انگیزه. درگیر کننده. دوست داشتنی سرگرم کننده. بیان چهره مولیگان برای کل شخصیت جنی کلیدی است. او نگرش وصف ناپذیری به نقش می آورد. در ابتدا، یک بلوغ اجباری مانند دختر بچهای که در حال بازی کردن است و سعی میکند بزرگتر از چیزی که هست رفتار کند، اما جایی در طول راه، به بزرگسالی میرسد و به دنیای جدید ظرافت، کلاس و غلتکهای بالا میلغزد، مثل سر خوردن لغزش ابریشم هنگام خواب مولیگان برای او طبیعی است که هرگز به زور و فشار نمی آید. لذت تماشا. او واقعاً جنی را 360 درجه می آورد. مولیگان نظر بسیار تازهای در مورد اجراها و تمایز بین کری مولیگان بازیگر زن و شخصیتی که کری مولیگان بازی میکند، دارد، و معتقد است که «فکر نمیکنم شما بتوانید در قبال کاری که کاراکترتان انجام میدهد مسئولیت داشته باشید. این تخیلی است.»، یک دیدگاه مهم با توجه به اقدامات جنی.
من باید در مورد آلفرد مولینا در نقش جک پدر جنی صحبت کنم. قطعا اجرای مورد علاقه شخصی من از او در تمام دوران حرفه ای اش. همانطور که او در سال گذشته 'Nothing Like the Holidays' خوب بود، اینجا، به عنوان جک، هیستریک است! به سادگی تماشای فوق العاده است. نامزدی او با سارسگارد سرگرم کننده است و گاهی اوقات، سر در شن و پشم روی چشمانش کشیده شده است. و در اصل همه چیز، او به اندازه یک عصا لاستیکی بامزه است. به خصوص برای همه کسانی که این را می خوانند، سخنرانی جاودانه پدر در مورد 'درخت پول در حیاط خلوت' قابل توجه است. میتوانستم قسم بخورم که پدر خودم آنجا ایستاده بود و سرم داد میزد! ساده لوحی که مولینا برای جک به ارمغان می آورد قیمتی ندارد. با این حال، از طرف دیگر، شما را در مورد جک به عنوان یک پدر متعجب میکند، زیرا او دختر 16 سالهاش را تشویق میکند تا با این مرد بسیار مسنتر باشد، به این امید که با او ازدواج کند و سپس شهریههای دانشگاه پدر پیر عزیز را حفظ کند. اما روشی که مولینا این نقش را بازی میکند، به خاطر این فکر کردن از او متنفر نیستید، زیرا بسیاری از او ساده و کاربردی و با طرز فکر دوران افسردگی هستند. و این طرز فکر به کسی اجازه نمیدهد که به فریبکاری و حیله اعتقاد داشته باشد و قلباً بهترین چیز را برای فرزندانش میخواهد... و در مورد جنی، اینکه او زندگی راحت با دیوید خواهد داشت و پدر پول پسانداز میکند، پس این خیلی بهتر است. . یک اجرای درخشان
دنی دومینیک کوپر شخصیتی است که در این فیلم بسیار کم استفاده شده است، اما برای تماشای او، کوپر عمق و دسیسه زیادی به ارمغان میآورد که باعث میشود فتنهای که در سرتاسر آن جریان دارد را افزایش دهد. اگرچه دنی در حال قرار ملاقات با هلن است، اما شیمی بین کوپر و مولیگان به قدری شدید است و شخصیتها آنقدر خوب نوشته شدهاند که حضور چشمگیر در سراسر فیلم حول رابطهای بالقوه یا دیده نشده بین جنی و دومینیک میچرخد. کوپر با عملکرد خود مسیری را طی می کند که به طور همزمان شما را به دو مسیر احتمالی هدایت می کند.
به عنوان هلن، روزاموند پایک تجسم زیبایی و نگرش بیخیالی باسن دهه 60 است که تماشای آن طراوت است. او همچنین به عنوان یک تسکین کمیک عمل می کند و نقش شخصیت بلوند گنگ را تا حد کمال بازی می کند. اولیویا ویلیامز یکی دیگر از بازیگران عالی است. به عنوان معلم جنی، خانم استابز، ویلیامز احساس از دست دادن و تنهایی را به شخصیت می بخشد و به این احساس اضافه می کند که استابز از تعامل با دانش آموزانش خودداری می کند، اما همچنان حس اشتیاق به او می دهد همانطور که می خواهد دختری باشد که قرار است به آن برسد. پاریس با یک مرد مسن تر. رفتارهای او، مانند مولیگان، بسیار گویای شخصیت است و چیزهای زیادی به فیلم اضافه می کند. و اما تامپسون نام گویای همه چیز است. تعالی حتی با یک بخش کوچک اما محوری تجسم یافته است.
این داستان توسط نیک هورنبی بر اساس خاطرات لین باربر نوشته شده است، داستان در کل قوی و روان است. شخصیت های اصلی پویا و جذاب هستند، به طوری که من در واقع کنجکاو هستم که ببینم پس از پایان فیلم چه اتفاقی برای همه آنها افتاده است. (و پس از خواندن خاطرات لین بربر، اکنون می دانم.) روابطی که به خوبی نوشته شده و شکل گرفته اند، تنها با چند حفره همراه با سناریوهایی که بی پاسخ مانده اند و شخصیت های خاصی فقط «ناپدید می شوند» و دیگر هرگز دیده نمی شوند. و چه به خاطر وقایع واقعی زندگی لین باربر باشد، چه صرفاً به دلیل نادیده انگاشتن ساختار، پایان های سست رابطه بین دنی، هلن و جنی و هلن - به خصوص دنی و جنی با توجه به نگاه های هوس آلود دنی در طول زندگی خود به جنی می داد. ماجراجویی - مانند انگشت شست دردناک بیرون بیایید. چیزی که بیشتر از همه در مورد فیلمنامه هورنبی قدردانی می کنم، حقیقتی است که بیان می کند. رسیدن به سن، دلتنگی و عصبانیت نوجوانی، زمان در حال تغییر در اوایل دهه 60، النی که تغییر به زندگی ما داد، اما نگه داشتن داستان بر اساس واقعیت سخت کوشی، تحصیلات و مغزها بر زیبایی. هورنبی همچنین با خنده ها دست بسیار سبکی دارد و به موقعیت ها اجازه می دهد بدون اجبار خنده را تحریک کنند. من همیشه از آثار هورنبی لذت بردهام و با یک آموزش، او بهعنوان نویسندهای تثبیت میشود که من همیشه فیلمهایش را صرفاً به خاطر نوشتن آنها میبینم.
لون شرفیگ، کارگردان مطرح و شناخته شده در دانمارک، اکنون جای خود را در بین مخاطبان فیلم آمریکایی می گذارد. شرفیگ که به عنوان جایگزینی برای بیبون کیدرون کارگردان «بریجت جونز: لبه عقل» وارد شده است، توسط سارسگارد به عنوان «صاف» توصیف شده است. بدون بنفش کوچک، او از نظر دیدگاه و توجه به جزئیات قوی است که در فیلمی مانند این، به شدت به جزئیات به عنوان بخشی از داستان متکی است. اخلاق کاری او مانند این فیلم دقیق و بدون محدودیت است. و او به راحتی سر و صدا نمی شود. شرفیگ، کارگردانی با چشمانی تیزبین، پالت عاطفی و به ویژه لحظات لطیف را با کمدی متعادل می کند و آن را به «بعضی در فیلمنامه» نسبت می دهد. برخی از آنها از بازیگری یا یک صحنه یا موقعیت میآیند و سپس برخی در فیلمنامه که هرگز ندیدهام. اما مطمئناً چیزی دریافت می کنید که فضای خوبی را در صحنه فیلمبرداری حفظ کند.' برای او، «اگر بازیگران آرام باشند، خندهدارتر میشوند. اگر شما راحت نباشید، هیچ کس نمی تواند یک شوخی خوب انجام دهد.' همه بازیگران او موافق هستند، آنها در صحنه فیلمبرداری بیش از حد راحت بودند. و به گفته کوپر و سارسگارد، بیشتر این راحتی مدیون روزاموند پایک، 'هماهنگ کننده مهمانی' است.
از نقطه نظر تولید، با طراحی تولید و طراحی لباس شروع کنید که تنها با فیلمبرداری نفیس یکی از محبوبهای من، جان دی بورمن، که با کارش در «خانم پتیگرو یک روز زندگی میکند» ما را شگفتزده کرده است. فوق العاده با قطعات دوره و کار با دکور، در اینجا، نورپردازی و لنز بورمن - در فضاهای داخلی و خارجی متعدد و متنوع، از جمله آکسفورد و پاریس - طراحی تولید اندرو مک آلپاین را به نمایش می گذارد. به پالتهای رنگی، به ویژه در خانه جنی و آپارتمان دنی دقت کنید - یکی از نظر رنگ و شدت، دیگری از نظر ظاهر و سبک غنی، و هر دو بسیار گویا. بورمن و مک آلپاین هر دو در کتاب من A+ می گیرند! اما برای خانمها، به لباسهای Odile Mireaux نگاه نکنید - بهویژه طرحهای کوکتل بزرگسالان برای جنی و هلن. خلاقیت های خیره کننده و خیره کننده. همه یا وینتاژ یا دست ساز برای تولید از پارچه های قدیمی که Mireaux جمع آوری می کند. ظاهر پر زرق و برق یک تعادل دوست داشتنی برای یونیفرم های مدرسه روزانه جنی است که به هر حال، در واقع سبکی برای آنها دارد. و در اینجا یک نکته جالب برای شما وجود دارد، یک لباس کوکتل پولک دار مشکی در واقع کپی لباس عروسک باربی است که Lone Scherfig داشت.
مفرح و خنده دار، سرگرم کننده و فوق العاده لذت بخش، دراماتیک، کمدی، داستانی از روی سن، تغییر زمان، پدران و دختران، بزرگ شدن و رفتن، Lone Scherfig و بازیگران و گروهش به همه ما یک آموزش می دهند. مستقیم برو سر کلاس با AN EDUCATION!!
جنی – کری مولیگان
دیوید – پیتر سارسگارد
دنی – دومینیک کوپر
هلن – روزاموند پایک
جک – آلفرد مولینا
به کارگردانی Lone Scherfig. نوشته نیک هورنبی بر اساس خاطرات لین باربر.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB