نویسنده: دبی لین الیاس
کسی که در آنجا سرگرم تماشای فیلمهای علمی تخیلی کلاسیک مانند «روزی که زمین ایستاد»، «جنگ دنیاها» یا «از فضا آمد» - یا حتی کمی ترسیده است - سرگرم نشده است. تئاتر یا سالها بعد که فیلمها به تلویزیون راه پیدا کردند، اغلب UHF؟ به یاد دارم که همه این فیلمها را با پدرم تماشا کردم و مجذوب آنها شدم، بهویژه افکتها و نحوه انجام آنها - با دست - نه CGI مثل امروز. با تماشای آن فیلمهای امروزی (بسیاری از آنها فیلمهای «الف» با نمایشهای بزرگ و برندههای اسکار در گروه بازیگران بودند و نه «اردوگاه» که بسیاری امروز باور میکنند) نه تنها نشانههای برتری فیلمسازی خلاقانه را میبینید، بلکه سبک متفاوت بازیگری و تکنولوژی R.W. Goodwin and the 21st Century و تمایل او برای انجام یک فیلم علمی تخیلی «معتبر» دهه 1950 را وارد کنید. با این فلسفه که «بهطور جدی و جدی بهترین فیلم علمی تخیلی را بسازیم» و «تنها شرط این است که در سال 1957 زندگی میکنیم و باید مطابق با سبک و تکنولوژی آنچه در آن زمان در دسترس داریم بمانیم». زمان، نتیجه یک تجاوز به طرز مضحکی سرگرم کننده بیگانه است.
زمان 1957 است. مکان، یک شب زیبا با نور ستاره در صحرای موهاوه. پروفسور تد لوئیس، ستاره شناس مشهور، در خانه مشغول پختن شام عاشقانه سالگرد همسرش لانا است. از قضا، شهاب های Perseid در آن شب در حال باریدن هستند. تد که با باربیکیو دست دارد، ناگهان با دیدن یک شی شعلهور در آسمان که بهطور نامنظم به سمت کوههای مجاور میچرخد، متوقف میشود. مطمئناً این یک شهاب سنگ نیست، او مشتاق تحقیق است، اما خواسته های علمی خود را پشت سر می گذارد در حالی که با لانا خواسته دیگری را برآورده می کند. در سرتاسر شهر، تامی، پیشخدمتی در یک غذاخوری محلی که آرزوی هنرمندی بزرگ شدن را دارد، در طلسم بارش شهابی و یک ستاره تیرانداز به خصوص نامنظم قرار میگیرد که به فال نیک گرفته و آرزوی آن ستاره را میکند. با این حال، نوجوانان شهری محلی، دیک و پنی، که برای یک جشن آرایش در Lover's Lane آمده اند، تنها کسانی هستند که می بینند این ستاره واقعاً چیست - یک سفینه فضایی از فضا.
هنگام صبح، کنجکاوی همه را به بهترین شکل ممکن به دست میآورد، زیرا دکتر لوئیس آن را به کوهها میبرد تا در مورد آن تحقیق کند، همانطور که دیک و پنی، و افسر ورنون و شریکش افسر استو پس از اینکه دیک و پنی در غذاخوری به او دادند. در این میان، ما آگاه هستیم که از سفینه فضایی یک بیگانه با رنگ نقره ای به نام Urp و موجودی نه چندان دوستانه دیگری که بعداً متوجه می شویم گوتا شیطانی است، ظاهر می شود. یک هیولای تک چشمی 4 فوتی که هر چیزی را که سر راهش باشد می بلعد و در امتداد پاهایی مانند قلقلک می لغزد و چیزی جز گودال گلی باقی نمانده است. مشکل Ghota این است که خیلی سریع تکثیر می شود و اگر متوقف نشود، زمین را تسخیر می کند.
هنگامی که لوئیس به سفینه فضایی نزدیک میشود، ناگهان به داخل فرو میرود، اما به سرعت بیرون میآید، اگرچه کمی ژولیده و «نه کاملاً درست» به نظر میرسد. به نظر می رسد Urp بدن لوئیس را تحت کنترل خود درآورده است تا بدون اینکه متوجه شود Ghota را جستجو، بازیابی و متوقف کند! با ردیابی گوتا، اورپ به زودی از تامی کمک میگیرد که اگرچه در ابتدا یک شکاک بود، اما به اندازه کافی ذهنش باز است که اورپ را باور کند، بهویژه زمانی که گودالهای گلی از بقایای انسان در سراسر شهر ظاهر میشوند و پس از اینکه خودش مورد حمله گوتا قرار میگیرد. گروه با احضار تمام قدرت و تکیه بر هوش او و کمک اورپ، دیک و پنی، نه تنها باید برای نجات تمدن بجنگند، بلکه باید در مقابل یک رئیس پلیس غیرباور و شهر وحشت زده بایستند.
اجراها فوقالعاده سرگرمکننده هستند و در مورد اریک مک کورمک، دو برابر، زیرا او نه تنها پروفسور لوئیس، بلکه ارپ بیگانه ساکن بدن دکتر لوئیس را بازی میکند و هر کدام بهطور مشخص متفاوت است. تصویری که من استفاده کردم این بود که چون در بدن شخص دیگری بیگانه بودم، گفتم باید آن جسد را همان طور رانندگی کنم که یک بیگانه ماشین دزدیده شده را می راند. لذت پیاده روی و صحبت و دست و کشف همین بود. جالبترین چیز این بود که هر زمان که [Urp] در اطراف [Tammy] بود، او مدام یک هارد را دریافت میکرد که به آن «قطبیت» میگفت. جالبه. این لحظات خندهدار است.» برای مک کورمک، «من شور و شوق باب گودوین را دوست داشتم. من این کار را بدون هیچ انتظاری انجام دادم که کسی آن را ببیند. به او گفتم، من فیلمنامه را دوست دارم... من فقط از خودم لذت می برم.» و او به وضوح انجام می دهد. داده های «پیشتازان فضا» را با یک تراشه احساسی در نظر بگیرید.
جنی بیرد ممکن است برای مخاطبان آمریکایی جدید باشد، اما من انتظار دارم که خیلی سریع تغییر کند. او نه تنها زیبایی بی عیب و نقصی دارد، بلکه روی صفحه نمایش نیز درخشان است. او همچنین شخصیت خود از تامی را می شناسد و با معیارهای دقیق بازتولید ژانر دهه 50 و استایلی عالی کار می کند. بیرد به عنوان تامی، در واقع قهرمان فیلم است، چیزی که بیرد آن را «تسکینی برای بازی نکردن دختر در مضیقه» میداند. با کمال تعجب، این اولین تست فیلم بیرد در آمریکا بود. او با خواندن فیلمنامه 'فکر کرد که واقعاً زیبا بود و بسیار سرگرم کننده خواهد بود.' بیرد همچنین با این ژانر ناآشنا بود و «باید یک آموزش مجدد انجام داد. وقتی باب برای من انتخاب کرد، حدود شش فیلم برایم فرستاد و گفت: 'باید این را تماشا کنی.' باید از سبک بازیگری الگوبرداری کنید. شما باید واقعاً ژانر را جذب کنید تا بتوانید درست در آن جا بیفتید.» آنها میخواستند سبک بازیگری ما معتبر باشد.» بیرد فقط آن را میخکوب می کند. به اجراهای پاتریشیا نیل یا باربارا راش یا حتی استیو مک کوئین در هر یک از آثار کلاسیک دهه 50 نگاهی بیندازید و اجرای بیرد درست است. همانطور که مک کورمک توصیف می کند، بیرد در این فیلم «ریپلی است».
دن لوریا فوقالعاده (که من در هر چیزی روی صحنه و روی صفحه نمایش او را تماشا خواهم کرد) در نقش رئیس پلیس داوسون نقش آفرینی میکند. او پلیس ها را خیلی خوب انجام می دهد، و اغلب آنها را سرکوب می کند و اینجا نیز از این قاعده مستثنی نیست. با نگرش اندی تیلور، و مردی که تنها دو روز از بازنشستگی مانده است، آخرین چیزی که داوسون میخواهد، مشکل در این شهر کوچک مایبریسک است. اجرای لوریا نه تنها ساده لوحی شخصیت و شهر را به تصویر می کشد، بلکه کیفیتی دلسوزانه و پدرانه را ارائه می دهد که دوست داشتنی است. در مورد رابرت پاتریک، او همیشه به شخصیتهایش یک «دروغ» میآورد و این کار را در اینجا به عنوان افسر ورنون با ذوق و شوق انجام میدهد. و در مورد خنده دار صحبت کنید! صحنه را با او تماشا کنید صحنه ای که او در خانه دکتر وانمود می کند که توسط 'هیولا' خفه شده است. نه برای اردو، بلکه صرفاً به عنوان یک الاغ باهوش، او شما را وادار خواهد کرد که غلت بزنید. برای پاتریک این فرصتی بود تا «به گذشته برگردد و فیلمی را به روشی که قبلا انجام میدادند بسازد».
پیدایش ALIEN TRESPASS از جیمز سویفت می آید و 20 سال پیش شروع شد. در نهایت او با نویسنده همکار استیون فیشر و کارگردان باب گودوین، که عاشق مفهوم علمی تخیلی 'تفریح' ایجاد شده توسط سویفت و فیشر شد، ارتباط برقرار کرد. هر سه به وضوح طرفدار ژانر و کلاسیک اصلی هستند. عالی با دو قسمتی، آنها با طنز، طنز و شوخ طبعی بازی می کنند که وقتی با بازی و دیالوگ سبک سرگرم کننده ترکیب می شود، این طنز ظریف را ایجاد می کند که مدت ها پس از پایان فیلم با شما می ماند. توجه زیادی به توسعه هر یک از شخصیت ها می شود، حتی آنهایی که زمان کمتری روی صفحه نمایش دارند، که البته با طراحی لباس و تولید بی نقص دوره بهبود یافته است. یک 'پیچ' واقعی در داستان داشتن یک زن به عنوان قهرمان است. ظرافتهای کوچک تغییر نقش را جشن میگیرند، مانند اینکه تامی نمیداند که جاروبرقی به کیسه نیاز دارد و لوئیس در خانوادهاش آشپزی میکند.
با فیلمی با عنوان تجاوز بیگانه، در ابتدا انتظار داشتم که در هر لحظه شاهد شوخی های طنز آمیز باشم، اما این چیزی نیست که گودوین به ما می دهد... و با توجه به کار او با 'پرونده های ایکس'، باید می دانستم. بهتر. او داستان را مستقیم پخش می کند. مانند دهه 50، زمانی که این فیلمها در حال نمایش بودند، بازیگری، زمانبندی، سرعت، داستان، دیالوگها - اینجا همه چیز بسیار مناسب دهه 1950 است. گودوین به جای انجام یک تقلید، بازیگران را مجبور میکند که نقشهایشان را مستقیماً بازی کنند، انگار در دهه 1950 بوده و هر کدام شخصیت را «جدی» میدانند. سپس گودوین با درایت در طنز با ظرافت ماهرانه و اجرای دقیق، ما را مجذوب خود می کند.
باب گودوین به وضوح دیدی در ذهن داشت زمانی که موافقت کرد هدایت ALIEN TRESPASS را بر عهده بگیرد. من میخواستم یک فیلم 1957 را دقیقاً همانطور که در سال 1957 انجام شد بسازم. میدانستم که اگر آن را درست بزنیم و دقیقاً درست بسازیم، خندهدار خواهد بود. با تلاش برای خنده دار بودن خنده دار نبود. به همین دلیل است که بازیگران بسیار درخشان هستند. چون آنها این کار را کردند.» در کل، این پروژه «چالشانگیز بود، زیرا هیچ چیز وجود نداشت. ما مجبور بودیم همه چیز را بسازیم.» یک شگفتی، استفاده گودوین از فیلم فوق العاده 16 میلی متری بود. «باید فیلم بود. این قطعی بود. من در 35 میلی متر شلیک می کردم اما سعی می کردیم در هزینه ها صرفه جویی کنیم. کداک دارای این استوک ویژن جدید است که با دوربین جدید Arriflex 416 عالی است و شرکتی در کانادا وجود دارد که آنها کاری را انجام میدهند که آن را 'دانه زدایی' مینامند و تمام دانهها را از 16 میلیمتر بیرون میکشند. وقتی برای اولین بار آن را در آزمایشات روی یک صفحه بزرگ نمایش دادیم، بسیار زیبا بود. گودوین برای استایل خود به «جنگ دنیاها» نگاه کرد. آن رنگ سرسبز دهه 50 و ست های زیبا و نورپردازی زیبا بود. دیوید موکسنس، برنده ASC، واقعاً سرزندگی پالت رنگی دهه 1950 را جشن میگیرد و آن را به زیبایی با برتری سینمایی به نمایش میگذارد که تمام احساس تکنیکالر را به تصویر میکشد. یکی دیگر از نکات فوقالعاده، قرار دادن فیلمهای آرشیوی سال 1957 است که از داستانهای علمی تخیلی و بیگانگان در مونتاژ آغازین تجلیل میکنند.
گودوین همچنین به آمادگی کامل اعتقاد داشت و تمام گروه خود را در تک تک جنبه های فیلم درگیر نگه داشت. به هر کس فیلم های ژانر خاصی داده شد تا ببینند تا بدانند به دنبال چه چیزی باشند، چگونه طراحی کنند و برای ماندن در آن دوره چه کاری انجام دهند. حتی لنز دوربین به لنزهای موجود در دهه 50 محدود شد - 25، 50 و 75.
ایان توماس، که به اعتقاد من می تواند برای هر دوره، ژانر و اثری طراحی کند، در اینجا به عنوان طراح تولید کار استادانه ای انجام می دهد که با دکوراسیون دکور لوئیز روپر تقویت شده است. توجه دقیق به جزئیات با مجموعه های مختلف؛ لوازم خانگی، مبلمان، کابینت، رنگها، حتی مدل ظروف و تخم مرغ و شیر در ظروف شیشهای در یخچال - عالی - و همه برای این فیلم ساخته شدهاند، درست تا یک سایبان ستاره. همانطور که گودوین گفت: 'هیچ چیزی نیست که دهه 1950 نباشد.' در مورد لباس پوشیدن، جنی گولت بی نقص پالت و الگو است. جالب اینجاست که بخش بزرگی از لباسها باید با جستجوهای زیادی برای یافتن پارچههای بینقص دوره ساخته میشد.
ممکن است کمال در طراحی و لباس Urp و همچنین سفینه فضایی از بین رفته باشد. این «اثرات» با رعایت فناوری و قابلیتهای صنایع دستی در دهه 50، به جای اضافه کردن هر چیزی با فناوری پیشرفته، به آنچه در دهه 50 ایجاد شد، صادق است، از جمله استفاده از نخ ماهیگیری برای کشیدن موجودات به روی صفحه. و غوطه! باز هم، ساده انگارانه و مطابق با فیلمسازی آن دوران، Ghota در واقع یک لباس لاستیکی است. این بسیار دلچسب و با طراوت است. در هر پیچ کوچک واقعاً ادای احترام زیادی به فضای کلاسیک/ هیجانانگیز بیگانه روزهای گذشته وجود دارد.
فیلمی مفرح و مفرح که سرشار از قدردانی از ژانر، دوران و هنر فیلمسازی است که برای لوریا دوست دارد تماشاگران را ببیند که به عقب برگردند و نگاه کنند و ببینند این فیلم از کجا آمده است. امید دیگر او، دیدن «پدربزرگ با یک نوه 10 ساله است که هر دو با هم می خندند». برای گودوین، او می خواهد تماشاگران از آن لذت ببرند. ALIEN TRESPASS - این بیگانگان می توانند در هر زمان به صفحه فیلم نزدیک من نفوذ کنند!
ارپ/تد لوئیس – اریک مک کورمک
تامی – جنی برد
رئیس داوسون - دن لوریا
افسر ورنون - رابرت پاتریک
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB