نویسنده: دبی لین الیاس
بیا دیگه! اعتراف کن! عنوان به تنهایی - یک عیاشی خوب قدیمی - بیش از کمی کنجکاوی و علاقه شما را برانگیخته است. سپس به بازیگران فیلم نگاه کنید، یک کمدی واقعی Who's Who - هم در جلو و هم پشت دوربین. و با دیدن این غوغای مضحک، گاهی مضحک، همیشه پر سر و صدا، و همیشه شیرین، می گویم کنجکاوی خود را ارضا کنید و عیاشی قدیمی و خوب را ببینید. شما ناامید نخواهید شد بی شرمانه اعتراف می کنم که دوستش دارم. گاهی اوقات شما فقط به یک فیلم بدون فکر نیاز دارید که شما را با صدای بلند بخنداند. نمیدانم چه زمانی به این همه چیز انقدر خندیدهام و در عین حال با دلی شاد از نحوه آشکار شدن خنده از طریق قلب واقعی و مراقبت صمیمانهای که مدیران ما نسبت به یکدیگر دارند، کنار رفتهام.
اریک کپلر و دوستان منهتنیاش - مایک، سو، لورا، آلیسون، داگ، ویلو، آدام، و ویل و کیت که به زودی ازدواج میکنند اما با بچهای که در دوش هستند، زندگی خود را در تابستانها و تعطیلات آخر هفته در خانواده کپلر سپری کردهاند. خانه تابستانی در همپتونز. اینجا از دوران دبیرستان خانه آنها دور از خانه بوده است و میزبان مهمانیهای ظالمانه، عجیب و غریب و بینظیرتر از آن چیزی است که هرکسی به یاد میآورد، جایگاه ویژهای در قلب هر یک از آنها دارد. بنابراین ناراحتی آنها را زمانی تصور کنید که پدر اریک اعلام می کند که خانه را می فروشد. ویرانی دست کم گرفتن است.
اما اریک ناامید در حالی که ناله می کند، می داند که چه چیزی لازم است. یک ضربه نهایی برای پایان دادن به همه ضربه ها. آیا باید به اندازه سطل زباله بدنام White Trash Bash بزرگ و پر زرق و برق باشد؟ یا ضربات چهارم جولای با آتش بازی کامل می شود. نه. در یک درخشش به او ضربه می زند. عیاشی عیاشی ساده و آرام فقط برای گروه اصلی. منهای ویل و کیت وضعیت نوزاد و تازه ازدواج کرده خود را دادند. در حالی که مایک مککرودن برای هر چیزی که شامل الکل و حالت مهمانی باشد، علاقه دارد، بقیه اعضای گروه در ابتدا کمتر مشتاق هستند... اما وقتی برنامهها برای پایان تابستان پیش میروند، پایان عمری که این 30 نفر را به بزرگسالی مسئولانه میبرد، چین و چروک دیگری ایجاد میشود. مشاوران املاک سعی می کنند خانه را قبل از روز کارگر بفروشند و چرخ ها را برای علوفه کمدی بیشتر به حرکت درآورند زیرا اریک و باند باید تا زمانی که آخرین 'خداحافظی' خود را انجام دهند، جلوی فروش را بگیرند.
بازی برای شخصیت های مربوطه عالی است. من در هوس کامل با استایل های کمدی جیسون سودیکیس هستم، البته ناگفته نماند که او با شخصیت خود اریک چه می کند. اغلب اوقات شما فیلمی مانند این را نمی بینید که در آن گروهی 20 یا 30 نفره دارید که برای مهمانی زندگی می کنند، اما همچنین متوجه می شوید که وقت آن رسیده است که بزرگ شوید، ادامه دهید، بالغ شوید. این دقیقاً همان چیزی است که سودیکیس برای اریک می آورد. او مرد آلفا، رابط حزب ون وایلدر است، اما او همچنین میداند که زمان پیش میرود و هر یک از آنها باید همینطور باشد.
شخصیت آلیسون که به خوبی در آن مضمون گره خورده است، با کمال بینظیری، آگاهانه و تحسینآمیز توسط لیک بل بازی میشود. و در مورد تایلر لابین در نقش مایک چه می توان گفت؟ وقتی صحبت از کمدی فیزیکی به میان میآید، یک نابغه، پایه اصلی کمدی است که همه حول آن میچرخند. Labine وقتی برای خندیدن می رود، سنگ تمام نمی گذارد. البته، خندهدار بودن چالشهای خود را ایجاد میکند، بهویژه زمانی که همه بازیگران بهخاطر کمدی شناخته میشوند و کانون توجه فقط روی «شما» نیست. '' در ابتدا بیت ها و خنده دار بودن همیشه خسته کننده بود. به تدریج، همه شروع به اعتراف کردند که همه ما احساس میکردیم که خندهدار گروه هستیم.»
لیندسی اسلون هنوز هم همان دختر خجالتی و ناایمن والری است که سال ها پیش در «سابرینا جادوگر نوجوان» با او آشنا شدیم. از آنجایی که ما اسلون و شخصیت های قبلی او را می شناسیم، او را به عنوان لورا درک می کنیم و این امر بی عقلی کلی فیلم را تضعیف می کند و قلب واقعی را به تصویر اضافه می کند. البته مفهوم عیاشی برای اسلون چیز بسیار جدیدی بود. ما با ناامنیها و آسیبپذیریهای شخصیمان مبارزه کردیم... و پیت [هایک] و الکس [گرگوری]، بسیار هوشمندانه، [عیاشی] را برای پایان تیراندازی که در آن رابطه و دوستی با هم داشتیم، نجات دادند. اما، در واقع، به نوبه خود، آن را ناخوشایندتر کرد زیرا ما به طور قانونی عاشق یکدیگر شدیم. بنابراین احساس کردم که با دوستانم عیاشی داشتم. باید با هم وصل می شد و بعد مقابل هم. از قبل سخت است این یک رقص با طراحی بسیار خوب بود که ما مجبور بودیم در جایی که شما قطعات و قطعات را پوشش می دادید، انجام می دادیم، اما افرادی که قبلاً با آنها خیلی نزدیک بودید، به طور قانونی قطعات و قطعات شما را می بینند، زیرا مجبور هستند. من با ران نیک کرول خیلی بیشتر از چیزی که فکرش را می کردم نزدیک می شوم!»
مشکل دیگر اسلون مربوط به الاغ او بود. 'من الاغم را نشان ندادم. بقیه چیزا رو نشون دادم من به شما آنقدر سینه پهلو دادم که با یک الاغ برابری کنید! من از الاغم خوشم نمی آید.» که باعث شد تا یک بدن دو چندان شود و باعث ناراحتی جیسون سودیکیس شد که سعی کرد به اسلون بگوید: «اگر خودم را نشان ندهم پیام بسیار بدی می فرستم، زیرا به دختران یاد می دهم که تصویر بدنی ضعیفی از خود داشته باشند. ” نیازی به گفتن نیست، در پایان، الاغ اسلون یک راز عمومی باقی می ماند.
نیک کرول وسواسی را برای آدام به ارمغان می آورد، جذاب است اما شیمی او با اسلون جذاب تر است. شما واقعاً دوست دارید لورا و آدام را از همان ابتدای فیلم با هم ببینید و نه فقط در عیاشی! ویل فورته و لوچ پانچ را نباید از دست داد که در نقش گلن و کیت، با کمترین زمان نمایش، طنز را ده برابر می کنند. متأسفانه، لزلی بیب به عنوان مشاور ملکی، ماهی خارج از آب است. او نه واقعاً با این ترکیب جور در می آید و نه در شخصیت او می گنجد. من معمولاً اجراهای او را خیلی دوست دارم، اما در اینجا او مرا اشتباه می مالد.
با این حال، دزدان واقعی صحنه، بازیگران کهنه کار دیوید کوچنر و لین شای هستند که باید آنها را ببینید تا باور کنید. آنها در فیلم فراتر از هیستریک هستند، اما من میدانم که تعداد بیشتری از آنها در DVD دیده میشود! من نمی توانم صبر کنم.
به گفته کرول، اگرچه برای هر بازیگر در سطوح مختلف چالش برانگیز است، 'برای برخی از ما که از پس زمینه کمدی در مقابل پس زمینه دراماتیک تر آمده ایم، چیزی که امیدوارم، و چیزی که مرا به انجام این فیلم جذب کرد، این بود که این یک کمدی کامل است. ، یک جریان پنهان واقعی از حقیقت وجود دارد که در اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 زندگی خود و تلاش برای درک آن چگونه است. امیدواریم عمق احساسی وجود داشته باشد و پیت و الکس تعداد زیادی کاراکتر در فضا داشته باشند که قوس عاطفی واقعی دارند. . چیزهای زیادی وجود داشت که به طرق مختلف برای افراد مختلف بازی می کرد و من فکر می کنم حمایت بقیه بازیگران و پیت و الکس در پشت آن همه اجازه یک اجرای واقعا آشکار و صادقانه را هم از نظر کمدی و هم از نظر احساسی و جسمی برای بسیاری فراهم کرد. از مردم.'
به نویسندگی و کارگردانی مشترک الکس گریگوری و پیتر هایک، یک عیاشی خوب قدیمی در واقع سفری برای خودکاوی است، مرزها و محدودیتها را فراتر میبرد، عمق خود، دوستیها و عشقها را مییابد و میآزماید و میتوانید از آن بیرون بیایید. طرف دیگر با درک جدید و قدردانی از یکدیگر و خود. هیچ رقابتی بین پسران و دختران وجود ندارد. همه چیز درباره دوستان و این گروه است که واقعاً یک موجودیت هم افزایی است که از شخصیت های فردی تشکیل شده است که با هم، یک کل را می سازند ... و در این مورد، بسیار سرگرم کننده است. مراقبت و ساخت و ساز بسیار سریع و کارآمد برای توسعه عمق و طول دوستی در گروه انجام می شود. شخصیت ها به سرعت نه تنها به لطف نقطه غوطه ور شدن هر بازیگر، بلکه به لطف صحنه و لباس، بریده هایی از موقعیت های کاری شناسایی می شوند. ما به سرعت می دانیم که هر یک از شخصیت ها چه کسی هستند، در کجای ترتیب نوک زدن گروه قرار می گیرند. با این حال، وقتی همه آنها در خانه همپتون هستند، همه چیز جمع می شود و هیچ شکی وجود ندارد که این افراد دوستان هستند و بوده اند.
به گفته هایک، «امید ما این بود که تمرکز واقعاً روی گروهی از دوستان و دوستی باشد و این واقعاً خط واقعی فیلم است. بسیاری از مردم قبلاً با هم دوست بودند و یکدیگر را می شناختند و این کار را بسیار آسان کرد. . آنها کارهای آمادهسازی زیادی را انجام میدادند، جایی که مدتها قبل با هم جمع میشدند و مهمانیهای شام میگرفتند و واقعاً همدیگر را میشناختند.» گرگوری این احساس را تکرار می کند. بازیگران در دوره قبل از فیلمبرداری واقعاً به هم پیوسته بودند و نوعی صمیمیت عاطفی و رفاقت را امکان پذیر می کرد که شما نمی توانید آن را جعل کنید. نیک کرول از پیت [هایک] و الکس [گرگوری] به خاطر گردآوری گروهی از افرادی که نه تنها برای عیاشی، بلکه برای دوستی بسیار صمیمی با گروهی از مردم بازی می کنند، اعتبار می بخشد. فکر میکنم آنها میتوانستند افرادی را انتخاب کنند که به نظر میرسید آنها را داشته باشند و فقط برای آن بازی میکردند.'
وقتی زمان آن صحنه مهم عیاشی فرا رسید، هایک، گریگوری و بازیگران بیش از حد آماده بودند. همانطور که تایلر لابین توضیح می دهد، 'ما را حدود 2 هفته قبل از شروع تولید به کارولینای شمالی آوردند، بنابراین قبل از شروع فیلمبرداری زمان کافی برای آشنایی با یکدیگر داشتیم. در آن هفتههای اولیه مقدار زیادی الکل وجود داشت.» نیک کرول با این نظر موافق است: «ما واقعاً شروع به آشنایی با یکدیگر کردیم. آموزش عیاشی. [خنده]» اما فراتر از بازیگران، تدارکات فنی فیلمبرداری صحنه بود. به گفته هایک، «ما در واقع یک هنرمند استوری برد را فقط برای آن سکانس [عیاشی] استخدام کردیم. . ما میخواستیم مطمئن شویم که هر شات کاملاً مسدود شده است تا دقیقاً بدانیم چه اتفاقی میافتد، چگونه میخواهیم ویرایش کنیم.»
گرگوری اعتبار زیادی به خدمه برای تیراندازی موفقیتآمیز در A GOOD OLD FASHIONED ORGY میدهد. ما خدمه واقعاً فوقالعادهای داشتیم که یکی از دلایل کارآمدی همه چیز بودند. مدیر فیلمبرداری ما، جان توماس، هم فیلمهای «سکس در شهر» و هم بسیاری از قسمتهای «سکس در شهر» را فیلمبرداری کرد تا بدانیم که او میتواند موقعیتهای جنسی، بهویژه با زنان را با ذوق مدیریت کند و به آنها احساس راحتی کند و همچنین آنها را زیبا جلوه دهید او [همچنین] نگاه خوبی به نحوه قاب بندی کمدی های ناطق داشت. ما واقعاً در دستان خوبی بودیم. همه احساس امنیت میکردند و این در دستان مسئولیتپذیر بود و او قصد نداشت حقهکاری یا هیچ چیز دیگری را امتحان کند. من فکر میکنم که این به همگان کمک کرد.» آلن هوک بهعنوان طراح تولید وارد صحنه میشود و هیچجا کار او به اندازه صحنه عیاشی نهایی قابل توجه نیست. این فقط نفس گیر است تقسیم شده است.
و میخ روی کیک... موسیقی متن جان سادوف و میکس موسیقی متن متفاوت توسط ناظر موسیقی، پیمون مسکان.
یک عیاشی خوب قدیمی. یک فیلم واقعاً شیرین، خندهدار و سرگرمکننده که اتفاقاً شامل یک عیاشی دوستانه و خوب قدیمی است.
اریک – جیسون سودیکیس
مایک - تایلر لابین
آلیسون - دریاچه بل
لورا – لیندسی اسلون
آدام – نیک کرول
سو - میشل بورث
دوکز – مارتین استار
بید – آنجلا صرافیان
کلی – لزلی بیب
گلن – ویل فورته
کیت – لوسی پانچ
نویسنده و کارگردان: الکس گریگوری و پیتر هایک.
در اینجا شما بررسی هایی در مورد نسخه های اخیر ، مصاحبه ها ، اخبار مربوط به نسخه های آینده و جشنواره ها و موارد دیگر پیدا خواهید کرد
ادامه مطلباگر به دنبال یک خنده خوب هستید یا می خواهید به دنیای تاریخ سینما فرو رود ، این مکانی برای شماست
تماس با ماDesigned by Talina WEB